به گزارش 598 به نقل از کیهان، استاد آواز ايراني كه
مدتي است به دليل تنزل آثارش سعي دارد تا با ژست سياسي و شبه اپوزيسيون در
خارج از كشور وجهه اي كسب كند، چندي پيش در مراسم تشييع جنازه «همايون خرم»
سخنراني كرده و گفته بود: «حيف صد حيف كه هراز گاهي يكي از فروزه ها و
تابش هاي فروغ مهر و هنر اين سرزمين نفرين شده به خاموشي مي گرايد».
شجريان كه سال 88 و در اوج فتنه به
استقبال رسانه هاي دولت هاي جنگ طلب و ضدبشر رفته بود، گويا به خاطر
ايستادگي مردم ايران در برابر زورگويي هاي اين دولت ها ايران را سرزميني
نفرين شده دانسته است.
گفتني است، ابراز نفرت شجريان نسبت به ايران، از سوي رسانه هاي زنجيره اي و ضد انقلاب سانسور شده است.
همچنین
دگربان در مطلبی نوشت: گویا باید دوباره برای این خواننده کهنسال، برخی نکات را یادآوری کرد، با
افسوس گفتی این سرزمین نفرین شده است، آری این سرزمین نفرین شده است اما
برای آنها که میخواستند ایران را تجزیه کنند و نتوانستند، برای آنها که ۳۴
سال است به اشکال مختلف نظامی، اقتصادی، فرهنگی و… چشم انتظار فروپاشی
حکومت ایران هستند اما جز حسرت چیزی نصیب آنها نشده است. آری ایران نفرین
شده است همانگونه که اربابان امریکاییات بعد از واقعه طبس و معجزه سربازی
شنها به آن پی بردند تا دیگر به ایران تعدی نکنند. آری ایران نفرین شده
است، زیرا هشت سال ۴۴ کشور دنیا به این سرزمین هجوم آوردند و مثل سگان
درنده خرمشهر را از ایران جدا کردند ولی نتوانستند تکهای از ایران را
بکنند و زمانیکه شماها در ساحلی امن شعار وطنم وطنم را آن سوی آبها
میسرودید این جوانان رشید وطن بودند که با خونشان همین سرزمین را حفظ
کردند. آری این سرزمین نفرین شده است برای وطنفروشانی که مردمشان را به
ساز و نواز اجنبی میفروشند، سرزمینی نفرین شده برای دجالوشان که خبر
ظهورشان در این دوران توسط امامان قبلاً داده شده بود.
آقای شجریان! روزگاری با امکانات و سرمایههای همین سرزمین نفرین شده به
نان و نوایی رسیدی و مشهور شدی که حالا اینطور نمکدان میشکنی؟! در حالی
که هر کس فرای بیدین یا دینداریاش در هرکجای دنیا باشد نسبت به وطن و
سرزمین خود احساس تعهد میکند زیرا آن را ریشه و هویت خود میداند، نه
اینکه مانند شماها چنین جوگیر رنگ و لعاب غرب شود و سرزمینش را به باد
توهینش بگیرد تا برای مزاج عدهای خوش بیاید.
آقای شجریان! هنوز چندروزی نیست که محرم و صفر تمام شده سالهای زیادی از
ایران دور بودی و مثل خیلی چیزهای دیگر واقعه کربلا را هم از یاد بردهای،
برای امثال شما، همین بس که بدانی هنرمردان خدا شهادت است. شاید حسرت
میخوری که این استادان مسلم هنر در ایران و در سرزمینشان مدفون میشوند و
قابل تقدیر هستند اما امثال شماها در تنهایی و غربت بدون هویت ملی و دینی
باید به سر ببرید. محض اطلاع بد نیست بدانی که شما همیشه با احترام از
سوی مردم و مسئولان روبهرو بودهای، حتی بعد از فتنه ۸۸ که نقاب از چهره
برداشتی، باز هم اجازه رفت و آمد در همین سرزمین نفرین شده را داشتی،
راستی کدام یک از کشورهای متمدن به زعم شما چنین رافتی دارد؟! افرادی
همچون حبیب آن کاخ رؤیایی تو و امثال تو را به همین سرزمین نفرین شده
فروختند و اکنون کاستهای او بهراحتی در این کشور نفرین شده و هنرمندکش
فروخته میشود و مورد استقبال عمومی است.
استاد! خوب است کمی به آیینه نگاهی بیندازی و گذشتهات را منصفانه مرور
کنی، نمکدان شکستن در دل اجنبی عاقبت ندارد. آقای شجریان! بد نیست تا کمی
هم تاریخ بخوانی و به سرگذشت وطنفروشان بیهویت هم نظری بیندازی. ما همه
از خاک هستیم و به خاک میرویم. این ارج و قربهای رسانهای، در آن دنیا به
کار هیچ کس نمیآید.