کد خبر: ۱۰۹۴۲۱
زمان انتشار: ۱۰:۴۸     ۰۷ بهمن ۱۳۹۱
شاید باید حق داد به بازیکنانی که هیچ‌گاه به خاطر «تلاش کردن» کسی برای‌شان دست نزده. بازنده در این فوتبال فرقی با مرده ندارد
به گزارش 598 به نقل از سایت گل -ترمینال آزادی در غرب تهران، کمی آن سوتر از ورزشگاه بزرگ. بعد از هر دربی صفر - صفر، این‌جا غم‌بارترین جای دنیاست. آدم‌ها با پرچم‌های بی اهتزاز،شانه‌های افتاده و صورت‌های رنگ و رو رفته، دیگر نه مثل موقع آمدن اشتیاقی به پیدا کردن اتوبوس دارند و نه رویایی که به امید آن ساعت‌های اتوبوس نشینی را تحمل کنند. بدتر، آن‌ها مجبورند سنگینی نگاه‌های تحقیرآمیز مسافران دیگر را هم به دوش بکشند. عاقل اندر سفیه. این یکی را دیگر نمی‌توان با کریِ پنالتی بود یا نبود و ما بهتر بودیم و از این چیزها قورت داد.

 برای آن‌ها که فوتبال را «بما هو فوتبال»، جدی و فنی دنبال می‌کنند مساوی هم یک نتیجه است مثل بردن یا باختن. حاصلی از برآیند هم‌سان نیروها. این‌جا اما آن‌چه در درون زمین دیدیم ترس بود و ترس، احتیاط بود و نگرانی از ساعتی بعد که میکروفون‌ها، این خنجرهای آخته، حنجره‌ات را نشانه می‌روند و تو هرگز در همه‌ی زندگی‌ات آن‌قدر شجاع نبوده‌ای که بگویی من تلاش کردم که ببرم اما باختم. و شاید باید حق داد به بازیکنانی که هیچ‌گاه به خاطر «تلاش کردن» کسی برای‌شان دست نزده. بازنده در این فوتبال فرقی با مرده ندارد وقتی دورودی‌ها را برای تشویق تیم حریف و تیم و خودشان که باخته، مسخره می‌کنیم.

 درباره‌ی خوشحال‌ترین آدم‌های دربی صفر – صفر چیز زیادی نمی‌شود نوشت. عافیت‌طلبان و مصلحت‌اندیشانی که متهم به قتل فوتبال هستند. باورش سخت است اما این آدم‌ها علاوه بر این‌که وجود دارند، از تصمیم‌گیران مهم نیز هستند. مدیرانی که اسلاف‌شان باغ اقتصاد را آباد کرده‌اند و خودشان ورزش را کادو گرفته‌اند تا خرداد چهارم که از راه برسد. بگذریم… اما در تشابه دربی و انتخابات این جوک را بگوییم که هربار فکر می‌کنیم این دفعه ‌فرق می‌کند و هربار اشتباه می‌کنیم.


 تا دربی بعدی و ترکاندن یک بمب صوتی دیگر چراغ بنزین فوتبال باشگاهی ما روشن خواهد بود. و آن روز هم چیزی تغییر نخواهد کرد اگر خودمان تغییر نکنیم. ما دربی‌بازهایی که دوباره با شور و شوق دنبال بلیت اتوبوس خواهیم گت تا صبح دربی تهران باشیم. امروز هم که… گذشت. سوت پایان این دربی، پایان یک ترانه بود. پایان «هفته‌ی خاکستریِ» کری‌ها و دلواپسی‌ها. جایی که فرهاد می‌گوید: «جمعه حرف تازه‌ای برام نداشت؛ هرچی بود، پیش‌تر از این‌ها گفته بود…».

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها