این روزها در پی فرمایش هدایتگرانه مقام معظم رهبری، مباحث سبک زندگی،
رونقی در رسانهها یافته و نقل مطبوعات شده است. اما بایسته است چند نکته
را گوشزد کرد تا آسیبهایی که امروزه بر این مباحث وارد شده، بیش از این
فراگیر نشود:
1. بحث سبک زندگی، گرچه نو و امروزی است اما خاستگاه
آن غرب است. Lifestyle نگرشی نو و نظریاتی پیرامون زندگی انسانها است که
غرب با تکیه بر مطالعات دانشمندان خود مدتی است بدان مشغول است و بر اساس
همین نظریات، در حال ترویج سبک زندگی غربی در همه جهان است. این مسأله را
به خوبی در فیلمها، کارتونها و بازیهای رایانهای غربی میتوان مشاهده
کرد که دیگر در پی سرگرمی و یا آموزش نیستند. این تولیدات فرهنگی امروزه
چگونه زندگی کردن را تلقین میکنند.
2. در کشور ما نیز با یک تأخیر
فاز، بحث سبک زندگی وارد محیطهای دانشگاهی و رسانهای شد و تلاشهایی هم
برای اسلامی و بومی کردن آن صورت گرفت. در سالهای گذشته مقالات و
کتابهایی به چاپ رسید و تدریس شد و جامعه با عنوان سبک زندگی آشنا است.
3.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای، گرچه مبدع و طراح مسأله سبک
زندگی نیستند اما با طرح عمومی این مسأله و حتی طرح ریزموضوعات آن، موج
جدیدی از مباحث سبک زندگی را در کشور ایجاد کردند و بسیاری را بر آن داشتند
که در این زمینه به پژوهش و اظهار نظر بپردازند. در این بخش باید توجه
داشت که تاکید رهبری بر یک مسأله اجتماعی و فرهنگی و پررنگ کردن آن مانند
دیگر بیانات ایشان که در نامگذاریهای سالها شاهد آن هستیم همچون وجدان
کاری، تولید ملی و غیره، حکایت از اهمیت موضوع و نیازمندی جامعه به آن
دارد.
4. آسیبی که از این رهگذر به بحث سبک زندگی وارد میشود از
موارد بالا نشأت میگیرد؛ عدم توجه به خاستگاه بحث و هدف غرب از ترویج این
مسأله به سود خود، تکرار مباحث علوم انسانی غربی به زبان فارسی و تقلید
ناشایست از آن و یا به تکلف افتادن برای اسلامی کردن آن که چندان موفقیت
آمیز به نظر نمیرسد و بدتر از همه برخورد شعاری با مسأله برای عقب نماندن
از غافله به دلیل طرح آن از سوی مقام معظم رهبری.
5. سوگمندانه شاهد
هستیم اظهار نظرهایی در این زمینه ارایه میشود که ربط اساسی و مستقیمی به
سبک زندگی ندارد و گاه مقالاتی که پیشتر با عناوین دیگر منتشر شده است
برای خودنمایی یا صاحبنظر جلوه کردن افراد بار دیگر با یدک کشیدن عنوان
سبک زندگی بازنشر میشود و درواقع نویسنده به مناسبت هر روز و هر سال،
عنوان سخن خود را تغییر داده و منتشر کرده است.
6. برای بحث در سبک
زندگی این نکته نیز باید تصریح شود که هر موضوع علمی، متخصص و کارشناس
خود را میطلبد و اجتماعی بودن یک مسأله و حضور ما در اجتماع دلیل نمیشود
در باره آن به اظهار فضل بپردازیم کارشناسان آن را که سالها مطالعه و
تحقیق کردهاند به فراموشی بسپاریم. بلی! در موضوعات میانرشتهای مانند
«سبک زندگی قرآنی» ممکن است یک کارشناس قرآنی، مطالب مفید در این موضوع را
استخراج و به جامعه علمی ارایه کند اما جمعبندی آن باز هم نیازمند
هماندیشی و رایزنی متخصصان و اهل فن است.
سبک زندگی چیست ؟
یکی
از عوامل اختلاف نظر در مباحث علمی، تکیه بر اشتراکات لفظی و معنایی و
روشن نبودن تعاریف و برداشتها نزد صاحبان اندیشه است. پس باید تعریفی از
سبک زندگی ارایه کنیم تا برداشت خود را برای مخاطب شفاف کنیم و قضاوت وی را
آسان سازیم.
به نظر میرسد برای تعریف عبارتهای اجتماعی نوین که
خاستگاه بومی ندارند، بهترین روش، تعریف توصیفی باشد چرا که در
گرتهبرداریها و ترجمهها و ظرفیتهای زبانی، دقتهای لازم صورت نمیگیرد و
آسانترین راه آن است که مرادمان را خودمان برای مخاطب بازگو کنیم و
تعریفهای لغوی و اصطلاحی را به اهل آن و مقام آن واگذاریم.
آن گاه
که از سبک زندگی سخن میگوییم، منظور این است که یک فرد، یک خانواده و اهل
یک اجتماع، چگونه زندگی میکنند. در این چگونه زندگی کردن، تنها یک صفت یا
رفتار خاص، مدنظر نیست. ما نمیگوییم فلانیها اهل ورزش هستند؛ این سبک
زندگی نیست. نمیگوییم فلانی اهل نماز شب است؛ این سبک زندگی نیست.
نمیگوییم فلانجاییها پدر و مادرشان را به خانه سالمندان میسپارند؛ این
سبک زندگی نیست. ما وقتی از فرهنگ جامعه سخن میگوییم از فرهنگ سخن
گفتهایم نه سبک زندگی، وقتی از اعتقادات سخن، میگوییم یا حقوق یا سیاست و
هر گزاره دیگر، باید به تفاوت آن با سبک زندگی توجه کنیم. گرچه موارد
بالا همه در اجتماع رخ میدهد اما سبک زندگی نیست.
چگونه زندگی
کردن، گزارهای توصیفی است که پاسخ آن همان سبک زندگی است و در این سبک
زندگی موارد بسیاری دخیل هستند. اعتقادات، رسوم، جغرافیا، اقلیم آب و
هوایی، سلیقههای اجتماعی، رسانهها و دهها مسأله دیگر.
پس تعریف ما
از سبک زندگی این است که بتوانیم گزارشی از شیوه زندگی فرد، خانواده یا
اجتماع بدهیم. این گزارش مانند یک مقاله دانشنامهای است که در موضوعات
مبنایی و ریز، وارد نمیشود اما همه آنها را فرامیگیرد. در سبک زندگی ما
اثر اعتقادی، فرهنگی، سیاسی و رسوم محلی و ملی را میبینیم اما به آن
نمیپردازیم. ما گزارشی از اثرات منفی و مثبت ارایه میکنیم که در مجموع سبک
زندگی را نشان میدهد.
برای بهتر روشن شدن، یک برش از زندگی روزمره
را مثال میزنیم. یک خانواده که سحر خیز است یا به دلیل التزام به نماز
صبح یا ساعت کاری و مدرسه فرزندان، نوع صبحانهای که میخورد به دلیل سطح
درآمد یا روایاتی که در این باره هست یا تبلیغ تلوزیون، کنار هم نبودن سر
سفره به هر دلیل، باهم سخن گفتن یا نگفتن، اشتغال کامل پدر خانواده به کار
به دلیل احتیاج مالی یا نگاهی که به زندگی دنیایی دارد، سر کار رفتن مادر
خانواده و تأثیر آن در تربیت کودکان، ارضای همکلامی زن و شوهر با دیگران
به دلیل نداشتن فرصت دردل کردن، به مدرسه و مهدکودک سپردن کودکان و سر زدن
به پدر و مادر در خانه سالمندان، جشن تولد، جشن تکلیف، هزینه هنگفت برای
خاکسپاری و ترحیم، مسابقه برای خرید خودروی مدل بالاتر، صدقه دادن به
گداهای خیابانی، شرکت در نماز جمعه، تعداد فرزندان و رشتههای تحصیلی،
خرید موارد خوراکی و اقلام فرهنگی مانند کتاب و نرمافزار و دهها مورد
دیگر که در زندگی به آن مشغولیم.
مطالعه سبک زندگی به ما نشان
میدهد مردم یک جامعه چه در قیاس خانوادگی و چه فردی، اشتراکاتی دارند که
نشان از مراجع مشترک است. منابع همگانی مؤثر در زندگی مردم، آنان را به
سبکی مشترک میرساند و عموم مردم به آن وفادارند. پس نمیتوان یک رفتار خاص
فردی را در سبک زندگی جا داد، همچنین نباید موضوعات ریز را به عنوان سبک
زندگی به خورد رسانهها داد!
اگر عنصر ورزش را در نظر بگیریم،
فراگیری و فراوانی این رفتار که به بهداشت و سلامتی جامعه مرتبط است در سبک
زندگی جایگاه دارد اما نوشتن یک مقاله درباره تاریخچه فوتبال یا قوانین آن
یا تاریخچه فوتبال در کشور یا فوتبال دستی و گل کوچیک، نقشی در مبحث سبک
زندگی ندارد. همینطور است اگر ما مسائل اخلاقی یا اعتقادی را مطرح کنیم.
این که غیبت و رشوه و تهمت حرام است و احترام به بزرگتر و خوردن حلال و
رعایت مستحبات، به خودی خود ربطی به سبک زندگی ندارد. بنابر این نمیتوان
مسائل فرهنگی یا دینی یا سیاسی را به اسم سبک زندگی قالب کرد و اظهار نظر
فرمود! این نشان از تخصصی نبودن و شعاری شدن دارد که خودش سبکی است که ما
به آن مبتلا هستیم!
مطالعه سبک زندگی به ما یاری میدهد واقعیت
زندگی اجتماعی مردم را دریابیم و اشکالات آن را بفهمیم و سبک صحیح زندگی را
به دست آورده و آن را ترویج کنیم. این چیزی است که خواسته شخصیتی فرهیخته و
مردمشناسی چون مقام معظم رهبری است که نتیجه مشخص و کاربردی داشته باشد.
ما
گرفتار سبک ناقص و نادرستی در زندگی هستیم که باید آن را ریشهیابی کرده و
با ترسیم سبک زندگی صحیح و ارایه روشهای درست ترویج آن، کمک کنیم که سبک
زندگی صحیح، فراگیر شود.
بدیهی است که زندگی و سبک آن به درازای
تاریخ بشر است و عدم توجه ما به آن، دلیل بر نداشتن سبک نیست. انسانها
همواره سبک زندگی داشتهاند اما این مطالعات، جدید است. از این رو
اندیشمندان مسلمان ممکن است از دریچههای گوناگونی وارد بحث شده و آن را به
نقد بکشند. یکی از بهترین روشها دانستن اهمیت مطالعات سبک زندگی با توجه
به فعالیتهای غرب در این زمینه و تلاش برای مبنا سازی سبک زندگی مسلمانی
یا مؤمنانه است.
در این روش نه تنها بحث سبک زندگی، تخطئه و رد نمیشود
که واقعیت آن پذیرفته شده و با نگاهی مثبت به یافتههایی نو خواهیم رسید.
یافتههایی که تقلیدی نیستند و بومیسازی هم نشدهاند.
ما در این روش،
از غرب قدردانی میکنیم که چنین مسأله مهمی را به یاد ما آورده اما در باره
تقلید کور از غرب، شرمنده هستیم. ما به خوبی میدانیم که جام جم را نبایست
از بیگانه طلب کرد چه این که در متون دینی و آسمانی خود منابع غنی و تضمین
شدهای داریم.
باری چنین است که با مراجعه به قرآن کریم میتوان ابعاد سبک زندگی را برداشت و ارایه کرد که البته این هم به تخصص نیازمند است.
شاید بهترین عبارت قرآنی برای سبک زندگی، همان تعبیر «حیات طیبه» باشد؛ زندگی پاکیزه!
حامد عبداللهی