کد خبر: ۱۰۸۴۴۳
زمان انتشار: ۱۳:۳۱     ۰۳ بهمن ۱۳۹۱
کارگردان فیلم «هیس!دخترها فریاد نمی‌زنند» با اشاره به قدرت سینما در ارایه آگاهی و اطلاع رسانی گفت: این فیلم یک زنگ خطر برای خانواده و جامعه است. باید نگاه جامعه نسبت به دختر و زن تغییر کند.

به گزارش 598 به نقل از خبرنگار سینمایی فارس،سینما برای پوران درخشنده ابزاری برای صدور پیام تربیتی و اخلاقی است . اگر نگاهی گذرا به فیلم‌هایش داشته باشیم خواهیم دید ردپای سینمای تربیتی و اخلاقی از ابتدا و در اولین ساخته بلند سینمایی‌اش «رابطه» دیده می‌شود و در دیگر کارهایش از جمله «پرنده کوچک خوشبختی»، «شمعی در باد» ، «رویای خیس» و... پررنگ‌تر شده است. او در تمام آثارش دغدغه تربیت نسل آینده را دارد درخشنده سعی می‌کند داستان هایش را در بستر اجتماع تعریف کند و به مسایل روز جامعه دقت نظر دارد. این بار دوربین این کارگردان به سراغ موضوعی ملتهب یعنی «تجاوز به عنف» رفته است و با گذر از کنار خط قرمز‌ها توانسته است تلنگری به خانواده‌ که بنیان و هسته اصلی جامعه است بزند و زنگ خطری هرچند کوتاه را برای هریک از خانواده‌ها به صدا درآورد.

درخشنده با ساخت «هیس... دخترها فریاد نمی‌زنند» سوژه‌ای ملتهب و جذاب را پیگیری می‌کند و تماشاگر را تا آخرین لحظه با خود همراه می‌سازد. گفت و گویی درباره ساخته اخیرش که سه سال روی فیلمنامه آن کار کرده است تا بتواند اثری در خور توجه ارایه دهد به گفت و گو نشستیم که از نظرتان می‌گذرد:

*در اکثر مواقع دوربین شما برای صدور پیام های تربیتی و اخلاقی موفق بوده است. این نگاه  از «رابطه» آغاز شد و دیگر کارها به وضوح دیده می شود.

شاید حضور کنار مادری معلم و دلسوز برای تربیت و توجه به کودکان  روی من تاثیرگذار بوده است ، این به حس و حالی که در دوران کودکی به من منتقل شده بازمی گردد . جست و جو  دنبال آدم هایی که معمولا نمی توانند حرفشان را به خوبی بزنند یا مظلوم واقع شدند و مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. از زمانی که سینما را شروع کردم دوربین ام به دنبال افرادی است به نوعی مظلوم واقع شدند و نمی‌توانند حق خود را بگیرند،  هیچ وقت احساس نکردم باید این مسیر را تغییر دهم من همیشه احساس می‌کنم مسیری که انتخاب کردم درست است و تنها باید با کوتاه‌ترین راه به مقصد دست بیابم. راه انتخابی ام کاملا درست است.

*چگونه این راه و مسیر را انتخاب کردید؟ این نوع نگاه جسارت و شهامت خاص خود را می طلبد.

من انتخاب نمی‌کنم موضوعات و آسیب‌ها خود را در مسیر راه من قرار می‌دهند. در کارهایم بسیار صبور هستم و به خصوص در مورد فیلم اخیرم صبر کردم و امیدوار بودم در خصوص  این موضوع فیلمی ساخته شود و فرهنگسازی صورت گیرد اما احساس کردم هیچ اتفاقی نمی افتد آنجا بود که احساس کردم باید دست به کار شوم.

تعامل و ارتباط دو سویه با مردم دارم

*شهامت پرداختن به برخی از معضلات اجتماعی در کارهای دیگر شما هم دیده می شود در «شمعی در باد» خانواده درگیر مشکل اعتیاد فرزند هستند واعتیاد به مواد جدید شیمیایی که خانواده ها کمتر از آن اطلاع دارند موضوع اصلی فیلم به شمار می آید.

وقتی موضوعی تاثیرگذار با من عجین شده  و درونی می‌شود به صورت دغدغه برایم درمی آید و این آغاز کار من است، تحقیق و پژوهش. فیلمساز با مردم  زندگی می کند  و من نیز جدای از مردم نیستم. همان مسیری که مردم در زندگی حرکت می کنند من هم این مسیر را می پیمایم بودن در کنار مردم باعث می شود بیشتر با مسایل و مشکلات شان آشنا شوم و می فهمم چه مسایلی باعث رنجش آنها می شود. مردم هم در شکل گیری کارها به من کمک می‌کنند، موضوعاتشان را مطرح می کنند. یک ارتباط و تعامل دوسویه میان من و مردم همیشه وجود دارد زیرا خود را جدای از مردم نمی بینم.

در فیلم «شمعی درباد» به سراغ اعتیادی رفتم که خانواده از آن بی اطلاع  بودند و بروز و ظهور بیرونی و ظاهری کمتری داشت،  در آن مقطع زمانی این نوع اعتیاد به وفور در میان جوانان دیده می‌شد و خانواده‌ها کم و بیش با آن دست به گریبان بودند. در آن زمان بود که نتوانستم از کنار موضوع بی تفاوت بگذرم . «شمعی در باد» نیز برایم دغدغه شد و در نهایت ساخته شد.

*چگونه خود را به مردم نزدیک می کنید کمتر دیده می شود هنرمندان خودشان را به مردم نزدیک کنند.

من این فاصله را که شما به آن اشاره دارید اصلا نمی پسندم در برخی از جشنواره ها مردم از فرط علاقه به سمت هنرمندان هجوم می آورند و برخی از هنرمندان خود را پنهان می‌کنند اما برخی از هنرمندان نیز در کنار مردم می مانند. یادم هست در یک نمایش دانشگاهی یکی از فیلم‌هایم  برگزارکنندگان جشنواره فراموش کردند من را به اقامتگاه ببرند زیرا من درمیان جمعیت مانده بودم . برای من مردم تعیین کننده هستند و باید فیلم و پیام آن،  روی آنها موثر باشد. مردمی که در کنار ما زندگی می کنند نسبت به اخبار و آدم های هنرمند حساس هستند . مردم به خوبی قضاوت می کنند. میزان هوشیاری مردم بسیار خوب است و من فکر می کنم فیلمساز باید ارتباط بیشتری با مردم داشته باشد و آنها را جدی بگیرد تا بتواند  اثری در خور توجه و شایسته آنها بسازد. فیلمساز باید با توده مردم ارتباط برقرار کند

*همیشه در آثار شما به کودکان نگاه عمیق و ویژه ای دیده می‌شود و این نگاه در اثر جاری و ساری است.

نگاه کردن به بچه ها برایم بسیار جذاب است . بچه ها مستعد هستند و باید استعدادهایشان کشف شود و بستری مناسب برای رشد استعدادهایشان فراهم شود. این فضای حسی که همیشه فکر می کنم  بچه ها در میان بزرگترها مظلوم واقع می‌شوند و کمتر از حمایت های روحی و روانی آنان برخوردار هستند.

*از شما بیشتر توقع می رود با توجه به این که مردمی هستید به سراغ موضوعات عام‌تر بروید چگونه به یک موضوع ازجمله کودکان با ناتوانی های جسمی را انتخاب کرده و آن را در  بستری عام پرورش می دهید.

این دسته از افراد کمتر دیده می‌شوند و مورد توجه هستند. اخیرا یک کار با موضوع بیمار ان « ام اس» تهیه کردم این بیماران نیازمند توجهاتی هستند که باید توسط خانواده و جامعه  صورت می گیرد به عقیده من مردم هم باید تشویق شوند تا به این افراد کمک کنند.

*به یاد دارم مجموعه مستندی با موضوع زنان سرپرست خانوار نیز در غرب کشور ساخته بودید این مجموعه در راستای تشویق مردم به حمایت از این قشر از افراد بود؟

بله زنان سرپرست خانوار که در روستاها ی منطقه غرب کشور  زندگی می کردند، با غرور و تلاش سعی داشتند فرزندان خود را به مدرسه بفرستند و  باید برای امرار معاش تلاش می‌کردند. در این مستند تلاش کردم تا  زن روستایی  را به تصویر بکشم و تلاش‌هایش را برای پرورش فرزندانش و امرار معاش به نمایش بگذارم. یکی از شخصیت‌های داستان زن روستایی بود که با داشتن دو دام امرار معاش می کرد و شش فرزند دختر داشت پس از پخش فیلم، یک خانم ایرانی که خارج از کشور زندگی می‌کرد فیلم را دیده بود برای من نامه نوشت تا آدرسی از این خانواده پیدا کند و بعد چند راس گاو و گوسفند برایشان تهیه کرد که من احساس غرور کردم زیرا رسالتم را درست انجام داده بودم.

مرا به ساخت فیلم‌های اخلاقی متهم می‌کنند

*بسیاری از فیلمسازان و منتقدین معتقدند موضوعات فیلم های شما کمتر مسایل مبتلا به جامعه را مطرح می‌کند

منتقدین برای من جایگاه ارزشمندی را دارند البته نه هر منتقدی. منتقدی که دغدغه جامعه و مسایل مبتلا به آن را دارد برایم اهمیت خاصی دارد. برخی از منتقد نماها مرا  به ساخت فیلم‌های اخلاقی متهم  می کنند و برخی از افراد نیز به من گوشزد می‌کنند که چه زمانی قرار است دست از ساخت فیلم‌هایی با موضوعات افراد ناتوان و معلول اجتماعی دست برداری چرا که این فیلم‌ها فروش گیشه و بازگشت سرمایه به دنبال ندارد اما با این حال من به مسیر خودم ادامه می‌دهم.

وقتی فیلم «بچه های ابدی» را قصد داشتم بسازم اطرافیان می گفتند رها کن این موضوع را اما بعداز ساخت و دیده شدن فیلم احساس کردم نگاه جامعه نسبت به بچه های سندرم دان تغییر کرده که برایم ارزشمند بود.

*«هیس...» چگونه شکل گرفت با علم به اینکه سه سال روی فیلمنامه کار کردید و در کارنامه کاری شما فیلم بسیار ارزنده ای است...

موضوع تجاوز به عنف جسته و گریخته درجامعه مطرح می‌شد، مطبوعات به آن اشاره داشتند و اخبار حوادثی را که  براساس تجاوز  بود مرور میکردم اما  سه سال پیش من درجشنواره فجر بودم دختر جوانی آمد و گفت من دوستی دارم که قصد خودکشی دارد و اتفاقات ناگواری در کودکی برایش پیش آمده است و علاقمند است با شما صحبت کند. ذهنم را مشغول کرد اما شلوغی جشنواره باعث شد تا او را فراموش کنم اما او مرا پیدا کرد و از حقیقت زندگی‌اش برایم گفت وقتی داستان زندگی‌اش را تعریف کرد مدتها نمی توانستم بخوابم. نمی توانستم تصور کنم که دو سال این ماجرا برای یک کودک ادامه داشته و این فرد مورد وثوق خانواده بوده و بچه را ترسانده و به عمل شنیع خود ادامه داده است. این داستان باعث شد یک نگاه دیگری به خانواده داشته باشم و به دنبال این آسیب رفتم. تحقیقات را از روزنامه‌ها، تحقیقات کتابخانه ای ، پرونده ها و پژوهش های میدانی آغاز کردم. صحبت با روانشناسان این رشته از اهم کارهایم بود  و  جلسات متعدد با این افراد داشتم  در نهایت خط اصلی قصه بر مبنای تحقیق گسترده من  شکل گرفت.

*به سراغ افراد آسیب دیده هم رفتید؟

من تمام رفتارهای یک فرد آسیب دیده را در سنین مختلف مورد مطالعه قراردادم تا بتوانم اکت‌های مناسب برای شخصیت اصلی داستان طراحی و به اجرا درآورم. این فرد آسیب دیده چگونه برای آینده تصمیم می‌گیرد. در این فیلم سعی کردم خانواده‌ در انتها به این فکر فرو برود که چه باید کرد تا فرزندان دچار آسیب نشوند.

سینما رسانه قدرتمند برای ارایه آگاهی به خانواده است

*برای انتخاب بازیگر نقش اصلی قرار بود از بازیگر غیرحرفه‌ای استفاده کنید و تست‌های زیادی نیز از افراد مختلف گرفتید به چه منظور این تصمیم را داشتید تا از نابازیگر بهره ببرید.

قصد داشتم شخصیت اصلی داستان برای مخاطب باورپذیر باشد، نمی‌خواستم تماشاگر با پس زمینه ذهنی قبلی از بازیگر به دیدن فیلم بنشیند در کنار تحقیقات از 700 نفر تست گرفتم که بسیار زمان بر بود اما آنها هم مرا در نگارش فیلمنامه کمک کردند زیرا کم وبیش از تجربیات خود می گفتند. وقتی قصه را تعریف می کردم که بتوانم ری اکشن دختران را ببینم  تعدادی از  دختران  به فکر فرو می‌رفتند و تجربیات خود را بیان می کردند. بدون استثنا می گفتند چه موضوع خوبی برای فیلم در نظر گرفتید. من احساس می کردم ما باید این امنیت را برای مخاطب فراهم کنیم و سینما  رسانه قدرتمندی است که  در ارایه آگاهی و اطلاع رسانی مناسب به خانواده تاثیر گذار است. با بازخوردهایی که از سوی دختران جوان می گرفتم  تشویق می شدم که راه را ادامه دهم اما در یک مقطع سرمایه ساخت فیلم را نداشتم، مجبور شدم قرارداد خرید  آپارتمانی را که برای دفتر کارم تهیه کرده بودم فسخ کنم و سرمایه اولیه را تامین کنم، 200 میلیون سرمایه اولیه را تامین کردم. بعد با فارابی وارد مذاکره شدم که شش ماه من در رفت و آمد بودم تا جلب نظر فارابی صورت گرفت. من برای ادامه مسیر قوت و قدرت را  از خداوند گرفتم تا بتوانم  مسیر را ادامه بدهم و دوست داشتم حرمت‌های یک زن در جامعه حفظ شود. حفظ حرمت یک زن جایگاه خاصی در جامعه دارد و باید به این می پرداختم . سینما در ارایه پیام های اخلاقی بسیار قدرتمند است زیرا در یک فضای تاریک انسان را به تامل وامی دارد و فرد در تنهایی  به عقوبت کار می اندیشد و با خود به شدت درگیر می شود.

سینما ابزار قدرتمند برای پیام‌های انسانی است

*چقدر از این عنصر تنهایی افراد در سینما بهره بردید؟

من از این تنهایی به دقت استفاده کردم و سعی کردم با دقت نظر به گونه‌ای فیلم را پیش ببرم تا به مقصد نهایی که هشداری برای خانواده است برسم. بی توجهی به مسایل دور و اطرافمان را گوشزد کردم و سینما ابزار قدرتمندی است  که می‌تواند پیامهای انسانی را منتقل کند و جایگاه انسان را به خوبی  به نمایش بگذارد.

فکر می‌کنم سینما جای مطرح کردن مسایل انسانی است و موضوع تجاوز به عنف موضوع ملتهبی در جامعه است به همین دلیل سعی کردم با دقت از کنار خط قرمز ها عبور کنم و خودم از ابتدا خودسانسوری می کردم.

*فیلمنامه چند بار بازنویسی شد و چقدر از ایده  دختران جوان استفاده کردید؟

فیلمنامه بارها و بارها بازنویسی شد و فیلمنامه براساس حرف های مشترک دخترها و پژوهشی که انجام دادم نوشته شد.

برای انتخاب بازیگر نقش اول از 700 نفر تست گرفتم

*چگونه به طناز طباطبایی رسیدید؟

تست بازی از 700 دختر جوان بسیار سخت بود اما کم کم زمان را از دست می دادم  نقش هم نقش بسیار سختی بود و سوپراستارها برای کار من مناسب نبودند، همانگونه که قبلا اشاره کردم نمی خواستم بیننده تصوری از شخصیت بازیگر در ذهن داشته باشم،  احساس کردم باید به سراغ بازیگرانی بروم که کمتر چهره هستند و دیده شدند،  تا بتوانند  به باورپذیری مخاطب با این نقش کمک ‌کنند، در این میان به  خانم طباطبایی رسیدم که خوشبختانه خیلی خوب انرژی گذاشت

*با توجه به تحقیقات گسترده شما درباره آسیب های دختران، چقدر در ایفای نقش به طناز طباطبایی کمک کردید؟

ما زمان‌های طولانی درباره تحلیل این نقش و این که این شخصیت چقدر باید درست و موفق و باورپذیر ظاهر شود، بحث می‌کردیم. با همه بچه های گروه صحبت می‌کردم و همه بازیگران در این کار وقت و انرژی گذاشتند هیچ یک از کاراکترها به صورت تیپ نیست همه کاملا شخصیت هستند و معرفی می شوند.

 مدتها طول کشید تا بتوانم بازیگر خردسال فیلم را توجیه کنم

*در کارهای قبلی نیز برای ایفای نقش از کودکان مستعدی بهره بردید  اما در این کار فضای سختی باید توسط یک  کودک به تصویر کشیده شود، مفهوم تجاوز و انتقال آن به یک کودک هشت ساله کار بسیار سختی است چگونه این مفهوم را منتقل کردید.

به نکته خوبی اشاره کردید مدت زمان زیادی طول کشید تا وقتی من بتوانم راه مناسب را بیابم  که چگونه باید این داستان را برای دختر بچه بازگو کنم. برای من چند نکته مهم بود اول اینکه روحیه اش آسیب نبیند و بعد باید او را به این باور می رساندم که  تو بازیگر هستی و باید درباره آن دخترها که آدم های بدی در زندگی شان آمدند و باعث آزار و اذیتشان شدند، صحبت کنی. این مطالب را ذره ذره  در طول کار گفتم. اول باید بابک حمیدیان را که نقش مراد (فرد متجاوز) را داشت معرفی می کردم او هم برایش سخت بود و نگاهی اخلاقی و انسانی داشت، حمیدیان هم برایش بسیار مهم بود که این کودک آسیب نبیند در طول کار برایش چند عروسک گرفت که بتواند با کودک ارتباط برقرار کند. راجع به این مسئله و داستان  صحبت نکردیم پلان مربوط به شادی های دختر و دوستی هایش را گرفتیم تا  زمانی که باید  پلان مربوط به تجاوز را می‌گرفتیم برای آخرین لحظه به او گفتم . می خواستم با این کار تا آن لحظه شادی کودکانه اش را در فیلم داشته باشم بعد از  گرفتن آن شادی‌ها و ری اکشن‌های کودک صحنه منزجر شدن کودک از بازیگر مقابل را گرفتم .

*منظورتان پلان مربوط به خانه  و  تصویر صحنه آزار و اذیت است...

بله  زمانی که می‌خواستم  آن پلان خاص را بگیرم با زبان بسیار کودکانه و در حد خودش گفتم که این فرد قصد اذیت و آزار تو را دارد و می خواهد تو را خفه کند و به خانواده‌ات  آسیب برساند چنین آدمی را برایش تصویر کردم. بعد از آن صحنه های نفرت از این شخصیت را گرفتم  به هرحال بازی بازی گرفتن از کودک بسیار سخت بود و نگرانیهای زیادی را متحمل شدم  زیرا  نحوه ارایه مفاهیم به کودک برایم به شدت سخت و دشوار بود

*شخصیت دیگر داستان که کودکی به نام «عسل»است و بازپرس از او سوالاتی می‌پرسد نیز در فیلم دیده می‌شود، چگونه با او موضوع فیلم را مطرح کردید.

به آن دختر خیلی توضیح ندادم تا ذهنش درگیر نشود. این آگاهی را دادم که خوب است والدین به دنبال فرزندشان بروند و نباید به دیگران اعتماد بیش از حد کرد.

*درام قصه خوب درآمده است. ابتدا فیلم با یک صحنه تکان دهنده آغاز می‌شود دامادی که دسته گل عروس به دست دارد و عروس جوانی که با لباس خونی عروسی وارد محوطه می شود مخاطب را جذب می کند. با توجه به این مسئله که قصه براساس واقعیت و تحقیقات شما روایت می شود چگونه این واقعیات را دراماتیزه کردید؟ وقتی تحقیقات به پایان رسید باید خط قصه‌ای برای آن متصور می شدم و درامی برای آن شکل می دادم. پس از تحقیق داستان یک خطی برای خودم ترسیم کردم دختر هشت ساله ای که دچار چنین مشکلی است و تلاش می کند فریاد بزند و بگوید اما کسی صدای او را نمی‌شنود و حاضر به گوش دادن صحبت هایش نیست و روح و روان این دختر نابود می شود تا به یک فاجعه می رسد . در این خط داستان که برای خودم تعریف کردم گفتم باید به یک آگاهی بخشی ختم شود. دختری را ترسیم کنم که صدایش را کسی نشنید اما مخاطب مراقب دخترهایی باشد که در آینده هستند و آنها  را باید دریابیم .

«هیس...» زنگ خطر برای خانواده است 

*باتوجه به التهاب و حساسیت موضوع ممکن است خانواده‌ها هراس از دیدن فیلم با کودکان داشته باشند.

من سعی کردم درام و فیلم به شکلی جلو برود که اگر بچه ها در سالن سینما باشند دچار مشکل نشوند و پدر و مادر با آنها صحبت کنند . این فیلم یک زنگ خطر برای خانواده و جامعه است. ادامه زنگ خطر در خانواده باید پی گرفته شود  همه ما مسئول هستیم و باید درک کنیم . باید نگاه جامعه نسبت به دختر و زن تغییر کند و باید به جایی برسیم که جامعه با سلامت پیش برود . صحنه ها به گونه ای  تصویر شده که کودک اگر در سالن سینما باشد تنها شاهد اذیت کردن شخصیت منفی داستان است و هیچ مفهومی از تجاوز به او منتقل نمی‌شود.

سینما علاوه بر سرگرمی باید منتقل کننده پیام باشد

من دراین فیلم تلاش می‌کنم تا بگویم والدین باید شرایطی فراهم کنند تا فرزندان با آنها دوست باشند و  تمام صحبت‌هایش را با خانواده و والدین در میان بگذارند. جایگاه سینما باید جایگاه فرهنگی و تاثیرگذار باشد درست است سینما سرگرمی است اما در کنار قصه و درام باید یک پیامی داشته باشیم و یک مشغله ذهنی برای مخاطب ایجاد کنیم.

فیلم را با نگاه انسانی ساختم

*قوه قضاییه خیلی خوب تصویر می شود افراد به خوبی شخصیت پردازی می شوند بازپرس به مخاطب معرفی می شود و او هم کودکی دارد که با هوش و درایت فیلمنامه نویس مادرش را ازدست داده و مسئولیت فرزند بر دوش پدر است و او هم نگران ماجرا است.

من فیلم را با نگاه انسانی ساختم تا مشکلات جامعه را به درستی طرح کنیم در اکثر آثار تنها نتیجه کار این دسته از افراد را می‌بینیم بدون اینکه به آنها نزدیک شویم در حالی که من می خواستم به زندگی یک بازپرس نزدیک شوم

نباید قصور خانواده را به گردن دیگری انداخت

*در صورتی که می توانستید با نشان دادن قوه قضاییه بی تعهد مورد توجه بیشتری قرار بگیرید و به نوعی با سیاه نمایی  و اعتراض به این قشر نگاه و تشویق بین المللی را برای خود رقم بزنید.

من با نگاه انسانی فیلم ساختم  در این فیلم همه از جمله قوه قضاییه و نیروی انتظامی به وظایفشان به درستی عمل می‌کنند. رئیس زندان تا آخرین لحظه نمی خوابد و همه انسانی به موضوع نگاه می کنند و مشکل یک انسان مطرح است. همگی ناراحت هستند. نیروی انتظامی به محض اینکه مجرم بودن «مراد» محرز می شود دستگیر و اعدام می شود. اینجا تنها نهادی که قصور کرده است خانواده است و نباید مسئولیت را به دوش دیگری انداخت . نیاز بود که به درستی و با نگاه انسانی به این قشر از جامعه (قوه قضاییه) نزدیک شوم. برای قاضی اجرای قانون راحت نیست اما هرکسی وظیفه ای دارد و باید قانون اجرا شود. اینکه ما بخواهیم این انجام وظیفه را سیاه ببینیم درست نیست.  به عقیده من نگاه انسانی در فیلم جاری است و در هرکجای دنیا می تواند نمایش داده شود و ارتباط برقرار کند

*از ابتدا به زبان بین المللی فیلم فکر کردید؟

موضوع اشاره شده در فیلم (تجاوز به عنف) در همه جای دنیا وجود دارد اما ما یک محدودیت هایی داریم که به دلیل اخلاقی بودن جامعه مسکوت باقی می ماند والا این موضوع در همه جای دنیا به بدترین شکل وجود دارد و روایت می شود. اما من درجه اول فیلم را برای مردم خودم ساختم و بعد برای دنیا . 

*صحنه های ممیزی و سکانس‌هایی که  سانسور شد چگونه انجام شد و لطمه‌ای به فیلم و پیام آن نمی‌زند.

من اصلا فکر نمی کردم فیلم ممیزی شود چون با نیت انسانی ساختم خوشبختانه با تعاملی که به وجود آمد بین من و یکی از اعضای شورای پروانه نمایش تلاش بر این شد که لطمه به فیلم و پیام آن زده نشود.

گفت و گو : زهرا قزیلی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها