کد خبر: ۱۰۸۳۳۸
زمان انتشار: ۰۷:۰۱     ۰۳ بهمن ۱۳۹۱
به گزارش 598، کیهان نوشت:
 1- آخرين ارزيابي آمريكايي ها درباره ايران كدام است؟ شوراي آتلانتيك كه يكي از اتاق فكرهاي مهم آمريكاست به فاصله 2 سال، دو ارزيابي ارائه كرده است. اين شورا به تازگي در گزارشي اعلام كرد «ايران به صخره اي به مراتب بزرگتر از صخره مالي آمريكا تبديل شده و معضل مالي دولت ايالات متحده با همه اهميت به مراتب كوچكتر از صخره ايران است... صخره ايران فراتر از ظرفيت پاسخگويي موثر و خلاقانه ماست». 2 سال پيش- 22 آذر 1389- نشستي با حضور 3 مشاور امنيت ملي در دولت هاي فورد، كارتر، بوش پدر و اوباما در شوراي آتلانتيك برگزار شد. برژينسكي در آن نشست درگيري نظامي با ايران را فاجعه آميز دانسته و رد كرد. همان زمان دويچه وله درباره نشست برژينسكي، اسكوكرافت و جيمز جونز گزارش داد «3 مشاور پيشين كاخ سفيد هم عقيده بودند كه جهان در يك نقطه عطف تاريخي از هنگام فروپاشي اتحاد جماهير شوروي قرار گرفته و جنبش فراگير در خاورميانه نشانه اين دوره تاريخي است. برژينسكي گفت ما نيازمند درك عميق تر از چالش هاي بين المللي هستيم كه آمريكا در جهان با آنها روبرو شده است. يكي از دلهره آورترين موضوعات اين است كه ما در مقايسه با گذشته با چالش هاي پيچيده تري مواجه هستيم و در شرايط عجيبي به سر مي بريم».
2- با صخره بزرگ ايران چه مي توان كرد؟ 34 سال است كه هر ضربه دشمن به اين صخره باعث صلابت بيشتر آن شده است، مانند آهن تفته اي كه با هر ضربه پتك محكم تر مي شود. اين حقيقت را نيويورك تايمز چند سال پيش نوشت كه سياست پتك در برابر ايران جواب نداده است. اوباما با شعار تغيير آمد و مدعي شد دست دوستي به سوي ايران دراز كرده است. اسفند 87 و فروردين 88 بود كه مدعي دوستي شد اما 5-4 ماه بعد وقتي آتش آشوب برافروخته شد، آمريكا بي نقاب به ميدان آمد و منافقين را به همراه تروريست ها به عرصه آورد. پس از آن هم دست به كار تشديد تحريم هاي «گزنده» و «فلج كننده» شد تا ثابت كند توبه گرگ مرگ است و شيوه «دست چدني» تفاوتي نكرده، اگرچه دستكش مخملين روي آن پوشيده اند. 3 سال پس از آن جنگ نرم شگفت، گزارش شوراي آتلانتيك مي گويد صخره ايران محكم سر جاي خود باقي است.
صخره با انفجار از جا كنده مي شود. اما مثلث آمريكا و انگليس و اسرائيل با وجود چند دهه آزمون و خطا، ماده منفجره اي را كه تا عمق اين صخره بزرگ كارگر شود و آن را از درون متلاشي كند پيدا نكرده اند. آنها انواع بمب هاي ضد بتون ساخته اند كه مي تواند تا ده ها متر در عمق زمين نفوذ كند اما نتوانسته اند مواد منفجره اي را كه از عهده صخره ملت ايران برآيد، طراحي كنند. چه بايد بكنند؟ نخست بايد جنس اين صخره و علت استحكام آن را معلوم كنند. سپس بايد نوعي از مواد منفجره و بمب هاي مرحله اي را فراهم كنند كه تا عمق صخره را بشكافد و صلابت آن را درهم بشكند. اين انفجار بايد از چند زاويه انجام شود و به هم برسد. روش بي ثبات سازي و «انهدام و انحلال تركيبي» آخرين گزينه مي باشد كه طي چند سال گذشته در دستور كار قرار گرفته است. به زعم آنها انبوهي از مواد انفجاري بدون چاشني انفجار فعال نمي شوند.
3- مدتي پيش توفيق هم سخني با چند تن از برادران مسلمان يكي از كشورهاي اسلامي دست داد. به تناسب، چند عبارت از كلمات والاي استاد شهيد مرتضي مطهري به نقل از كتاب حماسه حسيني براي آنها قرائت شد آنجا كه استاد در كلماتي شعورآميز و شورانگيز مي فرمايد امام حسين عليه السلام جريمه يك روح بزرگ و روح شهيد را در كربلا داد، روح بزرگ است كه انسان را وادار مي كند سر در آتش تنور ببرد و بگويد سوزانندگي آتش را بچش تا در كار پابرهنگان و مستضعفان كوتاهي نكني. در ميانه كلام، اشك از چشمان آن برادران جاري شد. با علاقه مي پرسيدند گوينده اين كلمات كيست و مأخذ آن كجاست؟ اين، آلياژ صخره ايران و عمق استراتژيك آن در عرض و طول خاورميانه است. محبت اهل بيت عليهم السلام است كه يك ملت را روئين تن مي كند و شرط اين محبت، ايمان است. به فرموده رسول خدا دل هاي مومنان ظرف محبت هميشه فروزان امام حسين عليه السلام است. «انّ لقتل الحسين حراره في قلوب المومنين لا تبرد ابدا».
همين محبت است كه وقتي قرار مي شود ضريح جديد حرم مطهر امام حسين(ع) از قم به كربلا رهسپار شود، جنبشي اعجاب انگيز در مسير حركت به راه مي اندازد و شبكه دولتي انگليس را وا مي دارد كه به روشنفكران لائيك هشدار دهد ملاحظه اين باور و اشتياق عمومي را بكنند و علنا با اين محبت سرشاخ نشوند. اين محبت است كه از جنگ تحميلي، دفاع مقدس پيروز ساخت و دست قدرت به سينه تحريم هاي خصمانه و خباثت آلود دشمن كوفت. و همين محبت بود كه قيام الهي و جنبش مردمي نهم دي 1388 را آفريد تا استراتژيست هاي سازمان سيا، موساد و ام آي سيكس براي چندمين بار در پروژه جنگ و كودتا و انقلاب مخملين غافلگير شوند و به همان جمع بندي سازمان سيا پس از پيروزي انقلاب اسلامي برسند كه دكتر مايكل برانت رئيس بخش شيعه شناسي سيا بعدها روايت كرد. «همراه مديران سرويس جاسوسي انگلستان كه سابقه حضور بيشتري نسبت به ما در خاورميانه دارند، علت پيروزي ناگهاني انقلاب ايران را بررسي كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه خون حسين نواده پيامبر[ص] و رهبري و روحانيت و مرجعيت، نقش اصلي را در اين اتفاق بزرگ داشته اند».
4- 21 مي 1996 (32 ارديبهشت 1375) مادلين آلبرايت وزير خارجه دولت كلينتون در برنامه 06 دقيقه تلويزيون CBS عبارتي را بر زبان آورد كه ميزان سبعيت آمريكا را بيرون مي ريخت. لزلي استال مجري سي بي اس از وي پرسيده بود «ما شنيده ايم كه نيم ميليون كودك عراقي در اثر تحريم ها جان باخته اند. اين تعداد از كودكان كشته شده در هيروشيما هم بيشتر است. آيا رسيدن به اهداف آمريكا با چنين هزينه و بهايي مي ارزد»؟ آلبرايت كه بعدها به جانور سياسي معروف شد در پاسخ گفت «اين سؤال سختي است اما در مورد بهاي آن فكر مي كنم بله مي ارزد. «The price is worth it ». 51 سال بعد برده ديگري از شما بردگان زن و مرد در دستگاه سياست آمريكا- هيلاري كلينتون- از تحريم هاي «گزنده» و «فلج كننده» عليه ملت ايران خبر داد. آنها چند سال پيش از آن نيز سوخت 02 درصد نيروگاه اتمي تهران را كه راديو داروهاي مصرفي از سوي قريب يك ميليون بيمار را تامين مي كرد، تحريم و از ملت ايران دريغ كردند. خوب يا بد، اين سيماي واقعي آمريكاست.
5- يك پرسش راهبردي در اين ميان وجود دارد. رژيم هاي مستكبري كه از پيشرفته ترين فناوري ها گرفته تا قطعات هواپيماي مسافربري و خودرو، و دارو و داد و ستد تجاري را از ملت هايي چون ملت ايران دريغ مي كنند، چرا به حوزه جنگ فرهنگي- عقيدتي كه مي رسد حاضرند ده ها ميليارد دلار هزينه كنند تا آنها در معرض بمباران ماهواره اي و اينترنتي و رسانه اي قرار داشته باشند؟ گرگ هاي گداصفت و انحصارطلب و بخيل دنيا با كدام تلقي در حوزه فرهنگ و رسانه اين چنين سخاوتمند و بخشنده شده اند كه مي خواهند به فقيرترين اقشار و دورافتاده ترين مناطق ما، جرعه هاي «رسانه آزاد»! را بنوشانند؟ آيا اين آب سيراب كننده است يا جرعه تخدير و جام زهر؟! شبكه دولتي انگليس كه 95 سال پيش اسم رمز كودتاي 82 مرداد را اعلام كرد تا كودتاگران كار نهضت ملي نفت را يكسره كنند، اكنون مشغول اطلاع رساني آزاد است و مخاطب خود را از بي خبري خارج مي كند؟! بودجه هاي هنگفت رسمي و محرمانه آمريكا و انگليس و برخي كشورهاي ديگر در بحبوحه بحران وخيم مالي آن رژيم ها، چرا به سوي سازمان ناتوي فرهنگي سرازير و در قبال افكار عمومي ما هزينه مي شود؟ آيا شهروندان ايراني، دوست داشتني تر از شهروندان آمريكايي و انگليسي و... شده اند؟!
6- صخره ايران آلياژي ساخته شده از «ايمان، اميد و اراده» است. انفجار مورد نظر دشمنان ملت ايران بايد به اين بنيان هاي اقتدار و استحكام رخنه كند. دشمن، ماه ها بلكه سالهاست مشغول جاسازي بمب در عرض و طول جامعه و سياست ماست همچنان كه سال هاست اين بمب هاي متنوع شناسايي و خنثي مي شوند. دشمن معتقد است 3 ضلع چالش(سياسي، اقتصادي و فرهنگي) را بايد به هم رساند و يكي را چاشني انفجار ضلع ديگر كرد تا كاركردي شبيه كاركرد بمب هاي مرحله اي، بتوني يا خوشه اي فراهم شود. به زعم دشمن، رقابت هاي سياسي كه از حد و مرز قانون و اخلاق و عقلانيت عبور مي كنند- در فرايند انتخابات يا غير از آن- فرصت مهم جاسازي بمب است. گروه هاي خائن به مردم خود يا جاه طلب و خودكامه هم كه اين جاسازي را انجام دهند، فعالند. منافقيني نظير كشميري نقش مهمي در اين عرصه بازي مي كنند.
در ضلع دوم، فشار سنگين تحريم ها تنها با چاشني فرصت طلبي مافياي «اقتصادي- رسانه اي- سياسي» و «غفلت و سوءمديريت برخي مديران» مي تواند عمل كند. گراني و تورم فرصتي براي آزار دادن و به ستوه آوردن طبقات شريفي است كه در روزگار سختي بيشترين هزينه ها را براي كشور و انقلاب داده و در عين حال به حداقل هاي بهره مندي قناعت كرده اند. ضلع سوم، جنگ رواني و فرهنگي و اعتقادي سنگيني است كه گروه هاي «مستضعف فرهنگي» را هدف گرفته است. اين شبيخون فرهنگي جرعه اي در جان مخاطب خود مي ريزد كه او را كامجو، پر توقع، عقده اي، پرخاشگر، مستأصل، ناراضي و كم طاقت مي سازد، درست مانند گروهي از سپاهيان طالوت كه به خاطر عدم اطاعت از امر الهي و نوشيدن از آب چشمه نهي شده، در برابر سپاه جالوت طاقت از كف دادند و گفتند «لا طاقه لنا اليوم. ما امروز طاقت مقاومت و مجاهدت نداريم». دشمن درصدد است در ميان مدت يا بلندمدت اين 3 محور تهاجم را به هم الحاق كند و ضمن ترويج و گسترش انواع جرايم- ناشي از گسترش بي تقوايي- كشور را از درون بي ثبات سازد و دچار انفجار و انهدام و انحلال دروني كند. در چنان روز موهومي اولين لگد دشمن نثار منافقين و عناصر كامجو مي شود.
7- ملت ما با يك جنگ همه جانبه مواجه است. هنر بزرگ انقلاب به شهادت تاريخ 43 ساله آن، غلبه بر تمام چالش هاي بزرگ بوده است. اين وعده حق است كه «الذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا». شرط مهم، درك حقيقت جنگ و احساس تكليف جهاد در مقابل آن است. پيروزي با پاكي جان ها به دست مي آيد. به تعبير آيات الهي در سوره نصر «هنگامي كه نصر الهي آمد... تسبيح حق بگو و استغفار كن». پيروزي هاي بزرگ، برخي همراهان كاروان انقلاب را مغرور و غافل كرد. اين عارضه را بايد برطرف كرد. شرط ديگر تشكيل جبهه و صف و ستاد مشترك فرماندهي در سطوح اجتماعي، عمومي و حاكميتي سياست است.
مجادله و پرگويي و جنگ هاي زرگري ژورناليستي، مجال هماهنگي و تدبير و تصميم به دور از چشم دشمن را تنگ مي كند. گره مشكلات با مجادلات تريبوني و منازعات رسانه اي گشوده نمي شود. سياستگران و رسانه هايي كه به اين فضا دامن مي زنند، در حق مردم خود جفا مي كنند، اگر خيانت نكرده باشند. چنين تبادل آتشي فقط فضا را گرگ و ميش مي كند و فضا كه غبارآلود شد، آن وقت است كه احتمال اشتباه نيروهاي جبهه خودي افزايش مي يابد. ما هنوز كه هنوز است به خاطر اين آشفتگي و به هم ريختگي صفوف، تلفات مي دهيم. طيف معتنابهي از اظهارات سياسي و تحليل هاي رسانه اي، شليك به نيرو و جبهه خودي است. بايد ضمن تقواي جمعي، براي تصميم هاي مهم اقتصادي و سياسي و فرهنگي تنازل كرد و امور ولو مهم را- حاشيه ها كه جاي خود دارد- فداي «اهمّ» و مصلحت بزرگتر نمود. نخبگان ما بايد قدرشناس فرهنگ ايمان باشند تا باور و فرهنگ عمومي مصونيت بخش محفوظ بماند. اعتقاد و اميد و اراده است كه شعار هيهات مناالذله را اسباب روئين تني ايران كرده است. صخره، استعاره اي ناقص از صلابت ماست.
محمد ايماني
 
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها