سرویس نقد رسانه 598، فنآوری در کنار رفاه، خدمات بهداشتی، تسهیل ارتباطات و امتیازهای دیگر، ماهیتی غفلت آفرین، فزونخواه، مصرفگرا و معناگریز به همراه دارد و نیاز جدیدی را به انسان معرفی میکند. در این میان، رسانهها به عنوان مهمترین ابزار فنآوری بیشترین سهم را در فرآیند مذکور به عهده داشتهاند. رسانههای غربی اصولاً ماهیتی غفلت آفرین دارند و براساس همین ماهیت نیز مخاطبان خود را به غفلت سوق میدهند.
مخاطب رسانههای غربی با سپردن تمایلات خود به رسانه، هدایت خویش را از دست میدهد و همة خواستههایش را ناخودآگاه با خواستههای رسانه تطبیق میدهد و در عین حال خویشتن را انتخابگر میپندارد؛ در حالی که رسانه بر تمامی زوایای زندگی او سایه انداخته و به انتخابهای وی جهت میدهد. نیازهای واقعی بشر در سایة این فنآوری نوین مسخ شده و جای خویش را به نیازهای کاذب میدهد: «سرعت و شتاب در رسانه و فنآوریهای جدید جایی برای فراغت و آرامش و فکر به ماورای آنچه میبیند برای آدمی نگذاشته است.»1
درست بر عکس دستورالعمل اسلام که انسان را به تقسیم ساعات زندگی به سه بخش فرا میخواند: «یک سوم عبادت، یک سوم استراحت و یک سوم تفریحات سالم.»2 انسان مسخ شده توسط رسانه و فنآوری، کمال خویش را در افزایش تولید، سرعت، مصرف و نیاز و حذف اخلاقیات و معنا از زندگی و ستیزهجویی در رقابتهای ناعادلانه برای رسیدن به سود بیشتر به منظور رفع نیازهای آفریده شده از سوی فنآوری جدید میداند.
بشر امروز با سپردن خود به موج رسانهای خاص، زحمت فکر کردن را از دوش خویش برداشته و اختیارات فکری و روحی خود را به رسانهها و فنآوریهای نوین سپرده است. «اما در عین حال، القائات زیرکانة رسانهها را حرف دل خویش انگاشته است».3 امروزه جوانان و نوجوانان از سنین پایین یاد میگیرند که ساعتها وقت خود را در کنار انواع بازیهای رایانهای و برنامههای صرفاً غفلتآفرین و سرگرم کنندة رسانهها صرف کنند. امروزه دیگر این بشر نیست که فکر میکند چگونه بپوشد، چگونه بخوابد و چگونه زندگی کند؛ بلکه این رسانههای جهانی هستند که این برنامهریزیها را به عهده گرفتهاند و هر روز با دستور کمپانیهای اقتصادی و سرمایهداری نظام سلطه به تغییر ذائقههای مخاطبان خود میپردازند.
ژاک راشل در کتاب «جامعة تکنیک زده»4 به نقد فنآوری نوین پرداخته، اعتراف میکند که اینک انسان خادم و برده تکنولوژی شده است و تکنولوژی مسیر کنونی دنیا را برای آدمی هدفسازی میکند. همچنین وانبرگ در کتاب «آیا جهان یک کامپیوتر است» توضیح میدهد که «معنا در جهان مدرن ناپدید گردیده و چنانچه این روند ادامه یابد، اثری از حیات باقی نخواهد ماند؛ چرا که تکنولوژی اکنون به وضعیت خطرناک و نابهنجاری تبدیل شده است.»5 اینک آدمیان به واسطة فعالیتهای مخرب رسانهها در جهان به خودکشی دسته جمعی روی آوردهاند.
فدا کردن دست آوردهای بشری در پای فنآوریهای جدید رسانهای باعث شده است که نیاز به اخلاق و معنویت بیش از پیش احساس شود. رسانهها به دلیل کثرتزا بودن ماهیتشان، آرامشزدا و تخریبگر هویت آدمی هستند. آنها با فعالیتهای ویرانگر خود مسؤولیتپذیری را کاهش داده و انسانهایی بیحیا، حریص و سنگدل پرورش دادهاند که نمونههای فراوانی از آن را در جنگ اخیر آمریکا در عراق شاهد بودیم؛ به گونهای که سربازان آمریکایی آدمکشی را نوعی تفریح میدانستند و با آرامش کامل به قتل و غارت و تجاوز میپرداختند.
رسانهها به دلیل غفلتآفرین بودن ذاتشان، مخاطبان خود را به حیواناتی وحشی تبدیل میکنند که با ظاهری آراسته اما باطنی ویران قدم به جامعه میگذارند. این حیوانات انسان نما از ابعاد انسانی خویش غافل هستند و فقط جنبههای حیوانی خود را به یاد دارند. بشر غفلتزدة حیران مانند حیوانی سر به راه مسیری را که رسانه برایش ترسیم میکند، بدون هیچ اعتراض و مخالفتی طی میکند.
این بشر غفلتزده، اصالت و گوهر وجودی خود را که همان خلیفه اللهی بودن اوست، به دست فراموشی میسپارد و در فکر و خیال خویش جایگاهی برای انسان بودن خود قائل نیست.جریان رسانهای غرب به فاضلابی روان میماند که پیوستن و استفاده کردن از آن، نتیجهای جز گمراهی و غوطهور شدن در امیال حیوانی و شهوات نخواهد داشت.
پینوشت:
1.رجوع شودبه مقالة «مبانی نیازبه اخلاق حرفهای»، نادریزدی، برگرفته از فصلنامه پیام بیمه ایران، شماره 12.
2.امام علی (ع)، حکمت شماره 390، نهج البلاغه.
3.رجوع شود به کتاب«آغازی بریک پایان»، شهید آوینی، ص120، مقاله نظم نوین جهانی و راه فطرت.
4.رجوع شود به مقالة مبانی نیاز به اخلاق حرفهای، نادر یزدی، فصلنامه پیام بیمه ایران، شماره 12، به نقل از کتاب جامعه تکنیکزده.
5.همان.
سمیرا سیفی