کد خبر: ۱۰۷۳۹۴
زمان انتشار: ۱۹:۲۸     ۲۸ دی ۱۳۹۱
روند بحث و جدل و گفت‌و‌گو پيرامون «يك خانواده محترم» و حواشي‌اش در نگاه اول شايد كمي طولاني شده باشد و حالا ديگر خارج از عرف نقد و بررسي يك فيلم سينمايي و كمي مفصل‌تر از حوصله‌ي مخاطبان معمول سايت‌هاي خبري، اما در روزهاي اخير مديران ارشد سازمان صداوسيما مكررا دلايلي را براي حمايت قاطع‌شان از مسئولين سيمافيلم و حتي بازگرداندن مديرمياني ظاهرا بركنارشده‌اش اعلام كرده‌اند كه حاوي فرافكني‌ها و تناقض‌هاي مهمي‌ست كه بايد حتما به آ‌ن‌ها پاسخ مناسب داده شود.

در همين زمينه و پس از انتشار مطلبي در رجانيوز با عنوان «چگونه ضرغامي كميسيون فرهنگي را به بازي گرفت؟»، علي دارابي معاون سيماي سازما صداوسيما مصاحبه‌اي با خبرگزاري فارس انجام داده است كه حاوي همان آدرس‌هاي غلط و فرافكني‌هاي پيشين است كه شايد براي خيلي از مخاطبيني كه از ريز سياست‌ها و خروجي‌هاي مجموعه‌ي سازمان صداوسيما و مراكزي نظير سيمافيلم اطلاعي ندارند نيز قانع كننده باشد و بي‌جواب، اما در دل خود حاوي نكات ناگفته‌ي بسياري‌ست كه بايد به طور مفصل به آن‌ها پرداخته شود.
 
چرا «روزهاي زندگي» را نمي‌بينيد؟
 
مهم‌ترين پاسخي كه مديران رسانه‌ي ملي اين روزها براي پاك كردن گاف بزرگي مثل «يك خانواده محترم» دست‌وپا كرده‌اند اين است كه مجموعه‌ي «سيمافيلم» سازنده‌ي فيلم‌هاي درخشان «روزهاي زندگي» و «شكارچي شنبه» هم هست و نبايد مديران آن را براي يك اشتباه كوچك مورد بازخواست قرارداد. علي دارابي در مصاحبه اخير خود اين‌طور به اين نكته اشاره كرده است كه:«انتظار من از رسانه‌ها این است که وقتی که چشمان بیداری در خود دستگاه‌های ما وجود دارد،‌ یاری کنند نه اینکه نکته‌ای را بگیرند و مدام آن را ادامه بدهند. آقای رحیم زاده مدیری است که تولیدات فاخری نظیر روزهای زندگی، شکارچی شنبه و ... همه در حوزه ایشان تولید شده است.» دليلي ظاهرا قانع‌كننده كه اگر كسي از روند ساخت فيلم‌هاي مذكور اطلاع نداشته باشد طبعا به اين مديران حق مي‌دهد و منتقدان فعلي سازمان را افرادي تندرو و مغرض تصور مي‌كند. 
 
اما براي اينكه دريابيم توليد «روزهاي زندگي» چه فرقي با پروژه‌هاي ديگر سيمافليم داشته كافي‌ست به صحبت‌هاي پرويز شيخ‌طادي، سازنده‌ي اين اثر، مراجعه كنيم. شيخ‌طادي در مصاحبه با رجانيوز در برابر اين سوال كه: «کمی از شرایط تولید «روزهای زندگی» بگویید. ظاهراً این فیلم تولید خیلی سختی هم داشته؟» مي‌گويد: «بله. شرایط جالبی نبود. شرایط خوبی از سوی سیمافیلم برای ما از حیث بودجه مهیا نشد. در شهرک سینمایی دفاع مقدس هم امکانات خوبی نداشتیم........ خب سرمایه‌گذار فیلم در ابتدا سیمافیلم بود. اولش گفتند ما کمک می‌کنیم. بعد گفتند نمی‌توانیم! قرار شد مشارکت بگیریم. ما هم رفتیم سراغ فارابی. فارابی مشارکت را قبول کرد و حتی پذیرفت که اصلاً کل پول فیلم را بدهد. اما اینجا سیمافیلم گفت نه! ما فیلم را می‌خواهیم. گفتیم خب پولش را بده! خلاصه نه پول می‌داد و نه کنار می‌کشید!» 
 
در ادامه وضعيت كاري حتي انقدر براي سازندگان «روزهاي زندگي» سخت مي‌شود كه ناچارا بازيگر نقش اصلي خود را كنار مي‌گذارند و بيش از بيست درصد فيلم را بدون «حميد فرخ‌نژاد» فيلمبرداري مي‌كنند. شيخ‌طادي پيش از اتمام ساخت «روزهاي زندگي» در مورد شرايط كاري‌ش در گفت‌و‌گويي اين‌طور توضيح داده است كه: «ما براي مراحل بعدي توليد «روزهاي زندگي» هيچ بودجه‌اي در اختيار نداريم. الان فيلم در حال تدوين توسط مهدي سعدي و آهنگسازي توسط عليرضا حقوقي است و اين مراحل بدون پرداخت هزينه و با رابطه‌اي كه من و آقاي سعدي با آن‌ها داريم، جلو مي‌رود. مطمئنا با اين روند، براي مراحل بعدي آماده‌سازي «روزهاي زندگي» به مشكل برخواهيم خورد... پس از آنكه ديديم گويا قرار نيست كمكي براي به پايان رساندن اين فيلم صورت گيرد، حدود 20 درصد از فيلم‌نامه را حذف كرديم. اين حذف بدان دليل بود كه بايد براي ادامه كار، تجهيزات نظامي و فني لازم اجاره مي‌شد و در ادامه ساخت فيلم دستمزد هنرورها نيز پرداخت مي‌شد، اما متاسفانه ما براي اين كارها پولي در اختيار نداشتيم. ما حتي بدهي زيادي به بازيگران و عوامل روزهاي زندگي داريم كه اكنون آقاي سعدي به عنوان تهيه‌كننده درگير آن هستند. جالب است كه حتي مجبور شديم براي به اتمام رساندن فيلم‌برداري نقش حميد فرخ نژاد را هم از ادامه فيلم‌نامه حذف كنيم. چراكه قرارداد ايشان با ما تمام شده بود و ما بودجه‌اي براي تمديد قرارداد آقاي فرخ نژاد براي هفت جلسه فيلم‌برداري در اختيار نداشتيم.»
 
دقت كنيد، اين شرايط توليد پروژ‌ه اي است كه مهندس ضرغامي و علي دارابي و مديران سيمافيلم در روزهاي اخير مكررا به عنوان گل سرسبد و مهم‌ترين خروجي صداوسيما و سيمافيلم از آن يادكرده‌اند و به منتقدان پيشنهاد كرده‌اند كه به جاي پرداختن به «يك خانواده محترم» و حواشي آن به اين خروجي‌ها و نكات مثبت اين سازمان بپردازند. 
 
دوستان كاش توضيح دهند كه چنين شرايط اسفناكي را جز براي «روزهاي زندگي» براي كداميك از پروژه‌هاي ديگر خود-كه همگي به فيلم‌سازان شبه‌روشنفكر تقديم مي‌شود- ايجاد كرده‌اند؟ و اينكه اگر اين پروژه انقدر براي‌شان مهم بوده چرا كار را به آنجا كشاندند كه سازندگان فيلم مجبور شدند براي ادامه ساخت پروژه دست به دامن بنياد فارابي شوند. 
 
جز اين، توليد «شكارچي شنبه» ديگر فيلم مورد اشاره دوستان هم كه اساسا كار «موسسه شهيد آويني» بوده است و «سيمافيلم» درصد كمي در ساخت فيلم مشاركت داشته و درنهايت مالكيت فيلم در اختيار «موسسه شهيد آويني» است و ربطي به صداوسيما ندارد.
 
«يك خانواده محترم» حاصل يك اعتماد بوده؟ «پاداش» چطور؟
 
خلاف‌گويي بزرگ ديگر مديران ارشد رسانه‌ي ملي اما تقليل اشتباه- جرم- مديران سيمافيلم به يك اعتماد ساده به يكي از مديران دولتي سابق است. مهندس ضرغامي و علي دارابي در تمام اظهار نظرهاي اخير خود مدام بر اينكه تاكيد داشته‌اند كه تنها اشتباه مديران سيمافيلم اعتماد به «محمدآفريده» بوده است و اين «آفريده» بوده است كه سر سيمافيلم كلاه گذاشته است و فيلم را بدون اطلاع به شركت فرانسوي داده است و...... علي دارابي در مصاحبه‌اش گفته است كه:«اشکالی که من به همکاران خود در سیمافیلم در این حوزه داشتم این بود که اعتماد زیاد به یک مدیر با سابقه فرهنگی مثل آقای آفریده کردند که سال‌ها جزو مدیران فرهنگی این کشور بوده است. اعتماد زیادی که به ایشان شد و بعد هم نظارت خوبی که بر این پروژه نشد، منجر به تولید این فیلم شد......البته وقتی سیمافیلم متوجه شد، مکتوباتش وجود دارد و رسما نامه نوشتند که واریزهای ما را برگردانید؛ نامه به وزارت ارشاد نوشتند که گفتند اینها می‌خواهند فیلم را اکران کنند. همه اینها هست.»
 
خب، اگر حتي بپذيريم كه توليد «يك خانواده محترم» به دليل يك اعتماد نابه‌جا بوده است، پس دليل توليد «پاداش» كمال تبريزي چه بوده كه بعد از سه سال هنوز توقيف است و دليل ساخت «طبل بزرگ زير پاي چپ» چه بوده كه هنوز هم جزو بدترين فيلم‌هاي ضددفاع مقدس سينماي ايران به حساب مي‌آيد. مديران رسانه‌ي ملي واقعا تا اين حد از خروجي‌هاي زيرمجموعه‌شان بي‌اطلاعند؟
 
 
اگر حتي در اين مورد هم فرض را بر بي‌اطلاعي مديران بگيريم، دوستان چطور مي‌توانند ادعا كنند كه سيمافيلم از مشاركت شركت فرانسوي بي‌اطلاع بوده است و بعد از فهميدن مشاركت‌ش را پس گرفته، در حالي كه با يك سرچ اينترنتي ساده مي‌توان به خبري در خود سايت سيمافيلم رسيد كه در مطلبي با عنوان «خرمشهر بین‌المللی می‌شود» قبل از اولين نمايش فيلم در كن خبر از مشاركت فرانسوي‌ها در ساخت فيلم داده است. سوال اصلي اين است؛ مديران ارشد صداوسيما واقعا از ماجراها بي‌اطلاعند يا حاضرند براي حفظ مديران مياني خود به گفتن هر خلاف و دروغي دست بزنند؟
 
 
چرا به سيمافيلم انتقاد داريم؟
 
با اين همه اما انتقاد اصلي ما به مديريت فعلي مجموعه «سيمافيلم» چيست و معاون سيما و مهندس ضرغامي چشم خود را بر روي چه مسائلي بسته‌اند؟ 
 
جز مسئله‌ي مهمي مثل ساخت فيلم‌هاي مسئله‌دار كه به چند نمونه از آن‌ها در بندهاي قبل اشاره شد. یکی از مهم‌ترین انتقادات به «سیمافیلم» این است که از بستر تولید تله‌فیلم، هیچ‌گاه برای تربیت نیروهای متعهد و انقلابی استفاده نکرده است و از این پتانسیل که برای سعی و خطا و تربیت نیرو، شرایط مناسب‌تر و حساسیت‌های کمتری نسبت به سریال‌های نمایشی دارد، بهره نبرده است و در عوض از این طریق، زمینه‌ساز ورود بسیاری از نیروهای مسئله‌دار-که به ساختن فیلم‌های توقیفی و مشکل‌دار و داشتن کارنامه‌‌ی فیلم‌سازی پر از تنش شهره‌اند- به صداوسيما شده است و اكنون نقش كانال ورودي نيروهاي شبه‌روشنفكر به رسانه‌ي ملي را ايفا مي‌كند.
 
پاي شبه‌روشنفكران مختلفي مثل علیرضا امینی كارگردان «زمان مي‌ايستد»، کیوان علی‌محمدی و امید بنکدار كارگردانان مستندهاي بي‌بي‌سي، مازیار میری كارگردان «سعادت‌آباد»، مهدی کرم‌پور كارگردان «جايي ديگر» و حتي افرادي مثل مانی حقیقی  و مونا زندی كارگردان «عصرجمعه»  با ساخت تله‌فيلم به سفارش سيمافيلم به صداوسيما باز شد و بسياري از اين دوستان بعد از ساخت چند فيلم ضدانقلاب از طريق سيمافليم توانستند وجهه‌اي در صدا وسيما براي خود دست‌وپا كنند و درنهايت پروژه‌هاي ميلياردي صداوسيما را نصيب خود كنند.
 
اما درست درنقطه مقابل چنين رويكردي، سيمافيلم با ساخت صدها تله‌فيلم در سال هرگز حاضر نشده است حتي پاي يك كارگردان انقلابي را به صدا و سيما باز كند يا براي تربيت يك نيروي حزب‌اللهي اندكي سرمايه‌گذاري كند.
 
كلام آخر:
 
از ابتدا يكي از اهداف تعريف شده‌ي ساخت ساليانه چندصد تله‌فيلم در صداوسيما علاوه بر كاهش نياز به محصولات غربي، تربيت نيروهاي فيلم‌ساز براي صداوسيما نيز بود. اما چه مي‌شود كه اين مجموعه با اين ميزان بودجه و امكانات در ميان صدها تله‌فيلم ساليانه‌اش حتي حاضر نيست يك كارگردان انقلابي را پشتيباني كند و درمقابل به صورت هدفمندي مدخل ورود كارگردانان شبه‌روشنفكر به رسانه‌ي ملي قرار مي‌گيرد؟ 
 
جناب دارابي شايد بنا دارند هنوز خود را به نديدن بزنند و مسئله را به يك اعتماد نابه‌جا و ساخته شدن «يك خانواده محترم» تقليل دهند، اما در جواب ايشان بايد بگوئيم كه اساسا مسئله «يك خانواده محترم» مسئله اعتماد به محمد آفريده نيست، كه اگر بود پيش از اين نيز «پاداش» و «طبل بزرگ زيرپاي چپ» ساخته نمي‌شدند و چندين كارگردان شبه‌روشنفكر از طريق سيمافيلم پاي‌شان به سازمان باز نمي‌شد.
 
جز اين اما علي دارابي در جايي ديگر از مصاحبه خود در يك نكته‌ي جالب گفته‌اند كه: «عزل و نصب‌های داخل سیمافیلم برعهده مدیر سیمافیلم است، یعنی زیرمجموعه آنجا را ما عزل و نصب نمی‌کنیم و خود رئیس سیمافیلم این کار را انجام می‌دهند.». نكته‌اي كه پيش از اين خود رحيم‌زاده جوابش را داده است، زماني كه بعد از بركناري صوري‌اش در پاسخ به اين سوال كه آيا شما قربانی این ماجرا شده‌اید؟‌ گفت: «شاید این درست باشد. من آدمی نیستم که چیزی را جابه‌جا کنم. اگر سازمان دوست دارد بگوید برکناری که جو را آرام کند، بگوید برکناری،‌ اگر بگوید استعفا به من احترام گذاشته و اگر هم بگویند قربانی دلشان برای من سوخته است.»
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها