به گزارش
وبلاگستان 598،
وبلاگ تفکّرات دانشجوي نسل سومي انقلاب در جدیدترین مطلب خود نوشت:
این روز ها، وضعیت معیشتی مردم به اذعان خودشان چندان تعریفی ندارد؛ بالواقع این امر بر احدی از اهل درد پوشیده نیست. هر اهل دلی که قدری دل سوز باشد و در میان مردم نشست و بر خواست کند، در بازار با آن ها هم نفس شود و در تاکسی با آن ها به گپ و گفت و گوی هر چند کوتاه بپردازد، شاخصه ی نارضایتی از وضع معیشتی را در لایه لایه ی اذهان عمومی مردم جاری و به عینه لمس می کند. امری که فی نفسه می تواند بار روانی سنگینی را بر جامعه اسلامی ما تحمیل کرده و زخم های جبران ناپذیر و عمیقی بر پیکره ی جوان و صالح انقلاب، وارد سازد. در این میان عوامل دخیل در ایجاد بار معیشتی و روانی مذکور، بسیارند؛ از تحریم های بین المللی و بی سابقه ای که ظالمانه بر ملت ما روا داشته اند، تا بی انصافی برژواهایی که چون زالو به جان ملت افتاده اند، از سو تدبیر بعضی از مدیران ارشد مملکتی تا بی ماری دشمنان قسم خورده ی این آب و خاک.
علی رغم تحلیل یک به یک، دقیق و ریز بینانه عوامل مذکور در بین نخبه گان، خواص و اصحاب رسانه، به نظر ریشه ی اصلی این علت و معلول ها، به طور مشهودی مغفول از انظار تیز بین جامعه ی اسلامی بوده است. تا جایی که هیچ مانوری حتی از سوی امت متفکر حزب الله بر روی این ریشه مشاهده نمی شود. به نظر ریشه ی این فشار معیشتی بر مردم را باید در جای دیگری جست. در گفتمان انقلاب اسلامی و استحاله ای تحمیلی که به تدریج، بر جان انقلاب اسلامی افتاده است. آن جا که جامعه اسلامی به تدریج با تغییر تفکرات انقلابی، دچار پدیده ای به نام دنیا گرایی افراطی می شوند و ارزش های انقلابی در وجودش رنگ می بازد. مبانی "توسعه ی مادی" را بر مبنای الهی "تعالی" ارجعیت داده و به چند روزِ زود گذرِ این دنیا بیش از حد می پردازد. این بزرگ ترین انحرافی است که انقلاب اسلامی را تهدید می کند و امروز با نشان دادن علائم خویش در جامعه زنگ خطری را به صدا در آورده که گوش و جان، دل سوزان نهضت را سخت می آزارد. انحرافات ظاهرا کوچک به تدریج جمع و یک مرتبه آوار می شود و دیگر نمی توان جلوی آن را گرفت. امروز سی و چهار سال از صدر انقلاب می گذرد و بعضی از کسانی که خود در انقلاب، دست داشتند، دیگر زبان صدر اسلام و صدر انقلاب یادشان رفته و با زبان دیگری حرف می زنند. کم کم حرف هایی می زنند که قبلا مخالف آن بودند. و کم کم طوری رفتار می کنند که عموم مردم، در صحت رفتار آن ها شک می کنند. استحاله در انقلاب، بلایی بود که بر سر خط امیرالمونین علیه السلام هم آمد. جناب ازغذی یک تعبیر زیبایی دارد در این باب، تحت عنوان این که "استحاله در یک انقلاب وقتی تحقق پیدا می کند که ضد انقلاب، دیگر نیازی به اسلحه خانه مستقلی ندارد، بلکه از زرادخانه خود انقلاب اسلحه تهیه می کند، این شروع استحاله است. به قول بچه های شیمیایی استحاله مثل گاز خردل عمل می کند، یعنی وقتی آن را استشمام می کنی، ابتدا تنها یک بوی غیر عادی است و شامه شما را کمی آزار می دهد، کم کم احساس می کنی که گویا می شود تحملش کرد، امّا چند سال که می گذرد؛ می بینی با سیستم داخلی بدن شما کاری کرده است که یک گلوله مستقیم آتشین نمی توانست بکند، و تو در تمام این مدت به فکر علاجش نبودی و اکنون دیگر علاج ناپذیر است. استحاله و فساد در حكومت يك امر تدريجي است. ناگهاني و وضعي اتفاق نميافتد آهسته و گام به گام اتفاق ميافتد انحراف در حاكميت و در دولت مردان و نخبه گان دهه به دهه اتفاق ميافتد؛ فسادهايي واقع ميشود، سوءاستفادههايي خلاف شرع، خلاف احكام قرآن و سنت رسولا... و آل او اتفاق ميافتد و يك به يك توجيه ميشود، مسئول بعدي كه ميآيد آن را توجيه ميكند، نفر بعدي هم كار او را توجيه ميكند و همين طور قدم به قدم فرو ميروند و مدام توجيه ميكنند كه نميشود كاري كرد و اين فسادها اجتنابناپذير است! این اتفاقی است که در صدر اسلام افتاد و علی و آل علی، قربانیان اصلی آن بودند. نکته اصلی این است که توده مردم، چشمشان به نخبه گان است."
رهبر انقلاب اسلامی یک بار در نماز جمعه فرمودند: "نهی از منکر مطالبه از مسئولان حکومت است که شما کجا مطابق اسلام حکومت می کنید؟ فلان مسئول قضایی، فلان مسئول در دولت و وزارت خانه، فلان وکیل مجلس، کجا طبق عهد نامه ی مالک اشتر و دکترین امیر المومنین (ع)عمل می کنند؟ این ها وقتی گفته نشد روی هم انبار شد این سکوت ها و انحراف های تدریجی تکرار می شود و آن وقت چه اتفاقی می افتد؟" باید همواره مراقب بود تا انحراف بزرگ، اتفاق نیافتد. این استحاله ای که ما امروز از آن دم می زنیم و آن را ریشه ی مصیبت های دیگر می دانیم، امروز در بین بعضی از مسئولین جامعه ی اسلامی هم کم و بیش رسوخ کرده است. معدودی از مسئولینی که هر از گاهی با عدم درک صحیح از موقعیت انقلاب با تصمیم گیری های نا به خردانه، فضا را برای معیشت مردم مسلمان ایران نا هموار کرده و به جاده صاف کنی برای امیال دشمنان این مرز و بوم بدل شده اند. دانهدرشتهایی که کاری شبیه منافقان مدینه در جنگ احزاب میکنند که در شرایط تحریمهای شدید اقتصادی سرمایه و پول این مملکت را احتکار مینمایند. و بخشی از مردمی که بی انصافی و عدم سعه صدر بر مشکلات را پیشه خویش کرده اند، لب به گلایه از اصول می گشایند. همان نفوسی که در اوضاع قرمز هشت ساله دوران دفاع مقدس با حمایت و پشتیبانی از انقلاب، قدرت، شادابی و فهم خود را در مقابل جهانيان، به رخ کشیدند.
به نظر می رسد که راه درمان و علاج این بی ماری نفس گیر، که قدرتش را در وضع معاش مردم هم به رخِ دل سوزانِ انقلاب، کشانده است، بازگشت صحیح و هر چه سریع تر به گفتمان ناب اسلامی مکتب حضرت روح الله است. قدری باید بیشتر روی گفتمان انقلاب اسلامی مانور دهیم. نه در ظاهر که در معنا و با عمق بخشی به حیات طیبه ی مردم. راه علاج بازگشت به گفتمان نازنین انقلاب اسلامی است. راه علاج، تفکر، تعقل و تعمق در هوای اسلامی، با حضور مفاهیم بلندی چون ایثار، انصاف، امید، ابتکار و سعه صدر است. امری که امروز در لایه لایه ی خانواده بزرگ ملت، رنگ باخته است.