خبرنامه دانشجویان ایران: امید حسینی/ اول: سال ۷۷ یا ۷۸
بود که به همراه چند نفر از دوستانم «کمک کن» رسول ملاقلی پور را در یکی
از سینماهای شهر اهواز دیدم. ما بودیم و انگشت های به دهان مانده از تعجب
و کارگردان «پرواز در شب» و «سفر به چزابه» و حالا هم «کمکم کن!»
نشریات و مجلات حزب اللهی حسابی از خجالت ملاقلی پور در آمدند. ما هم شروع
کردیم به نقد و نقادی و تعیین تکلیف برای رسول ملاقلی پور و فاتحه خواندن
برای او که دیگر دورانت به پایان رسیده و تو به آرمانت خیانت کردهای و
خداحافظ رسول ملاقلی پور و خداحافظ بسیجیهای «پرواز در شب» و «افق» و …
البته «کمک کن» حقیقتا فیلم خوبی نبود ولی فروش نسبتا خوبی داشت. مخصوصا
در آن یکی دو سال اول بعد از دوم خرداد که آزادیهای مدنی و بدنی طرفداران
زیادی داشت!
یادم هست همان سالها ملاقلیپور در مصاحبهای علت ساخت چنین فیلمی را فقط
و فقط، موفقیت در گیشه و به دست آوردن پول و جبران بدهیها و قرضهای ناشی
از شکست فیلمهای قبلیاش عنوان کرده بود!
دوم:
«گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمیکیا و بیشتر از آن سخنان او در برنامه راز،
هنوز هم موضوع مورد علاقه نویسندگان مختلف هست. البته سهم منتقدان و
معترضان به حاتمیکیا بیشتر از بقیه است. لحن برخی دوستان اصولگرا و
حزباللهی هم مثل همیشه، تعیین تکلیف برای حاتمی کیا، خط کشی و قرار دادن
او در آن طرف خط و کمی هم فحاشی و برچسب زدن و فاتحه خواندن و اثبات عوض
شدن اوست!
جالب اینجاست که حتی سخنان اخیر حاتمی کیا در برنامه راز هم نتوانسته کمی
از عصبانیت دوستان ما کم کند. این در حالی است که اگر گفتوگوی نادر طالب
زاده را با حاتمی کیا دیده باشیم، متوجه خط فکری و دغدغههای فرهنگی او
میشویم.
این دومین باری است که حاتمی کیا به دعوت طالب زاده به تلویزیون آمده است.
قبلا نوشته بودم که حضور حاتمی کیا در تلویزیون قطعا به خاطر اطمینان او
به طالب زاده است و بس. کاری که شاید از عهده هیچ کس دیگری برنیاید همان
طوری که ساخت و تولید برنامهای مثل «راز» هم شاید از عهده کس دیگری
برنیاید که اگر بر میآمد لااقل مشابهش را در صداوسیما میدیدیم.
سوم:
خیلی ها دوست دارند که حاتمی کیا را فیلمسازی بریده از نظام و آرمانهای
انقلاب معرفی کنند. سالهاست که ذره بین به دست گرفتهاند تا شاید جملهای
و کلمهای از او پیدا کنند و از زبان خود او مخالفِ نظام بودنش را
بشنوند! سوال آخر محمد قوچانی از حاتمی کیا در شهروند امروز سه سال پیش
همین بود که «شما بالاخره اصلاح طلب هستید یا اصول گرا؟… اپوزیسیون هستید
یا آدم نظام؟ مقابل نظام هستید یا در کنارش؟ جوابتان برایمان جالب است.
شما به لحاظ سیاسی کجا قرار می گیرید؟!»
جواب حاتمی کیا در آن روز چیزی شبیه جوابهای چند روز پیش او در برنامه
راز بود. اگرچه حاتمی کیا اینبار هم برای چندمین بار موضع خود را در
برابر نظام و انقلاب و ضدانقلاب صراحتا بیان کرد و از سیاه نمایی،
دروغگویی و القاء ناامیدی در فیلمهای سینمایی روز گلایه کرد، اما باز هم
واکنش عجولانه دوستان ما، بهترین فرصت را به مخالفان داد تا دغدغههای
فرهنگی او را به نفع آشوبهای سیاسی خود مصادره کنند.
این را میشود از ذوق بیش از حد سایتها و وبلاگهای مخالف از بریده بریدهی
جملات حاتمی کیا مشاهده کرد. آن وقت ما و دوستان ما این هنر را نداشتیم و
نداریم که وابستگی فکری و عقیدتی و ذهنی و هویت حاتمی کیا را به انقلاب
اسلامی و جنگ تحمیلی درک کنیم و به آن اشاره کنیم.
چهارم:
من به ابراهیم حاتمی کیا اطمینان دارم. چه آژانس شیشهای بسازد و از دود
موتورها شکایت کند و چه در حمایت از سعید حجاریان مقاله بنویسد. من دنبال
این نیستم که ببینم حاتمی کیا اصولگراست یا اصلاح طلب؟ چون حاتمی کیا اصلا
سیاسی و حزبی به مفهوم رایج آن نیست. حاتمی کیا انقلابی و اصولگرای اصلاح
طلب است. اگر درباره سعید عسگر مینویسد، دلش برای بسیجیها میسوزد!
به نظرم نقدهای ما بیشتر از آنکه متوجه خود حاتمی کیا باشد، معطوف به
واکنش دیگران مخصوصا اصلاح طلبان به اوست! اما یادمان نمیآید آنهایی که
از خواندن مقالهی حاتمی کیا درباره سعید عسگر و سعید حجاریان کیف کرده
بودند، یکی دو سال قبلتر از آن، آژانس شیشهای را به ترویج خشونت و زیرپا
گذاشتن قوانین جامعه مدنی متهم میکردند!
پنجم:
به «کمکم کن» ملاقلی پور اشاره نکردم تا «گزارش یک جشن» حاتمی کیا را
توجیه کنم و آنرا فیلمی متفاوت در سینمای حاتمی کیا معرفی کنم؛ منظورم
یادآوری عجله و شتابزدگی ما در نقد هنرمندان متعهد انقلاب است. «کمکم کن»
اصلا فیلم رسول ملاقلی پور نبود، اما «گزارش یک جشن» دقیقا فیلم ابراهیم
حاتمی کیاست. نشانه دغدغههای کارگردانی است که از ماست و متعلق به انقلاب
است و خودش هم دائما اینرا فریاد میزند و از ما میخواهد که او را از
خودمان بدانیم. اما ما؟ ما در خط کشی کردن و از دایره بیرون کردن آدمها
هنرمندیم!
با مضمون فیلمش مخالفیم؟ به نوع نگاهش به مساله اعتراضات خیابانی معترضیم؟
به نمادهای فیلمش اعتراض داریم؟ حرفی نیست، نقد و نقادی را برای همین کار
گذاشتهاند. اما شیوه بسیاری از ماها نقادی نیست، فحاشی است. به قول حاتمی
کیا :«حاتمی کیا را بزنید زمین، مبارکت باشه! خیلی خوبه! خیلی قشنگه که
نفاق را از من کشف بکنید! آخه درسته این جور کارها؟ اونوقت کو کسی که
بخواد دفاع کنه؟ از این مسیر؟ از این آزمونهایی که ما داریم انجام
میدیم؟»
این مطلب، نقد فیلم «گزارش یک جشن» نیست، مطلبی است دربارهی رعایت انصاف در حق ابراهیم حاتمی کیا