«کمپ ترک اعتیاد» به اعتقاد خیلیها جایی خطرناک و البته هیجانانگیز است؛ جایی که وقتی به ذهن میآید با خودش تصاویر کلیشهیی زیادی هم به همراه میآورد؛ ولی کمپی که این روزها به محل تصویربرداری سریال «زمانه» بدل شده، آنقدرها هم با این تصاویر کلیشهیی همخوان نیست. با این وجود «کمپ ترک اعتیاد» هنوز هم سختگیریهای امنیتی خاص خودش را دارد؛ از سیم خاردارهای دورتادور محوطه گرفته تا مجوزهای سخت ورود و خروج و کنترل ماموران بهزیستی؛ حالا تصور کنید در چنین شرایطی، آن هم در سرمای زیر صفر درجه زمستان تهران، قرار باشد گروه تولید سریال «زمانه» چند روزی را در این کمپ بگذرانند.
سینا - با بازی حسین مهری - دچار اعتیاد میشود؛ به همین دلیل هم از گروه موسیقی که در آن کار میکند اخراج میشود؛ او برای ترک اعتیاد به یک کمپ میرود؛ کمپی که در شادآباد واقع شده و حالا در صحنههای امروز که در قسمت سیام برای مخاطبان تلویزیونی به نمایش درمیآید، قرار است خانوادهی سینا به ملاقات او که حالا ترک کرده بروند.
*** همه چیز ممنوع!
ورود به کمپ ترک اعتیاد «خانه دوست» در شادآباد خیلی هم راحت نیست. زمانی که به همراه عکاس خبرگزاری به «خانه دوست» میرسیم با این که درب ورودی باز است و قبلا هماهنگیهای لازم صورت گرفته، اجازه ورود پیدا نمیکنیم؛ در ادامه هم نمایندهی بهزیستی که در مدت حضور گروه «زمانه» در کمپ حاضر است، کارت خبرنگاریمان را چک و مشخصاتمان را ثبت میکند. اوضاع وقتی بدتر میشود که متوجه میشویم ورود خانمها به کمپ ممنوع است و نباید از رهجویان و فضای کمپ عکاسی کنیم. دیدن همهی این مسائل باعث میشود وقتی مسؤول تدارکات «زمانه» میگوید برای هماهنگ کردن تصویربرداری در این کمپ «پوستش کنده شده»، به راحتی بپذیریم.
کمپ اعتیاد، فضای جالبی دارد؛ رنگ غالب آن با پلاکاردها و دیوارنوشتهها و زمین چمن بزرگ، سبز است. اولین چیزی که جلب توجه میکند، جملات مثبت و آرامشبخشی است که برای رهجویان نوشته شده؛ «تو قاضی نقصهای خودت هستی» یکی از این جملات است. نکتهی بعدی هم مرغ و خروسهای زیادی است که در محوطهی چمن کمپ دنبال هم میدوند. در این کمپ، یک خرگوش و یک عقاب هم در کنار چند گربه پشمالو زندگی میکنند. برای همین هم است که مدیر کمپ به شوخی میگوید اینجا یک باغ وحش است.
به کمپ که میرسیم، وقت ناهار و استراحت گروه «زمانه» است. گروه در تنها اتاقی که در اختیارشان است، دور هم جمع شدهاند تا نهار بخورند؛ بخشی از نهار هم سهم گربههای کمپ میشود. در همین زمان، رهجویان هم از اتاقهایشان بیرون آمدهاند تا هوا بخورند، والیبال بازی کنند و دنبال یک توپ پلاستیکی بدوند.
*** اعتراض حسن فتحی به بازیگران زن
امید روحانی، پریناز ایزدیار و تبسم هاشمی بازیگران این سکانس هستند؛ البته هر از گاهی گروه تولید از رهجویان کمپ «خانه دوست» در نقش خودشان هم کمک میگیرند تا در برخی موارد در پسزمینهی تصویر حاضر باشند. حسن فتحی - کارگردان - اولین نفری است که در فضای باز کمپ «خانه دوست» حاضر میشود؛ او که از شدت سرما، سر و صورتش را کاملا با شال گردنش پوشانده، چند باری اعضای گروه را صدا میزند اما انگار بیفایده است و هنوز خودش تنها کسی است که در محوطه باز کمپ حاضر است.
حالا همه آمدهاند به جز بازیگران زن که باز هم صدای اعتراض فتحی بلند میشود. فتحی به شوخی میگوید خانمها موقع مهمانی رفتن هم آقایان را معطل میکنند. اما با اضافه شدن همهی اعضای گروه، ماجرا همینجا ختم بهخیر میشود.
بازیگران، فتحی و دستیارش دایرهای کوچکی را تشکیل میدهند و دربارهی صحنهای که قرار است ضبط شود، با هم صحبت میکنند. صحنه چند بار تمرین میشود و در آخر هم در گوشهای دیگر، ریلهای تراولینگ چیده میشود تا تصویربرداری هم شروع شود. فرآیند صحبت و تمرین و چیدن ریلها و آماده شدن برای تصویربرداری، یک ساعتی طول میکشد، هوا هم هر چه میگذرد، سردتر میشود و گروه هنوز با سر و صورت پوشیده و دستانی که از سرما در جیبشان فرو رفته، تمرین میکند.
*** رهجویان در نقش دیوار!
در همین فاصله، دستیار فتحی برایم توضیح میدهد با اینکه در فیلمنامه قسمت بیستوچهارم است، وقتی کار روی آنتن برود، این بخشها قسمت سیام به بعد خواهند بود. او همچنین میگوید اعضای گروه، فردا هم در این کمپ خواهند ماند و حسین مهری، بازیگر اصلی این بخشها بوده است؛ البته دسیتار فتحی، شدیدا نگران است که داستان قصهشان لو برود!
تمرین باز هم تکرار میشود و فتحی، دستیارش را میفرستد تا از مدیر کمپ بخواهد چند نفر از رهجویان را برای بازی در پسزمینه به فضای باز بیاورد. چند نفری میآیند و یکی از آنها که لباس ورزشی آدیداس به تن دارد، با خنده و به شوخی میگوید: نقش دیوار را بازی میکنیم! و اتفاقا همین فرد از طرف گروه انتخاب می شود تا نقشی فرعی را بازی کند.
*** مشکلات مالی زیادی داریم
در همین حین با طراح لباس «زمانه» دربارهی طراحی لباسهایش صحبت میکنم؛ او میگوید: این کار رئال است، مشخصهی طراحی کارهای رئال این است که طراحی متناسب با شخصیت هر کاراکتر باشد و توی ذوق هم نزند؛ مثلا کاراکتر خانم تبسم هاشمی از خانوادهای است که با خیاطی زندگی میکرد؛ لباسهای او در آن موقع ساده بود و روسری گرهای متناسب با یک آدم پایینشهری میپوشید اما الان شیکتر شده است.
ژاله آنت ادامه میدهد: سعی کردیم طراحی لباس در این کار شاد باشد. خود حسن فتحی هم دوست دارد لباس کاراکترها رنگی باشد و به هم بیاید. اما در بعضی کارها میبینیم کاراکترها لباسهایی میپوشند که خیلی توی ذوق میزند.
او از مشکلات مالی تلویزیون هم گله دارد و تاکید میکند: مشکلات مالیمان خیلی زیاد است و چهار ماه هم هست که حقوق نگرفتهایم.
*** هشت سال اعتیاد در 22 سال زندگی
صحبتهای ژاله آنت که تمام میشود، جذابیت فضای کمپ، من و طراح صحنه را با خود میکشاند تا با راهنمایی مدیر کمپ، دوری در آن محل بزنیم؛ جایی که چهار سالن دارد و رهجویان باید 21 تا 28 روز را در آن سپری کنند. اکثر جمعیت حاضر در کمپ هم جوان هستند؛ مرتضی یکی از آنان است که میگوید از کلاس سوم راهنمایی شیشه مصرف میکرده. او حالا 22 سال دارد و به اصرار خانوادهاش برای ترک اعتیاد آمده است.
جوان دیگری هم به خاطر مصرف الکل با پای خودش به کمپ آمده؛ او دچار مشکل کبد و کلیه شده و حالا هفتهای سه بار دیالیز میشود. اما هر دو این جوانها از وضعیت الانشان راضیاند و خوشحالند که مراحل ترک اعتیادشان را سپری میکنند.
***
مرتضی و دوستش که در کمپ با هم آشنا شدهاند، بعد از این گپ کوتاه میروند تا شاهد بقیهی کار «زمانه» باشند؛ زمانهای که آنها را در نقش معتاد، بازی داده و حال خیلیهاشان با پای خودشان آمدهاند تا نقششان را پس بدهند و نقش دیگری از «زمانه» بگیرند.
«زمانه»ی فتحی هم هنوز ادامه دارد و 234مین روزش را سپری میکند. اما به نظر میرسد سکانس ملاقات سینا با خانوادهاش هنوز نتوانسته نظر فتحی را جلب کند تا برداشتها یکی پس از دیگری انجام شود و گروه، امیدش را برای اینکه قبل از پایان آفیش روزانه کار را تمام کند، از دست بدهد.