کد خبر: ۱۰۶۸۱
زمان انتشار: ۱۵:۳۶     ۱۵ فروردين ۱۳۹۰
بررسی ابزار گسترش جریان شیطان پرستی:
نگاشته حاضر در صدد برسي مكتب سياهيست است كه پستي آن به حدي رسيده است كه بشر هيچگاه فكر نميكرد به اين دركه از دنائت و پستي برسد. نحله اي كه متاسفانه امروز بنا به دلايلي در ايران اسلامي نيز طرفداراني پيدا نموده است. تفكري كه رسما مروج ظلمت و سياهي است ؛ مكتب تاريكي يعني شيطان پرستي.

سرویس فرهنگی پایگاه 598 / حجت الاسلام شمس اللهی- انسان در نگاه به دور و نزديك خود گاه با پديده هايي برخورد ميكند كه درنگاه  اول باور وجود اينچنين پديده اي به نظر او دشوار مي آيد. اما زماني كه با دقت نگاه ميكند در كمال ناباوري به اين يقين ميرسد كه چنين جريان وپديده اي واقعا وجود دارد .

يكي از اين پديده ها مكاتب بي حد و حصري  است كه در طول تاريخ بنا به دلايل مختلفي به وجود آمده است و سير فزاينده آن روز به روز رو به گسترش است و هرچه انسان به سمت تمدن پيش ميرود صورت اين مكاتب سير قهقرايي بيشتري به خود ميگيرند.زماني انسان براي ارضاي حس كرنش وپرستشي كه در وجود خود داشت به خضوع در مقابل اشياء نوراني مثل آتش وخورشيد و ماه و ستاره روي آورد اما با همان سير عقب گرد خود پس از مدتي پيشاني به پرستش بتهاي بيجاني نهاد كه نه تنها به انسان سودي نميرساندند بلكه نيازمند مراقبت و نگهداري انسان بودند، اين سير ادامه داشت تا بشر به خيال خود از دايره توحش پاي به دامنه تمدن نهاد. اما عجب آنكه بشر متمدن هر چه بيشتر در مظاهر تمدن خود ساخته فرو ميرفت بيشتر از حقيقت خود دور مي شد .تا آنجا كه از پرستشگر نور به منادي  ظلمت مبدل گرديد .

نگاشته حاضر در صدد برسي مكتب سياهيست است كه پستي آن به حدي رسيده است  كه بشر هيچگاه فكر نميكرد به اين دركه از دنائت و پستي برسد. نحله اي كه  متاسفانه امروز بنا به دلايلي در ايران اسلامي نيز طرفداراني پيدا نموده است. تفكري كه رسما مروج ظلمت و سياهي است ؛ مكتب تاريكي يعني شيطان پرستي.

تاريخچه شيطان پرستي :

شيطان پرستي و يا همان سيطنيسم را ميتوان به دو دوره كهن و نوين تقسيم كرد كه بحث پيرامون هر كدام از اين دوره ها خود فرصتي كافي ميطلبد تا در مورد آن بحث شود اما هر كدام را به اختصار و در حد حوصله اين وجيزه به رشته تحرير در مي آوريم .

شيطان پرستي كهن :

در مورد شيطان پرستي و ريشه هاي اصلي آن اطلاعات دقيقي در دست نيست و فقط همين مقدار ميتوان بيان كرد كه شيطان پرستي به شيوه كهن به هزاران سال قبل بر ميگردد. گروهي مهد پيدايش شيطان پرستي را بابل و و مصر ميدانند ، آنها ميگويند اقوامي در اين مناطق زندگي ميكردند كه قائل بودند نيروي اهريمني روزي بر قدرت يزداني غلبه ميكند و جهان را در سلطه خود خواهد گرفت و بالاخره در جنگ بين خدا و شيطان آنكه نابود شدنيست خداست. آنها ميگفتند شيطان با چشم خود كه در بالاي يكي از اهرام مصر قرار دارد به دنيا نظاره ميكند و با قدرت خود پيروانش را ياري ميرساند .

گروهي ديگر مهد شيطان پرستي كهن را امريكاي جنوبي ميدانند و معتقدند شيطان براي اولين بار در اين نقطه از كره خاكي پرستيده شد و  سپس به نقاط ديگر جهان سرايت كرد  اما آنچه نظريه اول را تائييد ميكند كوچ اين طايفه به مناطق شمالي عراق و سپس بخشهاي غربي ايران است كه هنوز هم در مناطق شمالي عراق و غربي ايران اين گروه در حال زندگي ميباشند .

از لحاظ اصول اعتقادي  شيطان پرستي كهن به اندازه شيطان پرستي نوين تئوريزه نشده بود و فقط دو اصل اساسي داشتند كه اصول دو گانه  آنها عبارت بود از  "پرستش بي قيد و بند شيطان" و "تن دادن به هر پليدي براي نزديك شدن هر چه بيشتر به شيطان" ؛ و بر مبناي همين اصل از هر خوبي حتي تميزي هم دوري ميجستند و همين امر با عث شيوع بيماري ها و كوتاهي عمر در بين اين طايفه ميگرديد .

شيطان پرستي نوين :

بعد از افول چند صد ساله شيطان پرستي كهن ، در قرن 14 ميلادي  شيطان پرستي نوين در اروپا توسط گروه هاي كنت گرايي كه اجداد آنها به زور مسيحي شده بودند  پايه گذاري شد. اين نوع از شيطان پرستي كه به جادوگري شباهت زيادي داشت توانست در اروپا و امريكاي جنوبي طرفداران بسيار زيادي پيدا نمايد تا آنجا كه نگاشته ها حاكي از آن است كه اجتماعات بسيار بزرگي از شيطان پرستان و جادو گران در نقاط مختلف اروپا تشكيل ميشد و حتي در بعضي از اين اجتماعات مثل شنبه بازار جادوگران در كنار كوه آلپ  بيست و پنج هزار جادوگر وشيطان پرست جمع ميشدند .

شيطان پرستي  نوين در قرن 19 ميلادي مورد توجه گروه هاي فرماسونر قرار گرفت  و در همان تاريخ "سرفرانسيس داشود" به همراه گروهي از اشراف انگلستان كه عضو يك گروه فراماسونري بودند ، گروهي شيطان پرست را به نام باشگاه آتش جهنم تاسيس كردند بدين صورت شهر لندن در قرن 19 پايتخت شيطان پرستي نوين جهان شد .

دهه 1960 سر آغاز فصلي جديد براي شيطان پرستان بود. آنها كه تا آن زمان مجبور بودند عقايد خود را تا حدودي مخفي نگه دارند و توسط هيچ قدرتي در دنيا به صورت رسمي حمايت نميشدند ، مورد حمايت مادي و معنوي  سرمايه داران يهود قرار گرفتند . صهيونيزم  كه با اغراض صهيونيستي و ضد بشري شروع به حمايت گسترده از اين تفكر غير انساني نموده بود از هيچ كمكي در راستاي نشر تفكر تاريكي دريغ نكرد و اين آغاز جهشي موثر براي گسترش شيطان پرستي به شمار ميرفت كه منجر به گسترش آن در تمام دنيا گرديد .

تفاوت شيطان پرستي كهن و نوين :

شيطان پرستي كهن اعتقادي شبه فلسفي بود كه منشا آن خطاي در پيدا كردن قدرت حقيقي در عالم بود. شيطان پرستان كهن انسانهايي بودند كه به خاطر دوري از مضامين وحياني و عدم دسترسي به حقايق عالم به دام دشمن قسم خورده خود افتاده بودند و مسير پرستش او را پيش گرفته بودند تا شايد از اين رهگذر از گوشه اي از قدرت او بهره مند شوند ؛غافل از اينكه قدرت مطلق در عالم قدرتي است الهي و رباني كه هيچ قدرتي را ياراي مقابله با او نيست و اگر شيطان كوتاه زمان دنيا را فرصت اظلال دارد از آنجاست كه عامل امتحان و غربال بندگان مخلص از ناخالصان است .

اما شيطان پرستي نوين گرچه شايد در ابتدا در قرن چهاردهم با همين رويكرد آغاز به كار نمود اما بعد از گذشت زماني در قرن 19 تبديل شد به ابزاري در دست صاحبان سرمايه در جهان كه همان تفكر يهودي صهيونيزم بودند. همانهايي كه امروز نيز حاميان اصلي تفكر سيطنيسم ميباشند .

تئوريزه نمودن شيطان پرستي نوين :

در 1960 كه شيطان پرستي به شدت مورد حمايت سرمايه داران صهيونيست قرار گرفت گروه هاي شيطان پرستي زيادي تشكيل شد. اما شايد مهمترين آنها گروهي بود كه آنتوان شزاندر لاوِی نويسنده، شاعر و فيلمساز در شهر سانفرانسيسكو با نام كليساي شيطان تشكيل داد .


لاوي كه شخصيت قدرتمندي در مديريت افكار اطرافيان خود داشت با تشكيل كليساي شيطان و نوشتن انجيل شيطاني بزرگ ترين خدمت را به تفكر شيطان پرستي نوين نمود. او در اولين اقدام خود با ساخت كليساي شيطان يك معبد و مركز تجمع مستقل براي شيطان پرستان درست كرد.كليساي شيطان مكاني بود كه شيطان پرستان براي اعمال مذهبي خود مثل قرباني كردن ، جشن خون و ..به آن مكان ميرفتند. لاوي تلاش كرده بود كه مباني تفكري خود را در ساختار اين كليسا به كار ببرد او با شخم زدن يك قبرستان متروكه مقدار زيادي استخوان انسان جمع آوري كرد كه در تزئين كليساي شيطان و ساخت تالار جمجمه از آنها استفاده نمود.


البته گروهي معتقدند لاوي احيا گر كليساي شيطان بوده است و اين كليسا قبل از او هم وجود داشته اما آنچه مسلم است كليساي فعلي به دست لاوي ساخته شده و به واسطه او در ميان شيطان پرستان جايگاه ويژه اي پيدا نموده است . وي در دومين اقدام موثر خود در راه گسترش شيطان پرستي با نوشتن كتاب انجيل شيطاني اين مكتب را به گونه اي تئوريزه نمود كه انسانهاي جاهل در برخورد اوليه با جملات و شعارها ي انجيل شيطاني  تفكر او را بپذيرد. اين كتاب از لحاظ زبان نگارش مشتمل بر كلمات عبري ، يوناني و انگليسي است و از لحاظ محتوا شامل اسامي شيطان و دعوت از او براي قدرت دادن به شيطان پرستان است . بسياري  از دعاهاي اين كتاب بر خلاف دعاهاي مسيحيت و انجيل است و همچنين بسياري از شعارها آن براي قدر نهادن به عظمت و قدرت شيطان به عنوان قدرت مطلق جهان است.

عقايد شيطان پرستان:

نكاتي زيادي را ميتوان به عنوان اركان اعتقادي شيطان پرستان بيان كرد از نكاتي كه با مشاهده كليت شيطان پرستي برداشته ميشود تا قوانين نه گانه اي كه لاوي مينويسد.(1)

اما آنچه با نگرش به تمام زواياي اين مكتب به دست مي آيد اين است كه ركن اعتقادي اين تفكر چيزي جز اصالت لذت نيست و تمام چيزهايي كه به عنوان اعتقاد مطرح ميشود همه در راستاي همين ركن است به عنوان مثال اگر ساختار شكني به عنوان يك ركن در سيطنيسم مطرح ميشود بازگشت آن به اينست كه هر ساختاري محدوديتهاي خاص خود را ايجاد ميكند و به صورت ناخود آگاه ورود در هر ساختاري جلوي بعضي از لذت جويي ها، از جمله لذت هايي كه آسيب به ديگران ميرساند را ميگيرد اما شيطان پرست حتي اين مقدار از محدوديت را در مقابل لذت جويي خود تحمل نكرده و شعار ساختار شكني را سر ميدهد و يا طرح شعار آنتي كرست(ضديت با مسيح) به اين دليل است  كه مذهب از هر نوع و سنخي كه  باشد محدوديت ايجاد ميكند و انسان را در چهار چوب خاصي قرار ميدهد كه تخطي از آن چهار چوب در واقع تخطي از مذهب و ارتداد از آن به حساب مي آيد  پس مذهب چون مانع كامراني شيطان پرست است  شعار آنتي كرست را براي آن ميسازد كه اين شعار در حقيقت آنتي مذهب است و به خاطر تقابل عمده بين مسيحيت و شيطان پرستان به صورت آنتي كرست ظهور و بروز پيدا نموده است.


ابزار ترويج شيطان پرستي

نمادها :

نماد در واقع شيئي است كه به صورت رمز آلود حامل يك عقيده و يا فلسفه باشد و معمولا تمام مكاتب و نحله هاي فكري براي خود نماد يا نمادهايي را ميسازند به عنوان مثال مسيحيت صليب دارد و يهوديت ستاره داوود  تا همانگونه كه در مقاله مستقلي كه در باب نمادها نگاشته شده از امكاني كه نمادها در راستاي تبليغ يك تفكر دارند نهايت بهره را ببرند ؛ اما در اين ميانه شايد به جرات بتوان سيطنيسم را مكتب نمادها خواند و اين به آن علت است كه شيطان پرستي بقاي خود را  با نمادها گره زده است. زماني كه به بزرگترين مكاتب و اديان جهان مينگريم  در هيچ كدام از آنها به اندازه شيطان پرستي نماد نخواهيم يافت. بعضي معتقدند اگر نماد ها را از شيطان پرستي جدا كنيم هيچ ابزاري براي تبليغ مكتب تاريكي باقي نخواهد ماند.

 از جمله نمادهايي كه شيطان پرستها از آن استفاده ميكنند ميتوان به صليب وارونه (نماد مخالفت با مسيحيت)بز مندس (نماد كشتن مسيح به فجيع ترين وضع) طبر وارونه (نشانه مخالفت با عدالت)آنارشي (نماد ساختار شكني) چرخ خورشيد وصليب شكسته و ستاره پنج پر و 666 و بسياري نماد هاي ديگر نام برد كه همه و همه در راستاي ترويج مكتب تاريكي ساخته شده اند و متاسفانه امروزه نيز اين نماد ها در قالب هاي مختلف در پوشش بعضي از جوانهاي كشورمان ديده ميشود.

فيلمها :

زماني كه در مقام شمارش ابزارهاي انتقال مفاهيم بر مي آئيم تصاوير متحرك و يا همان فيلم در شمار قدرتمند ترين ابزارهاي انتقال مفاهيم شمرده ميشود قدرت فيلم به حدي است كه ميتواند هر تفكر بي ارزشي را در  دنيا به عنوان يك تفكر مطرح و پر ارزش القا كند و بعد از نهادينه كردن آن اعتقادات و قوانين و آرمانها آن را ترويج نمايد.

صهيونيزم كه از ابتدا اهميت اين وسيله قدرتمند را دريافته بود با تشكيل كمپاني هاي بزرگ فيلم سازي به ويژه هاليوود تمام تلاش خود را در استفاده هر چه تمام تر از اين ابزار قدرتمند به كار گرفت و از همين رهگذر هزاران فيلم را به پرده سينماها رسانيد.

يكي از جريانهايي كه به شدت مورد عطوفت هاليوود قرار گرفت جريان شيطان پرستيست. هاليوود براي ترويج اين تفكر فيلمهايي را ساخت كه اكثر آنها يا به صورت مستقيم توسط فيلمسازان يهودي صهيونيست ساخته شده و يا با حمايت مادي و معنوي اين جريان به روي پرده نمايش رفته است.

رومن پلانسكي فيلمساز فرانسوي لهستاني تبار يكي ازكسانيست كه در اين عرصه فعاليت زيادي نموده است وي ابتدائا با ساخت فيلم بچه رزماري تولد شيطان را  به صورت رسمي اعلام کرد، تولدي که همه از آن خوشحال اند و او را فرزند قدرت مطلق جهان مي‌دانند وهمه مجبورند خود را تسليم آن كنند و بعد از آن در فيلم دروازه نهم كه جزء فيلمهاي برتر ساخته شده براي ترويج تفكر شيطان پرستيست در پي القاء اين نكته است كه همه افراد جامعه حتي فرهيختگاني چون اساتيد دانشگاه در پي سپردن روح خود به شيطان هستند تا از اين رهگذر از قدرت شيطاني استفاده نموده و خود را در رتبه اي بالا تر از ديگران قرار دهند.

يكي ديگر از فيلمهايي كه توسط فيلمسازان هاليوودي ساخته شده است فيلم چشم شيطان است  اين فيلم در قدرت القاء به حدي قوي بود كه بعد از پخش اول در تاريخ 6/6/1976 توانست اثري بگذارد كه در زمان تكرار آن در تاريخ  6/6/2006 بسياري از مردم از خانه بيرون نيامدند تا پر شيطان به آنها نگيرد و بسياري نيز  کارهاي مهم خود را نظير عروسي و خريد و فروش هاي مهم را  به اين روز انداخته بودند تا از نيروي شيطان بهره‌مند شوند.(2) 

چرا فيلم ؟؟
تكنيك هاي فني بسيار بالا و جذابيتهاي مختلفي اعم از فيلمنامه ، بازيگران و حتي سكس و عرياني باعث آن گرديده است كه اين فيلمها  مخاطبان بسيار بالايي در بين جوانان نقاط مختلف دنيا پيدا كنند و از اين طريق به بمباران اعتقادي اين مخاطبان بپردازند تا آنجا كه امروزه در بين اقشار تحصيلكرده همچون دانشجويان پيراواني براي شيطان بپرورند و حتي در قلب جهان اسلام نيز تشكلهايي با آرمانهاي مختلف سيطنيسم درست كنند .

موسيقي ها :

موسيقي  بعد از فيلم و سينما يكي از قدرتمند ترين ابزاريست كه بشر براي تحريك عواطف خود و ديگران از آن استفاده كرده است وبه خاطر همين قدرت است كه نحله هاي مختلفي كه انحراف فكري دارند غالبا از اين ابزار در راه ترويج افكار خود استفاده نموده اند و هر كدام سازي را به عنوان ساز رسمي و سازماني خود برگزيده اند به عنوان مثال فرقه صوفيه يكي از فرقي است كه موسيقي را از اركان خود ميداند و به همين خاطر تنبور را به عنوان ساز سازماني خود انتخاب نموده است.

شيطان پرستان هم كه براي بقا و گسترش خود  با تمام توان به ميدان مبارزه آمده اند از اين ابزار قدرتمند نيز غافل نشده اند و با تشكيل گروه هاي مختلف نوازندگي و ساخت سبكهاي مختلف موسيقي و انتخاب گيتار به عنوان ساز سازماني خود كوشيدند تا از موسيقي در كنار ديگر ابزار ترويج استفاده.

اين قسمت از دو جهت قابل بررسي است اول از جهت افراد موثر در آن و دوم از جهت سبكهاي توليد شده در راستاي اين جريان.

براي آشنايان با موسيقي هاي درام نام "لارس ريچ" نام آشناييست وي همان كسي است كه در سال 1981 با انشار فراخواني اقدام به تشكيل يك گروه هوي متال نمود و بعد از آن با پيگيري علاقه مندان خود پيشنهاد هايي را در زمينه متاليكا قبول و اجرا نمود. وي را ميتوان از افراد موثر در رشد موسيقي هاي شيطاني دانست . البته افراد زيادي هستند كه در اين عرصه موثر بوده اند كه به خاطر كوتاهي مجال از ذكر نام آنها ميگذريم .

سبكهاي موسيقي :

موسيقي هاي شيطاني سبكهاي مختلفي دارد اما شايد متاليكا و بلك متال مهم ترين سبكهاي موسيقي در خدمت سيطنيسم باشند .

متاليكا يا همان موسيقي تاريكي موسيقي است كه هيچ واژه ارزشي در آن يافت نميشود دعوت به تاريكي و شعار هاي ضد اخلاقي ،فحاشي ،خشونت و اعمال كثيفي چون خوردن خون و ادرار و مدفوع در كنسرتها  وحمايت از همجنس بازي از جمله  ضد ارزشهاييست كه بر فضاي متاليكا حاكم است اين گروه  در حمايت از هم جنس بازي وقاحت به حدي رساندند كه در سالروز مرگ كوئين هم جنس باز مشهور امريكا آلبوم خود را به ياد او منتشر كردند تا همه از اين اعتقاد سخيف آنها مطلع شوند .

بلك متال نيز چيزي شبيه متاليكا از حيث آرمانيست و تنها تفاوت آنها در سبك نواختن و استفاده از آلات مختلف موسيقي ست و حتي بلك متال به خاطر آنكه بعد از متاليكا ظهور كرد به مراتب ضد ارزشي تر از متاليكاست.

آنچه جالب وقابل  توجه ميباشد اين است كه در موسيقي هاي شيطاني هيچ اثري از لطافت حاكم بر موسيقي هاي ديگر يافت نميشود و اين موسيقي بيشتر بر روي سازهاي خشن وفريادهاي ناموزون تكيه دارد.

چرا موسيقي ؟

حال اين سوال مطرح است كه چرا شيطان پرستان از موسيقي براي ترويج افكار خود استفاده مينمايند در پاسخ آن جواب هاي متعددي ميشود داد اما آنچيزهايي كه مهمتر از همه مينمايد اين موارد است:

1 موسيقي هايي چون متاليكا و بلك متال يكي از پر حاشيه ترين موسيقي هاست تا آنجا كه روابط آزاد دختر و پسر و اعمال خلاف عفتي كه با بهره گيري از روح اين نوع موسيقي ها در حاشيه اين كنسرتها صورت ميگيرد از جذابيت بالايي برخوردار است تا آنجا كه به عنوان يك جاذبه قوي ميتوان از آن ياد كرد .
2 امروزه در هر خانه و يا مغازه اي و يا حتي در جيب افراد ابزار تكثير و انتقال اين نوع موسيقي وجود دارد و اين راحتي در تكثير و آسان در دسترس بودن يكي ديگر از دلايليست كه شيطان پرستان به موسيقي روي آوردند .
3 قدرت نفوذ بالاي موسيقي شايد دليل سومي باشد كه شيطان پرستها را در استفاده از موسيقي مصمم نموده است امروزه در خانه ماشين هاي شخصي و عمومي محل كار موبايلها و حتي اسباب بازي بچه ها از اين نوع موسيقي استفاده ميشود پس اين وسيله با نفوذ حامل خوبي براي يك اعتقاد مخرب است و شيطان پرستها از اين حامل به خوبي استفاده نمودند .

شخصيت سازي ها :

زماني كه يك شخصيت ظهور پيدا ميكند در بسياري از موارد هيچكس فكر نميكند كه اين شخصيت تا چه حد تاثير گذار باشد و شايد آنچه كه به فكر هيچ كس نميرسد تبديل شدن او به يك اسطوره و يا بالاتر آن  يعني يك خدا براي گروهي كه حقيقت خدا را درك نكرده اند باشد .

يكي از اصلي ترين راه هايي كه شيطان پرستها براي كشاندن افراد به دنبال خود پيش گرفته اند شخصيت سازيهايي است كه گاه تا يك يادو دهه و يا حتي بيشتر به عنوان شخصيت اسطوره اي اين تفكر در بين جوامع جوان مطرح باشد لازم به ذكر است كه غالب اين افراد در قالب خواننده ها و نوازنده هاي سبك هاي موسيقي شيطاني ظهور پيدا ميكنند . بعضي از اين شخصيت ها گاه بيش از اين ها روي بورس باقي ميمانند تا آنجا كه تبديل به يك شخصيت جاودانه در تفكر شيطان پرستي ميگردند .

يكي از اين شخصيتها آنتوان شزاندر لاوِی همان  نويسنده كتاب انجيل شيطاني و سازنده كليساي شيطان است كه پيشتر از آن ياد شد لاوي كه يك نويسنده و شاعر و فيلمساز توانا بود توانست با خدمات فراوان خود به مكتب تاريكي به عنوان اسطوره شيطان پرستي نوين ماندگار شود .او قدرت خارق العاده اي در مديريت افكار اطرافيان خود داشت و با همين قدرت توانست تفكر تقدس خود را در اذهان اطرافيان خود بكارد و با پرورش آن خود را به عنوان خداي ماندگار شيطان پرستها مطرح كند .

يكي ديگر از اين اسطوره ها مرلين منسون است . او بر عكس آنچه تصور ميشود در شهر كانتون يعني شهري كه كودكيش را در آن گذرانده است در يك مدرسه مذهبي تحت تعاليم مسيحيت قرار داشته است اما خروجي آن مدرسه چيزي جز يك شخصيت بي بندبار كه از هيچ رذالتي در دوران زندگي خود كوتاه نيامده نبوده است . منسون در ادامه زندگي سياه خود به فلوريدا رفت و به شعر و ادبيات و نوشتن مشغول شد اما ديري نپائيد كه از ادامه اين راه منصرف شد وتصميم گرفت عقده هاي دوران كودكي خود را به نحوي ديگر جبران كند .

مرلين منسون يا همان  برايان هاگ وارنر  كه نام خود را هميشه مخفي نگه ميداشت نام مستعار خود را از تركيب نام مرلين مونرو كه يك بازيگر زن معروف است و چالز منسون كه يك قاتل حرفه اي دهه 70 ميلاديست گرفته بود وي در 1990 اولين گروه خوانندگي و نوازندگي خود را تشكيل داد و به عنوان يك خواننده راك ظهور كرد ديري نپائيد كه اين خواننده نو ظهور كه اشعار و كنسرتهايش بوي حيوانيت ميداد تبديل به يك ستاره در موسيقي هاي شيطاني شد تا آنجا كه بعد از مدتي ادعا نمود كه او شيطان بزرگ است و خود را خداي پيروانش معرفي كرد .

منسون اكنون در شهر لس آنجلس سكونت دارد و كنسرتهاي او با جمعيتي انبوه از علاقه مندانش تشكيل ميشود .

سومين شخصيتي كه جاي دارد به عنوان يك اسطوره  شيطاني از او ياد كنيم  بارزام است او شخصيتي است كه به شدت گرايشات ضد مسيحيت دارد و در سالهاي گذشته دو كليسا را به آتش كشيده است  او كه يك خشونت مجسم است با اين حركات خشن خود توانست در دنيا طرفداران زيادي براي خود جمع كند اما ديري نپائيد كه دستگاه امنيتي ايالات متحده امريكا به خاطر اعمال ضد امنيتي بارزام او را دستگير نمود و پس از محاكمه به 10 سال زندان محكوم كردند كه بنا به اخبار، وي هم اكنون در يكي از زندانهاي ايالات متحده امريكا نگهداري ميشود .

اين سير شخصيت سازي همچنان ادامه دارد و هر روز شخصيتي جديد در نقطه اي ظهور ميكند  وبعد از مدتي فعاليت افول نموده و و به تدريج از اذهان پاك ميشود .

قابل توجه است كه اين شخصيت ها در سير خاصي ظهور و بروز پيدا ميكنند كه اين سير منظم نشانگر برنامه ريزي و مديريت اين شخصيت سازي ها در يك مركز مديريتي واحد است .نكته قابل توجه ديگر اينكه اين شخصيت ها در سال مدتي را ناپديد ميشوند و بعد از بازگشت ميگويند كه  اين مدت را پيش شيطان بوده اند و دستورات و تعاليم جديد را از او گرفته اند البته آنها دروغ نميگويند آنها در اين مدت تحت تعليم شيطانهايي بودند كه در مراكز صهيونيستي به آنها دستورات جديد را ميدادند.

چرا شيطان پرست ميشوند ؟

مجذوبین به مکاتب انحرافي در ركن اساسي علت جذب به اين گونه مكاتب با هم مشتركند  مجذوبين به بدنه اين مكاتب  در ابتدا شخصیتهایی هستند که تقاضای کرنش در مقابل چیزی برتر را دارند اما چون  از مسیر صحیح نمیروند و منبع حقيقي قدرت و كمال را در عالم پيدا نميكنند گاه در مقابل بت ،گاه در مقابل آتش ، گاه در مقابل خورشید و گاه در مقابل  شيطان کرنش میکند. حال اين انحراف از پيدا كردن منبع حقيقت ميتواند علل مختلفي داشته باشد كه به بعضي از آنها اشاره ميكنيم .

الف -  تولد و رشد در يك بستر منحرف :

خانواده اصلي ترين و اصيل ترين نهاد تربيتي در دنياست در اين نهاد مهم است كه فرد رشد پيدا ميكند و معمولا اعتقاد خود را نسبت به تمام عالم از آن بستر مگيرد. در خانواده اي كه اعتقاد به ذات پاك ربوبي ريشه اي مستحكم داشته باشد فرزندان نيز به سمت آن منبع نوراني ميل پيدا ميكنند اما خانواده اي كه پرستشگر مكاتب تاريك باشند فرزنداني كه در آن رشد پيدا ميكنند به سمت تاريكي تمايل دارند. البته اين به معناي بسته بودن راه سعادت نيست چرا كه تاريخ نمونه هايي از فرزندان پاكان را چون نوح به ما نشان ميدهد كه با آنكه در بستري موحد به دنيا آمدند روي به شرك آوردند و از طرفي هم كساني چون محمدبن ابي بكر زنده هايي بودند كه از مردگان متولد شدند .

ب -  اجتماع :

يكي از عوامل انحراف عوامل اجتماعيست . مجالست با افراد چنان در روحيه انسان تاثير ميگذارد كه ميتواند فرزند پيامبري را در زمره مشركان در بياورد  و به همين علت است كه در فرامين الهي به مجالست با علماء و متدينين اهل بصيرت تاكيد شده و از مجالست با دون مايگان و اهل گناه نهي شده است .

اين عامل يكي از مهمترين عوامل انحراف اعتقادي جوانان و از مؤثر ترين علل گرايش آنها به مكاتب انحرافي علي الخصوص شيطان پرستي است در جامعه اي كه عموم آن در خانواده هاي مسلمان به دنيا آمده اند و رشد كرده اند چه چيزي قوي تر از همنشين ميتواند جوان را از وادي نور به وادي تاريكي بكشاند ؟

ج - عدم ايجاد زمينه براي احساس معنويت:

يكي ديگر از عوامل گريز از خدا پرستي به شيطان پرستي عدم درك لذت خداپرستي است متاسفانه امروزه كم شدن ارتباط بزرگان ديني  با بدنه نسل جوان و همچنين در دسترس نبودن شخصيتهاي  اخلاقي و معرفتي براي جوانان باعث گرديده است كه آنان راهي براي درك لذت خداپرستي پيدا نكنند و پس از دست و پا زدن براي نجات از تحير در مرداب مكاتب باطلي مثل سيطنيسم غرق شوند . در مصاحبه اي كه يكي از سايتهاي اينترنتي با يكي از شيطان پرستان كرده بود خواندم كه جوان شيطان پرستي در مورد علت گرايشش به شيطان پرستي گفته بود: من نمي توانم خدا را در کنار خودم احساس کنم. پس به همين خاطر به سمت گروه هاي شيطان پرستي رفتم.

البته عوامل ديگري مثل عدم هشدارهاي لازم در مورد جريانهاي فكري باطل مثل سيطنيسم و... را ميتوان نام برد كه  به خاطر اختصار كلام از ذكر آنها خود داري ميكنيم و تحقيق در مورد آن را به خواننده محقق واگذار مينمائيم .

لازم به ذكر است اين مطلب در مورد مجذوبين به بدنه شيطان پرستي است اما اشخاص و يا جريانهايي كه در راس سيطنيسم قرار گرفته اند قطعا و بدون ترديد در خدمت جريانهاي صهيونيستي هستند و انگيزه اي جز خدمت به اين تفكر ضد بشري ندارند .

كلام آخر :

زماني كه به قرآن مراجعه ميكنيم به وضوح نهي الهي از عبوديت و بندگي شيطان را ميبينيم  قرآن كريم در آيه 60 سوره مباركه يس خطاب به فرزندان آدم  چنين ميفرمايد: (أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ ) اى فرزندان آدم، آيا با شما پيمان نبستم كه شيطان را نپرستيد زيرا دشمن آشكار شماست؟

از آنجا كه قرآن معجزه اي جاويد براي همه اعصار و قرون است به خوبي ميتوان دريافت كه اين آيه در صدد پيش بيني اين است كه  بشر در سير قهقرايي خود پا را  از پرستش غير مستقيم شيطان كه همان پرستش بتها و دلبستن به نفسانيت باشد فراتر خواهد گذاشت و زماني به پرستش مستقيم شيطان رو خواهد آورد و اين همان روزيست كه بشر خليفة الله به مقام (أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل‏) ميرسد .

والسلام

........................................................................................................

(1)         لاوي اركان نه گانه اي را نوشت كه بعدها  به قوانين نه گانه لاوي مشهور شد

   (2)    سایت موعود

.......................................................................................................

منابع :

قرآن كريم

تاريخ تمدن ويلدورانت

سايت ويكي پديا

سايت موعود

پايان نامه  جامعه شناسي شيطان پرستان

و....

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها