به گزارش 598 سایت
سلطنتی بی بی سی با بازخوانی روایتی کهنه اما مشمئز کننده، تلاش کرد به
بهانه اینکه درباره شهرنو تهران تحقیق چندانی نشده، خود طرحی نو دراندازد.
این
سایت ضمن انتقاد از رسانه های نوشتاری آن روزگار در معرفی و تبلیغ این
مکان فاسد نوشت: در مقایسه اما سینمای ایران سهم بیشتری در توجه به این
موضوع دارد؛ به طوری که یکی از تمهای تکرارشونده سینمای پیش از انقلاب
ایران، در کنار "لات جوانمرد و نجاتدهنده"، زن تنفروش و درمانده و مقروض
بود.
این
سایت به بهانه معرفی معدود آثاری که به این موضوع پرداخته اند تلاش کرد از
زنان روسپی چهره ای مظلوم بسازد: عکسها هنوز دیدنیاند. گویی تصاویر این
زنان رنجور، هم در برابر فراموشی مقاومت میکنند، هم فراموشی را به یاد ما
میآورند! فراموشیای تا بدان حد که کمتر کسی از وضعیت دقیق زنان تنفروشی
که در واقعه حمله به شهر نو و به آتش کشیدن خانهها و مغازههای آنجا در
دیماه سال ۱۳۵۷ کشته شدند و آسیب جدی دیدند.
این
سایت سپس به معرفی اثری جدید در این خصوص پرداخته و نوشت: به تازگی کتابی
با عنوان "شهرنو" در سوئد منتشر شده است. نویسنده در دهه چهل خورشیدی، چند
روزی به شهرنو میرود تا آنچه دیده را با زبانی موجز، تصویری و البته سخت
جزئینگر بنویسد.
بر
خلاف برخی منتقدان تعطیلی شهر نو که آن را به توالتی برای یک خانه تشبیه و
بستن در آن را خسارت بار می خواندند، نویسنده با تحقیقات خود نشان داده
فعالیت مخرب اینگونه زنان تنها محدود به خانه فساد "شهر نو" نبوده، بلکه
آنها در همه جا حضور داشته اند، بی بی سی در این باره می نویسد: تحقیقات
این کتاب به سه بخش تقسیم میشود: "روسپیان خیابانی"، "روسپیان خانهای یا
آنها که در خانههای امن به کار مشغول بودند" و "روسپیان شهر نو یا
قلعهای".
در
واقع شهر نو محلی بوده برای تجمع برخی زنان و مردان هرزه و آموزشگاهی برای
آنها، هر یک از آنها این پتانسیل را داشته اند چنانچه اراده کنند خود بساط
مرکزی مشابه را در هر کجا که بخواهند بگسترانند، از این گذشته فعالیت این
گونه زنان تنها محدود به این مکان نبوده و کشور پر بوده است از کافه و
کاباره هایی که هر یک نقشی در گسترش فساد در جامعه آن روز را داشته اند.
بی
بی سی در انتها بدون آنکه آمار، اطلاعات و اسنادی ارائه کند و از نقش و
تلاش خود، دولت انگلیس و دیگر بدخواهان نظام اسلامی، در طراحی شبیخون
فرهنگی و هجمه 24 ساعته ماهواره ها برای به فساد و تباهی کشاندن جامعه
ایران یادی کند از باب "تیری در تاریکی انداختن، نوشت: کتاب شهر نو،
دستمایه خوبی است برای کسانی که قصد تحقیق درباره شهرنو را دارند؛ ... آن
هم از زاویه پژوهش در احوال زنان تنفروش پیش از انقلاب و مقایسه رفتاری
آنها با زنان تنفروش پس از انقلاب که گفته میشود شمار آنها به شدت رو به
افزایش است.
تاریخچه شکلگیری شهر نو
گفته
می شود در دوران رضاخان، بخشهایی از این محله نیمه ویران، بازسازی و مرکز
تنفروشان تهران میشود. حکومت هدف خود را از اجرای چنین تصمیمی کنترل
تنفروشی در ایران اعلام میکند. اما به نظر می رسد این اقدام نیز بخشی از
پروسه سکولاریزه کردن جامعه ایران و اعطای حقوق پایمال شده زن ایرانی! بوده
که بخشی از آن در ماجرای کشف حجاب پدیدار گشت.
سال
۱۳۳۳ به دستور فضلالله زاهدی، نخست وزیر وقت، دوباره دیواری به دور محله
"شهر نو" کشیده میشود و این محله پس از آن به قلعه زاهدی معروف میشود.
محله
شهرنو، مرکز تجمع تنفروشان، قاچاقچیان، معتادان، دلهدزدها و بچهدزدها
بوده و در عین حال در اطراف آن دهها کافه و سینما و کاباره و تماشاخانه از
جمله کاباره شکوفه نو وجود داشته است. هر
اتاق، کارگاه یکی از خانمهای رئیس بوده. روی دیوارها، عکس هایی از
خوانندگان مطرح زن در آن روزگاران مانند گوگوش و مهوش و پریا و
جمیله..."زینت بخش این کنج خراب ها بوده.
به
گفته دکتر درمانگاه حدود ۷۰ یا ۸۰ درصد از زنان این مرکز به بیماریهایی
چون سوزاک و سیفلیس مبتلا بودهاند. همچنین کودکانی که به دلیل بارداری
ناخواسته در قلعه به دنیا میآمدند به پرورشگاهها سپرده میشدند.
اغلب
زنان روسپی، نزد پااندازهای خود، سفته سفیدامضا با رقمهای بالا داشتند.
زنی در بخشی از کتاب مورد نظر بی بی سی با اشاره به کسانی که آنها را "خانم
رئیس" مینامد، میگوید: "پول خانوما رو نمیدن. نیگر میدارن پیش خودشون
که خانوما درنرن. هرچی میگن، خانومه بگه چشم."
شهر
نو، زندان زنان تنفروش بوده است. آنها تنها زمانی احساس رهایی میکردند
که ماه محرم برسد. شهر نو در ماه رمضان و محرم تعطیل بوده است.