به گزارش 598 به نقل از مشرق؛ تقی خان امیرکبیر اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهانی.
فراهان همچون تفرش و آشتیان مجموعاً کانون واحد فرهنگ دیوانی و "اهل قلم"
بود؛ ناحیه ای مستوفی پرور. چه بسیار دبیران و مستوفیان و وزیران از آن
دیار برخاستند که در آن میان چند تنی به بزرگی شناخته شده، در تاریخ اثر
برجسته گذارده اند. از این نظر میرزا تقی خان نماینده فرهنگ سیاسی همان
سامان است.
نام اصلی میرزا تقی خان، "محمد تقی" است.
زادگاهش "هزاوه" از محال فراهان عراق. هنوز هم در آنجا محله ای بنام "محله
میرزا تقی خانی" معروف است، و خانه پدریش نزدیک تپه "یال قاضی" شناخته می
باشد. اسم او در اسناد معتبر (از جمله مقدمه پیمان ارزنةالروم، و قباله
نکاح زنش عزت الدوله) "میرزا محمد تقی خان" آمده است. رقم مهر و امضای او
نیز تردیدی در نام حقیقیش باقی نمی گذارد؛ بی گمان اسم "محمد" رفته رفته
حذف گردیده و به ر"میرزا تقی خان" شهرت یافته است.
سال تولد میرزا تقی خان را تا اندازه
ای که جستجو کردیم، هیچ مؤلف خودی و بیگانه ای ثبت نکرده است. در حل این
مجهول تاریخی، ما یک مأخذ اصلی و دو دلیل در تأیید آن مأخذ بدست می دهیم:
زیر تصویر اصیلی که به زمان صدارت امیر کشیده اند می خوانیم: "شبیه صورت...
اتابک اعظم، شخص اول ایران، امیر نظام در سن چهل و پنج سالگی". امیر از 22
ذیقعده 1264 تا 20 محرم 1268 صدارت کرد. اشعاری که در ستایش مقام تاریخی
او در کنار همان تصویر نگاشته شده، و تصریح به اینکه کارهای سترگ از پیش
برده است، نشان میدهد که تصویر مزبور را در اعتلای قدرت و شهرت امیر کشیده
اند. و آن س\ال 1267 است. با این حساب و به فرض صحت رقم چهل و پنج سالگی
تولد او به سال 1222، یا حداکثر یکی دو سال پیشتر بوده است.
اما دلیل
معتبر تاریخی اینکه: در کاغذ قائم مقام خواهیم خواند که میرزا تقی همدرس دو
پسر او محمد و علی بوده است. می دانیم که میرزا محمد پسر اول قائم قام در
1301 در هفتاد سالگی درگذشت، و پسر دیگرش میرزا علی در شصت و هفت سالگی
درگذشت به سال 1300. یعنی هر کدام از آن دو پسر قائم مقام، سی و یکی دو
سال پس از امیر زنده بوده اند. اختلاف سال تولد میرزا تقی با دو همدرس خود
هر چه باشد، به هر حسابی، امیر در آخرین سال صدارتش 1268 بیش از پنجاه سال
نداشته است.
خصوصیات اخلاقی امیر کبیرمحیط
خصوصی تربیت میرزا تقی خان را دستگاه میرزا بزرگ قائم مقام و پسرش میرزا
ابوالقاسم قائم مقام، آن دو وزیر بزرگ عباس میرزا، می ساخت. میرزا بزرگ در
سال 1237 درگذشت. با حسابی که راجع به سن میرزا تقی خان بدست دادیم، ظاهراً
در آن زمان هجده ساله بود. پس محضر میرزا بزرگ را خوب درک کرده بود، و
شاید هم پاره ای کارهای دبیری او را می کرد. امین الدوله هم به خدمت امیر
در "دایره میرزا بزرگ قائم مقام" تصریح دارد.
درستی
و راست کرداری از مظاهر دیگر استحکام اخلاقی اوست؛ از این نظر فساد ناپذیر
بود. قضاوت وزیر مختار انگلیس این است: "پول دوستی که خوی ملی ایرانیان
است در وجود امیر بی اثر است". به قول رضاقلی خان هدایت که او را نیک می
شناخت: "به رشوه و عشوهً کسی فریفته نمی شد". دکتر پلاک اتریشی می نویسد:
"پولهایی که می خواستند به او بدهند و نمی گرفت؛ خرج کشتنش شد".
جنبه
دیگر خوی استوار امیر اینکه به گفته و نوشته خویش اعتبار می نهاد. واتسون
می نویسد: "امیر نظام به آسانی به کسی قول نمی دهد. اما هر آینه انجام کاری
را وعده می کرد، باید به سخنش اعتماد نمود و انجام آن کار را متحقق شمرد".
امیر خود به این خصلت خود می بالید. به قول نویسنده صدرالتواریخ "از برای
حکم خود ناسخ قرار نمی داد. هر چه می گفت بجا می آورد، بهیچ وجه حکم او
ناسخ نداشت".
دلیر و جسور بود. پسر کربلائی قربان زمانی که به مکتب می
رفت، از مخدوش تقاضای قلمتراشی کرد. چون خواهش او برآورده نشد، چنان نامه
ای به قائم مقام فرستاد که او خود می گوید:"ببین چه تنبیهی از من کرده است.
عجبتر اینکه بقال نشده ترازو وزنی آموخته". اگر داستانهائی که از دوران
جوانی و خدمت دیوانی او آورده اند، افسانه سازی صرف هم باشند، باز روشنگر
همان فطرت او هستند.
نسبت به کاردانی و صفات برجسته اش آگاه. اما تعجب اینکه نامجو و
شهرت خواه نبود. دلیل ما این است: هر چه که به حکام ولایات و نمایندگان
سیاسی بیگانه در اصلاح امور مملکت نگاشته، همه را به نام شاه و امر او
قلمداد کرده است. مهمتر اینکه در سرتاسر روزنامه وقایع اتفاقیه زمان
صدارتش، از تجلیل میرزا تقی خان خبری نیست. فقط چهار جا اسمش آمده و آن هم
به حکم ضرورت.
نامه امیرکبیر خطاب به ناصرالدین شاهدر این متن آمده است:
قربانت شوم الساعه که در ایوان منزل با همشیرهی همایونی به شکستن لبهی
نان مشغولیم، خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشا و
ارتشا معزول کردهبودم به توصیهی عمهی خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان
راندهاید. فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند
که ادارهی امور مملکت به توصیهی عمه و خاله نمیشود.
مأموریت های سیاسی/مأموریت روسیه و ایروانمیرزا
تقی خان از زمانی که منشی دستگاه قائم مقام بود تا وقتی که به صدارت رسید،
به سه مأموریت سیاسی رفت. به روسیه، ایروان و به عثمانی. این سفرها از نظر
ماهیت و مقام و مسئولیت او بکلی متفاوت بودند. در سفر روسیه که همراه خسرو
میرزا رفت (45-1244) جوان بیست و دو ساله و در زمره دبیران بود. نه سال
بعد که با ناصرالدین میرزای ولیعهد، برای ملاقات تزار روس روانه ایروان شد
(1253) وزارت نظام آذربایجان را برعهده داشت. پس از شش سال که به سفارت فوق
العاده ارزنةالروم برگزیده شد، با مقام وزارت، به نمایندگی مختار دولت در
آن کنفرانس (63-1259) شرکت جست.
تاسیسات مهم امیر کبیردارالفنوناندیشه
امیر در بنای دارالفنون از یک سرچشمه الهام نگرفته بود، بلکه حاصل مجموع
آموخته های او بود. آکادمی و مدرسه های مختلف روسیه را دیده بود؛ در کتاب
جهان نمای جدید که به ابتکار و زیر نظر خودش ترجمه و تدوین شد، شرح
دارالعلمهای همه کشورهای غربی را در رشته های گوناگون علم و هنر با آمار
شاگردان آنها خوانده بود؛ و از بنیادهای فرهنگی دنیای جدید خبر داشت.
وجهه
نظر امیر را در ایجاد دارالفنون باید بدرستی بشناسیم. ذهن امیر در اینجا
در درجه اول معطوف به دانش و فن جدید بود، و بعد به علوم نظامی توجه داشت.
این معنی از مطالعه تطبیقی برنامه درسهای دارالفنون، و نامه های امیر راجع
به رشته تدریس استادانی که استخدام شدند، روشن می گردد. رشته های اصلی
تعلیمات دارالفنون بنحوی که او در نظر گرفته بود عبارت بودند از: پیاده
نظام و فرماندهی، توپخانه، سواره نظام، مهندسی، ریاضیات، نقشه کشی، معدن
شناسی، فیزیک و کیمیای فرنگی و داروسازی، طب و تشریح و جراحی، تاریخ و
جغرافیا، و زبان های خارجی. مدرسه هفت شعبه داشت، و پاره ای مواد مزبور
مشترک بود. در ضمن باید دانسته شود که برای فنون نظامی دستگاه تعلیماتی
جداگانه ای در خود تشکیلات لشکری تعبیه نهاد، و شعبه علوم جنگی دارالفنون
مکمل آن بشمار می رفت.
سنگ بنای دارالفنون در اوائل 1266 در
زمین واقع در شمال شرقی ارک سلطنتی که پیش از آن سربازخانه بود نهاده شد.
نقشه آن را میرزا رضای مهندس که از شاگردانی بود که در زمان عباس میرزا
برای تحصیل به انگلستان رفته بود کشید؛ و محمدتقی خان معمارباشی دولت آن را
ساخت. و شاهزاده بهرام میرزا به کار بنائی آن رسیدگی می کرد. ساختمان قسمت
شرقی دارالفنون تا اواخر 1267 به انجام رسید و مورد استفاده قرار گرفت.
بـقـیـه آن تا اوایــل سـال 1269 پایان یافت. چهار طرف مدرسه را پنجاه اطاق
"منقش مذهب" هر کدام به طول و عرض چهار ذرع ساخته جلو آنها را ایوانهای
وسیع بنا نمودند. در گوشه شمال شرقی تالار تئاتر احداث شد. در پشت
دارالفنون کارخانه شمع کافوری و آزمایشگاه فیزیک و شیمی و دواسازی برپا
نمودند. چاپخانه ای هم ضمیمه آن گردید، به علاوه کتابخانه و سفره خانه ای
ساختند. در ورودی دارالفنون به طرف خیابان ارک "باب همایون" باز می شد؛ در
کنونی آن در خیابان ناصریه به سال 1292 ساخته شد.
روزنامه وقایع اتفاقیه
بنای روزنامه وقایع اتفاقیه به سال 1267 از ارزنده ترین تأسیسات اجتماعی امیر است.
مقاله تاریخی - روزنامه وقایه اتفاقیه
روزنامه وقایه اتفاقیه
بنیانگزار
روزنامه در ایران میرزا صالح شیرازی است. از شاگردانی بود که در زمان عباس
میرزا برای تحصیل علوم جدید به انگلستان رفت. ضمناً به ذوق خود فن چاپ را
آموخت، و از جمله کسانی است که در ایران مطبعه سنگی را تأسیس نمود. به
علاوه او را پیشرو اندیشه های سیاسی جدید مغرب زمین در ایران می شناسیم.
میرزا صالح نخستین روزنامه ایران را در زمان محمد شاه به سال 1252 در تهران
بر پا کرد. روزنامه ای بود که ماهی یکبار با چاپ سنگی منتشر می شد، و بیش
از چند سالی دوام نکرد.
ذهن امیر درباره روزنامه و ارزش سیاسی و مدنی
آن خوب روشن بود، و از روزنامه های فرنگستان آگاهی داشت. حتی خوانده بود
که: در شهر فرانکفورت آلمان (امیر اساساً به دولتهای آلمانی توجه خاص داشت)
باسمه کردن کاغذ اخبار که از تاریخ 1651 مسیحی.. بنا شده، الی حال مطلقاً
بسته نشده، و همیشه در کار باسمه اخبار است. توجه میرزا تقی خان معطوف به
دو معنی بود: یکی اطلاع یافتن دولت از اوضاع جهان، و دیگر پرورش عقلانی
مردم و آشنا کردن آنها به دانش جدید و احوال دیگر کشورها.
مدیر روزنامه،
حاجی میرزا جبار ناظم المهام کنسول سابق ایران در بغداد بود. "مباشر"
روزنامه "ادوارد برجیس"ر انگلیسی، و نویسنده آن "عبدالله ترجمه نویس" بود.
روزنامه در مطبعه حاجی عبدالمحمد استاد مطبعه چی چاپ می گردید. حیف که
میرزا صالح دوست دیرین امیر درگذشته بود، وگرنه هیچ کس شایسته تر از او
برای کار روزنامه نبود.
نمایی از خانه امیر کبیر
فهرستی از خدمات ملی امیر که اورا کبیر کرد
اصلاحات عمومی
مصمم گشت که تشکیلات اداری کشور را یکسره اصلاح کند
خرید و فروش حکومت و ولایات را براندازد
طبقه دهقان را از دست ستمگریهای گذشته آزاد نماید
اصول مالیاتی کشور را تغییر دهد
خزانه کشور را سر و سامان داد
از مواجب و مستمریهای گزاف شاهزادگان و درباریان و دیوانیان و روحانیون کاست
برای پادشاه حقوق ثابت تعیین نمود
بر عایدات دولت افزود و میان دخل و خرج دولت موازنه ایجاد نمود
اصلاحات نظام
مشاقان نظامی اروپا استخدام کرد
به تربیت صاحب منصبان جدید پرداخت
فوج هیای جدید تازه ایجاد کرد و حتی از ایلات و عشاید سرحدی هنگ نظامی جدید ایجاد نمود
ساخلوهای دایمی مرزی ایجاد نمود
کارخانه اسلحه سازی و توپ ریزی احداث کرد
لباس متحد الشکل نظامی برای سربازان و صاحب منصبان ایجاد نمود
درجه های نظامی را تحت قانون جدیدی مشخص گردید
اصلاح دستگاه عدالت
دیوانخوانه و دارالشرع را بر اصول تازه ای بنیاد نمود
امور عرف و شرع را از هم جدا نمود
اقلیت های مذهبی زردشتی ، مسیحی و یهودی را از اجحاف ها رهانید
آیین بست نشستن را شکست و حکومت قانون را استوار کرد
اصلاحات اخلاق مدنی
رشوه دادن ، دزدی و پیشگش دادن حکام ، دیوانیان و لشکریان را بر انداخت
تملق گویی و القاب و عناوین ناپسندیده اهل دولت و مدیحه سرایی شاعران را منسوخ نمود
هرزگی ، لوطی بازی ، قداره کشی و عربده کشیدن مستانه در کوی و برزن را از بین برد
اصلاح امور شهری
چاپار خانه و پست جدید راه انداخت
آبله کوبی را تعمیم داد
جزوه هایی در مبارزه با آبله و وبا در میان مردم و ملایان منتشر کرد
یخچال ها را از آلودگی پاک کرد
به سنگفرش کردن کوچه و بازار همت گماشت
نخستین بیمارستان دولتی را بنا نمود
برای حرفه پزشکی امطحان طبی مقرر ساخت
از نهر کرج آب به تهران آورد
نشر دانش و فرهنگ نو
مدرسع دارالفنون را بنا نمود
از فرنگستان استادان قابلی استخدام نمود
به ترجمه کتاب های اروپایی همت گماشت
چاپخانه های جدید بنا نمود
روزنامه وقایع اتفاقیه را تاسیس نمود
هیاتی از مترجمان زبانهای مختلف تشکیل و باب روزنامه های فرنگی را به ایران باز نمود
رواج صنعت
کارخانه های مختلف صنعتی و پارچه بافی ایجاد نمود
از اهل فن چند نفری را به روسیه فرستاد تا فنون غربی بیاموزند
در رقابت با کالا های خارجی از صنعت ملی دفاع نمود
به استخراج معادن دست زد و آن را تا 5 سال ار مالیات معاف نمود
استادان معدن شناسی استخدام نمود و مجمع الصنایعی از مصنوعات ایران تاسیس کرد و محصولات ایران را به نمایشگاه لندن فرستاد
توسعه کشاورزی
چندین سد بر رود خانه ها ساخت
زراعت بعضی محصولات را معمول ساخت
شیلات خزر را از اتباع روس گرفت و به ایران شپرد
به آبادانی خوزستان توجه مخصوصی نمود
پیشرفت در تجارت
از بازرگانان داخلی و خارجی ایرانی پشتیبانی کامل نمود
بر میزان صادرات ایران افزود و از واردات کالاهای لوکس و غیر ضروری جلوگیری نمود
تیمچه امیر را به عنوان مجمع بازرگانان بنا نمود و تجارت ایران را سرو سامان داد
برخود امیر با دین نو ظهور
امیر در برخورد با دین اوران جدید یعنی سید محمد علی باب و
پیروانش هیچ گونه نرمش و مدارایی از خود نشان نداد و با دین اوری به
مقابله برخواست زیرا آن را مغایر با وحدت ملی و استقلال ایران میدانست
امیر دوبار ازدواج کرد همسر اول او دختر عمویش یعنی دختر حاج شهبازخان
بود نام او را جان جان خانم گفته اند ، امیر از همسر اول خود سه فرزند
داشت ، میرزا احمد خان مشهور به امیر زاده و دو دختر
امیر به هنگام صدارت از هسر اول خود جدا شده و در جمعه 27 بهمن 1227
با عزت الدوله ، تنها خواهر تنی ناصرالدین شاه ازدواج کرد . از عزت الدوله
نیز دو دختر داشت . عزت الدوله با اینکه خواهر تنی شاه بود اما در سرا شیبی
سقوط و تباهی دولت امیر هیچگاه اورا تنها نگذاشت ، تلاش بسیار کرد تا از
جان امیر در مقابل ستم برادر خود پاسداری کند اما نتوانست نام او نیز به
عنوان الگوی وفاداری زن ایرانی همیشه در تاریخ این مرز و بوم زنده خواهد
ماند
منش شخصی و رفتار سیاسی امیر سخت مورد ستایش و توجه همگان قرار گرفت .
حتی بیگانگان نیز هنگامی که میخواهند در باره او ودولتش مطلبی بنگارند ،
بدون توجه به دول بیگانه در سقوط دولت او لب به تحسین و ستایش میگشایند
متن نامه شاه درباره عزل امیر کبیر
چون صدارت عظمی و وزارت کبری زحمت زیاد دارد و تحمل این مشقت
بر شما دشوار است شما را از آن معاف کردیم باید به کمال اطمینان مشغول
عمارت نظام باشید و یک قبضه شمشیر و یک قطعه نشان که علامت ریاست کل کراست
فرستادیم و به آن کار اقدام نمایید تا امر محاسبه و سایر امور را به دیگر
چاکران که قابل باشند واگذاریم
اما شاه حکم عزل امیر را با راحتی خیال و آسودگی صادر نکرد او متوجه
محبوبیت امیر در بین توده های مردم و سپاهیان بود و به همین جهت به اشتباه
فکر میکرد که امیر ممکن است در مقابل حکم عزل خود واکنش نشان دهد وعلیه شاه
درست به اقدام خشونت آمیز بزند
شاه در فرمان عزل امیر ابتدا امیر ار از وزارت بر کنار ساخت ولی عمارت
نظام را برای چند روزی باقی گذاشت تنها کسی که در این روزها بین امیر و شاه
وساطت کرده و میخواست بین آن دو آشتی بر قرار کند ، عزت الدوله همسر امیر و
خواهر شاه بود
امیر سعی نمود با شاه ملاقات نماید و حداقل از خام شدن کارهای پخته
جلوگیری کنداما تلاش های او نتیجه ایی در بر ندارد امارت نظام او هم چندی
بیش نپایید میرزاآقاخان نوری ، صدراعظم تازه به روی کار آمده که در دوران
سلطنت محمد شاه قاجار به دلیل اختلاس و رشوه خواری شلاق خورده بود وابستگان
پول پرست خود را مصدر کارهای نظام قرار داد و در امور سپاه مداخله میکرد
امیر به تنگ آمده و در نامه ای به شاه چنین نوشت
این غلام نمیتواندنظم دهد ، بی نظمی هم کار از پیش نمیرود ... این درد
غلام را میکشد که فردا مردم گویند آن نظم میرزاتقی خان گذشت . مرگ را برخود
گواراتر از این حرف میداند ... امر امر جهان مطاع است
شاه به نامه امیر عتنایی نکرد و برعکس تصمیم گرفت که اورا به حکومت
کاشان به حال تبعید بفرستد ولی عمل نابخردانه دالگورکی ، سفیر روس در تهران
که اعضای سفارت روس را به منزل امیر فرستاد و شایع کرد امیپراتور روسیه ،
امیر را زیر چتر حمایتی خود گرفته ، شک ، تردید و خشم را در دل شاه
افزونتر کرد
امیر سرانجام در روز 20 دیماه سال 1230 به قتل رسید
سرانجام شاه بر اثر دسیسه های داخلی و خارجی فرمان قتل امیر را خطاب به حاج علی خان مراغه ای حاجب الدوله معروف به آقا علی طادر کرد
متن فرمان شاه برای قتل امیرکبیر :
چاکر آستان ملائک پاسبان فدوی خاص دولت ابد مدت حاج علی خان
پیشخدمت ، خاصه فراشباشی دربار سپهر اقتدار مامور است که به فین کاشان رفته
میرزاتقی خان فرهانی را راحت نماید و در انجام این ماموریت بینالاقران
مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر بوده باشد.
نحوه قتل امیر کبیر
در مرود قتل نیز چنین آمده است که چون حاج علی خان با همراهانش به باغ
فین رسیدند علی اکبر بیک چاپار دولتی را دیدند که منتظر بیرون آمدن امیر از
حمام بود که جواب نامه مهدعلیا را به عزت الدوله بگیرد فراشباشی با
ماموران خود وارد حمام شدند و راه ورود و خروج حمام را بستند و سپس فراش
باشی فرمان شاه را ارئه نمود امیر خواست عزت الدوله را ببیند و یا وصیت کند
که اعتماد السساطنه اجازه نداد پس امیر به دلاکش دستور داد تا رگ های هر
دو بازویش را بزند