به گزارش 598، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا هفته گذشته قانونی را موسوم به «قانون مقابله با ایران در نیمکره غربی» تصویب کرد که طبق آن بایستی از نفوذ و گسترش و فعالیت ایران در منطقه آمریکای لاتین که حیاط خلوت این کشور محسوب می شود، جلوگیری شود. بر اساس این قانون، وزارت امور خارجه آمریکا موظف است که طی شش ماه طرحی راهبردی را برای مقابله با ایران در این منطقه تدوین کند.
همچنین از وزارت امنیت داخلی این کشور خواسته شده است که نظارت بیشتری بر مرزهای آمریکا با کانادا و مکزیک داشته باشد تا به گمان دولتمردان آمریکایی، اعضای سپاه، نیروی قدس و حزب الله لبنان نتوانند وارد خاک آمریکا شوند تصویب این قانون شاید در وهله اول امری عادی و طبیعی از سوی هر کشور تلقی شود که در راستای امنیت ملی آن انجام شده و چیز مهمی به نظر نرسد؛ اما آیا آمریکا؛ «هر کشوری» است؟ آمریکا که خود را یکه تاز و تنها ابرقدرت حاضر در جهان می پندارد و در گوشه گوشه جهان پایگاه و مراکز نظامی بسیاری به پا داشته و خود را محق دخالت در همه مسائل بین المللی و کشورها می داند و حتی در منطقه حساس خلیج فارس نیز مراکز و ناوگان دریایی دارد،آیا تصویب چنین قانونی از سوی این کشورامری عادی و طبیعی به نظر می رسد؟ آن هم قانونی که در همان وهله اول، اذعان به وجود قدرتی دیگر است که می تواند برای آمریکا، حتی در مرزهای آن ایجاد خطر کند و نکته دیگر، اعتراف به نفوذ گسترده ایران حتی در حیاط خلوت آمریکاست. آمریکا که از گذشته حوزه نفوذ خود را کل جهان تعریف کرده، اما امروز کارش به جایی رسیده که در نزدیکی مرزهایش، دشمن دیرینه خود یعنی ایران را می بیند، که البته هر روز نیز بر نفوذ آن در این منطقه افزوده می شود. آیا به راستی، دوران افول قدرت آمریکا فرا رسیده است؟
آیا باید منتظر فروپاشی آمریکا چون شوروی سابق بود و آیا ایران امروز به قدرتی مهم و تأثیرگذار تبدیل شده که حتی دشمنان این کشور نیز آن را به رسمیت می شناسند؟ شواهد و اسناد موجود نشان می دهد که نه آمریکا، آن ابرقدرت بزرگ قرن بیستم است و نه ایران، آن کشور ضعیف دوران پهلوی است که آمریکا بتواند برای آن رجز بخواند، بلکه پس از انقلاب و به ویژه امروز، شرایط منطقه ای و جهانی به گونه ای بنیادی تغییر کرده و هر روز که می گذرد، نشانه های افول قدرت آمریکا و اوج گیری قدرت ایران نمایان تر می شود. چه کسی است که امروز نداند ایران در منطقه از چه میزان نفوذ و قدرتی برخوردار است، آیا شکست ارتش شکست ناپذیر رژیم صهیونیستی در سه جنگ 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه از سوی گروهی کوچک و شبه نظامی ای چون، حزب الله و حماس که همگان می دانند تنها حامی آنان ایران است، چیز کمی است؟
حضور مقتدرانه نیروی دریایی ایران در اقیانوس ها و آب های آزاد، نفوذ ایران در بین مردم و سران کشورهای آمریکای لاتین و از سویی، عقب نشینی های پی درپی آمریکا در منطقه و بحران های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی این کشور و... همه و همه نشان از واقعیتی به نام ظهور قدرت بزرگی به نام ایران و افول قدرت آمریکاست و این مسئله نه تنها از چشم کارشناسان جهانی، که از چشم دولتمردان آمریکایی و صهیونیستی نیز پنهان نمانده است و تصویب قانون جدید اخیر برای جلوگیری از نفوذ ایران در حیاط خلوت آمریکا (آمریکای لاتین) اعترافی دیگر بر این موضوع است. اما آنچه ایران را به این اقتدار رسانده، مقاومت 33 ساله مسئولان و مردم ایران در برابر زیاده خواهی های غرب و رژیم صهیونیستی است و باید در آینده چشمه های دیگری از اعتراف به اقتدار ایران را از سوی غرب و صهیونیست شاهد باشیم. چه خوش گفت آن پیر فرزانه انقلاب که «ما آمریکا را زیر پا می گذاریم.»
علی اسماعیلی