کد خبر: ۱۰۵۵۹
زمان انتشار: ۱۰:۴۶     ۲۲ اسفند ۱۳۸۹
سرویس سیاسی بی باک؛ محمد امیر قدوسی: یکی از تاکتیک های پر کاربرد دشمنان در جنگ روانی - رسانه ای علیه جمهوری اسلامی تکرار مداوم شبهات و ادعاهایی است که هندسه رفتار آنان را تبیین می کند.ادعاهایی که بر اساس آنها تئوری می سازند و راهبرد بلند مدت (استراتژی) و مشی کوتاه مدت (تاکتیک)خود را بر همان پایه تبیین می کنند.

هرچند جریان اصلاحات تعریف مشخص و به تبع آن گفتمان واحدی ندارد ؛ و سران آن هم موفق به ارائه تعریف روشنی از آن نشده اند ؛ مع الوصف می توان بعضی ادعاها و دغدغه ها را وجه الاشتراک لااقل بخش عمده ای از جریان موسوم به اصلاح طلبی دانست.

در این نوشتار 4 ادعای عمده جریان اصلاح طلبی بررسی میشود ، ادعاهایی که بیشتر از سوی اصلاح طلبانی مطرح می شود که سابقه فعالیت در مناصب گوناگون نظام اسلامی را داشته اند و خود را ارادتمندان منتقد امام (ره) معرفی می کنند :

1)رفتار جمهوری اسلامی پس از حضرت امام(ره) تغییر کرده و از نگاه ملی و تحمل سیاسی به نگاه تک حزبی و حذفی بدل شده است.

2) شورای نگهبان عامل تصفیه قدرت از عناصر نا هماهنگ با راس حاکمیت و ابزار سرکوب مخالفان سیاسی است و پس از امام(ره) با تصویب نظارت استصوابی به دامنه اعمال تنگ نظرانه آن افزوده شده است.

3) مردم در هر زمانی فرصت یافته اند اقبال خود را به جریان اصلاح طلبی نشان داده اند و عدم نمود این اقبال در زمان کنونی به علت فضای حذف و سرکوب و انحصاری کردن انتخابات است و علت اصلی این اقبال نیز بیان نارضایتی از سیاست های کلان نظام است.

4) حوزه های علمیه به ویژه مراجع عظام ، نظام اسلامی را مشروع نمی دانند و به ویژه بعد از حضرت امام (ره)خواهان سرنگونی حاکمیت هستند ، از این روی نظام اسلامی فاقد پشتوانه تئوریک دینی و تکیه گاه معنوی است.

پس از طرح ادعاهای این جریان به بررسی صحت وسقم آنها می پردازیم:

1) ادعای تغییر رفتار جمهوری اسلامی پس از حضرت امام(ره):

سابقا مشروح این بحث تحت عنوان " حذف انقلابیون و کم تحملی جمهوری اسلامی بعد از امام(ره)!" گذشت


2) ادعای بدل شدن شورای نگهبان به آلت فعل نظام برای حذف دگر اندیشان با تصویب نظارت استصوابی و جانبداری این نهاد از یک جریان خاص: این دعا نیز باطل و بر خلاف شواهد و قراین تاریخ انقلاب و نیز مستندات قانونی است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

الف) نظارت استصوابی این شورا منحصر در دوران ولایت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (اطال الله عمره) نیست،بلکه طبق طبق اسناد موجود و نیز اذعان قدیمی ترین عضو این شورا حضرت آیت الله جنتی ، عملکرد این شورا هرچند به مرور پختگی بیشتری پیدا کرده ولی"از ابتدا بر اساس نظارت استصوابی بوده است".

ب) طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران "تفسیر این قانون بر عهده شورای نگهبان قانون اساسی است" و تفسیر این شورا از نص قانون معتبر و واجب الاتباع است و شورای مذکور نوع نظارت خود را با توجه به نص قانون اساسی استصوابی تشخیص داده است ؛ از این روی مصوبه مجلس چهارم شورای اسلامی تاکیدی بر استصوابی بودن نظارت شورای نگهبان است نه علت آن ، به همین خاطر جز خود شورای نگهبان هیچ نهادی صلاحیت ورود و اعمال نظر در مورد این مسئله را ندارد.

ج) نظارت از دو گونه خارج نیست :

1) استصوابی
2) استطلاعی

فرض استطلاعی بودن نظارت شورای نگهبان به این معناست که نهاد مزبور چنانچه با استعلام از نهادهای امنیتی – قضایی نتوانست عدم صلاحیت کاندیدا را احراز نماید باید صلاحیت کاندیدای مربوطه را تایید کند ؛ در حالی که بدیهی است بنا بر فرض عقلی اطلاع شورای نگهبان از صلاحیت یک نامزد بر 3 قسم است :

1) عدم اطلاع از صلاحیت نامزد
2) اطلاع از عدم صلاحیت نامزد
3) اطلاع از صلاحیت نامزد

به همین سبب است که "نص قانون شورای نگهبان را تکلیف کرده است که صلاحیت نامزد ها را احراز نماید"؛ نه اینکه به محض اطلاع از عدم سو پیشینه قضایی و مجازات کیفری او را تایید نماید ؛ این مسئله به صورت کاملا واضحی در زندگی روزمره ما نیز جاری است ؛ بر فرض مثال چنانچه پسر جوانی از دختر خانواده ای خواستگاری کند خانواده دختر بلا فاصله نمی گویند چون ما از او هیچ سابقه بدی سراغ نداریم پس جوابمان مثبت است!! بلکه تحقیق می کنند تا از شخصیت پسر و منش و شیوه زندگی او اطلاع کسب کنند تا صلاحیت او را برای همسری فرزندشان و اداره یک زندگی مستقل "احراز" کنند.

د) جانبدارانه عمل کردن شورای نگهبان هم یکی از تهمت های بی اساسیاست که نسبت به این نهاد مقدس روا داشته می شود ؛ و طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب مطرح کنندگان آن هدفی جز مسلط ساختن روشنفکرهایی از جنس روشنفکر های عصر مشروطه بر مقدرات کشور و انحراف انقلاب از تمامی اصول آن ندارند ؛ بسیاری از افرادی که توسط این شورا در انتخاباتهای گوناگون رد صلاحیت شده اند دارای پرونده های گوناگون اخلاقی ، اقتصادی بوده اند و یا ملتزم به قوانین اسلام و جمهوری اسلامی بالاخص اصل اصیل ولایت فقیه نبوده اند ؛ به علاوه آنکه "تعداد معتنی بهی از رد صلاحیت شدگان متعلق به جریان موسوم به اصولگرایی بوده اند".

ه) تایید صلاحیت حجت الاسلام سید محمد خاتمی در هفتمین و هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و نیز تایید صلاحیت مهندس میر حسین موسوی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شاهد صادقی بر این مدعاست که شورای نگهبان در صورت احراز "حداقل صلاحیت لازم"در افراد آنان را تایید می نماید ، و در احراز این حد اقل ها با چنان وسعت نظری عمل می کند که می تواند باعث این پرسش شود "چگونه التزام عملی افرادی به ولایت مطلقه فقیه محرز گردید که در فتنه 88 مشخص شد هیچ اعتقاد و التزامی به این جایگاه رفیع و بی بدیل ندارند"؟

و) پیروزی حجت الاسلام سید محمد خاتمی در انتخابات سال های 76 و 80 و نیز پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس ششم و شورای شهر اول موید این معناست که شورای نگهبان در نظارت بر حسن اجرای انتخابات جانبدارانه عمل نمی کند و حتی در انتخابات پر مسئله مجلس ششم که تخلفات متعددی از مسئولین اجرایی انتخابات به ویژه در پایتخت گزارش شده بود و به طور مثال در باز شماری برخی صندوقها آرای دکتر حداد عادل ( نامزد اصولگرایان ) به طور چشمگیری افزایش یافته بود ؛ با تدبیر مقام معظم رهبری ؛ شورای نگهبان برای جلب رضایت دولت منتخب(دولت حجت الاسلام خاتمی )و جلوگیری از هرگونه حرف و حدیث،این انتخابات را تایید کرد ؛ حتی"پس از انتخابات 76 وقتی فرد بی توجهی ، رویکردی غیر امانتدارانه را در برابر نتایج انتخابات به مقام معظم رهبری پیشنهاد کرد با چنان برخورد تندی از سوی معظم له مواجه شد که به تعبیر رهبری معظم ، وی هنوز از ایشان مکدراست."

3) ادعای اقبال همیشگی مردم به اصلاح طلبان برای ابراز مخالفت با حاکمیت : این ادعا نیز مردود است که پاره ای از دلایل آن در ذیل می آید:

الف) ادعای اینکه رای مردم به اصلاح طلبان در چند انتخابات دهه 70 و 80 برای ابراز مخالفت با نظامبودهاست از مضحک ترین ادعاهای رسانه ای دشمناست . چه آنکه "جریان مزبور با شعار خط امام و تبعیت از ولایت فقیه و احترام به آزادی اندیشه و حفظ کرامت انسانی و پایبندی به قانون و بعضا بهره مندی از نعمت سیادت موفق به جلب رای مردم شدند نه شعارهایی از جنس جمهوری ایرانی ، و نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران!" و نیز رای مردم به منتخبان مجلس ششم به خاطر خوش گمانی مردم به آنها و خواست آنان برای روی کار آوردن یک مجلس هماهنگ با دولت جهت همدلی این دو قوه مهم کشور برای نیل به اهداف بلند امام در بر پایی حکومت عدل اسلامی و رفع فقروفساد و تبعیض بود ، همچنانکه رای 500000/13 مهندس موسوی هم به علت تبادر ذهنی مردم از ایشان به سوی نخست وزیر دهه شصت بود، مردی که هرچه بود خط امامی جلوه می کرد؛البته برخی نیز به علت سلیقه متفاوت در برخی عرصه ها با دولت نهم در صدد تغییر در شیوه مدیریت کشور در چارچوب قوانین کشوربودندکهرای خود به یکی از 3 نامزد دیگر( غیر از رییس دولت) را داخل صندوق ریختند وهمهوهمه طبق فرمایش سکاندار بی بدیل انقلاب در چارچوب نظام عمل کردند و ماجورند .هرچند نمی توان منکر این معنا شد که عدهبسیار قلیلی نیز با شناخت از ضعف ایمان این افراد با رای به آنان در صدد هدایت آنها به سمت تعارض با نظام بوده اند . با این حال وقتی پرده ها فرو افتاد و تشت رسوایی منافقان دهه چهارم انقلاب به زمین خورد ملت هوشیار ایران در روزهای 9 دی و 22 بهمن با راهپیمایی های چند ده میلیونیشان رای خود را از آنان پس گرفتند.

ب) "بهترین مصداق بطلان ادعای منع حاکمیت از بروز اقبال مردم به اصلاح طلبان یاد آوری نتایج دومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستاست" که با آنکه به علت عدم ورود شورای نگهبان در بررسی صلاحیت نامزدها تمام احزاب و جریانات از موقعیت یکسانی برخوردار بودند اصلاح طلبان در این انتخابات شکست سختی خوردند.
با توجه به موارد مطروحه پیداست علت اصلی اقبال مردم به اصلاح طلبان خوش گمانی به شعار های رنگارنگ آنان در پیروی از اسلام و رفع مشکلات کشور وعلت ادبار بعدیآنان وضوح خلافگویی آنان در پیروی از خط امام ،نا کارآمدی آنان در حل مشکلات مردم و پرداختن آنان به مسائل بی اهمیت یا کم اهمیت و اشتغال به سیاست بازی و غافل ماندن از دغدغه های اصلی مردم یعنی فرهنگ ، معاش و امنیت آنان بوده است.

4)ادعای رویگردانی مراجع و حوزه های علمیه از نظام:دشمن با وقوف به این مسئله که حوزه های علمیه پشتوانه مستحکم نظام اسلامی هستند در صدد القای جدایی این دو شجره طیبه از یکدیگر است.در ادامه برخی از دلایل نادرستی این القا را مطرح می کنیم:

الف) بر خلاف سازهای ناساز دشمن ،حوزه های علمیه و بزرگان آن چه عرفای صاحب نفسی چون حضرت آیت الله العظمی سید رضا بهاالدینی که مقام معظم رهبری را خورشید و فرد محرز برای رهبری خوانده بودندو چه علمای بزرگی چون علامه حسن زاده آملی که ایشان را دلداری خواندند که دنیا شکارش نکرده است و چه مرجعیت شیعه همواره پشتیبان نظام اسلامی بوده اند.تا آنجا که "حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) که سکاندار مرجعیت پس از امام بودند طی نامه ای خطاب به مقام معظم رهبری تضعیف ایشان را ولو تحت عنوان پاسداری از امور شرعیه حرام شرعی عنوان کردند"وپس از ایشان نیز حضرت آیت الله العظمی اراکی (ره) که معتقد بودند اگر روز عاشورا حضرت امام در دنیا بودند 73 مین یار سید الشهدا (ع) می بودند همین رویکرد را در قبال رهبر فرزانه انقلاب حفظ نمودند.

با رحلت ایشان در سال 1372 جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مجتهدین معظم جایز التقلید را به همان سبک که در طول تاریخ معمول بودهکه اعاظم حوزه مرجع عصر را شناسایی می کردند؛ اینبار به صورتی متشکلتر، معرفی کردند که فی الجمله در طول حیات مبارک خود پشتیبان نظام اسلامی بوده اند و آن دسته از این بزرگان که اکنون نیزچهدرقم مقدسهوچهدرنجف اشرفدر قید حیاتند همچنان به این پشتیبانی مطابق با سبک و روش و تشخیص خود ادامه می دهند.مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت که در اواخر عمر پر برکت خود که مصادف با سفر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به کردستان بود برای سلامتی ایشان ختم صلوات گرفته بودند از نمونه های بارز پشتیبانی و دفاع مرجعیت از نظام مطابق با سبک و تشخیص خود بودند.
حضور قاطبه مراجع جایز التقلید از جمله حضرت آیت الله العظمی جعفر سبحانی از شاگردان برجسته و مورد علاقه امام ،حضرت آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی سفیر هدایت امام ، فیلسوف حاذق ، حکیم متاله ، شاگرد برجسته علامه طباطبایی و مفسر بزرگ عصر ما ، حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی صاحب تفسیر گرانسنگ نمونه ، حضرت آیت الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی از فحول علمی حوزه های علمیه ، حضرت آبت الله العظمی صافی گلپایگانی ، حضرت آیت الله العظمی حسین نوری همدانی مرجع بصیر و روشن بین و از پیشگامان در نهضت مقدس امام بالاخص در قیام بزرگ 19 دی،و نیز حضوردامادحضرت آیت الله العظمی سید علی سیستانی مرجع بزرگ ساکن نجف اشرف و فرزندان حضرت آیت الله العظمی حسین وحید خراسانی... در بیت شریف ولی امر مسلمین در سفر اخیر ایشان به قم یکی از جلوه های رسانه ای شده این حمایت است.

لازم به ذکر است هنگامی که آیت الله صادق آملی لاریجانی جهت استشاره با حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی که والد همسرشان هستند برای تصدی ریاست قوه قضاییه خدمت ایشان رسیده بودند معظم له فرموده بودند:((این سید را یاری کنید ، این سید تنهاست ؛ اگر شما او را یاری نکنید چه کسی او را یاری کند؟))

همچنین ایشان در ضمن درس خارج خود بحث بیع را که محل اصلی طرح ولایت فقیه است تعطیل فرمودند تا نظرات ایشان محملی برای غرض ورزی سودجویان نگردد.

پیداست که مرجعیت شیعه و تمام بزرگان حوزه پشتیبان نظام اسلامی هستند و معدودی را که با تلاش برای خدشهدرحیثیتنظامدر ذیل عنوان خود خوانده مرجعیت وبا فتواهای جاهلانه و بی سروته از جمله حرام دانستن دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای "در صدد اطفای آتش صفات رذیله" خود هستند نمیتوانمرجع و یا حتی روحانیدانست؛ که صادق آل محمد(ص) فرمود: "آفه العلما الحسد"

البته حمایت های گسترده مراجع از نظام اسلامی به معنای رضایت آنان از تمامی تصمیمات و عملکردهای دستگاههای پر شمار جمهوری اسلامی نیست؛ و پر واضح است که وظیفه مسئولان کشور سعی در رفع کاستی ها و استفاده از نظرات ارزشمند این بزرگان که فریاد بلند ستمدیدگان و مستضعفین و ملجا و پناهگاه مردمند در جهت برطرف کردن نواقص و اشتباهات است.

ب) هر کس اندکی را در فضای حوزه های علمیه تنفس کرده باشد به این نکته اذعان دارد که "نه تنها قله های رفیع مرجعیت که یکایک فضلا و طلاب ، بالاخص جوانان با شعور و پر شور آن خود را سربازان اسلام و در نتیجه نظام اسلامی می دانند"و نسبت به روح بلند حضرت امام و وجود نازنین جانشین صالحش امام خامنه ای ارادت و محبتی وصف ناشدنی دارند؛حضور پر شور طلاب حوزه های علمیه در مراسم استقبال از تشریف فرمایی قائد بزرگ انقلاب به قم مقدسه که خواستگاه انقلاب و مرکز حوزه علمیه عظمی است نمونه ای از این شور وشعور وصف ناپذیر است.

در جمع بندی مطالب پیش گفته می توان به این نکته دست یافت که متاسفانه جریان اصلاحات که می توانست با واقع گرایی و حرکتدرچارچوب نظام به عنوان بال دیگر نظام اسلامی در کنار اصولگرایی پدیده ی مبارکی برای انقلاب اسلامی باشدبر موهوماتی بنا شده که هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند و ناگزیر این مولود نامبارک به سرعت در حال سقوط در منجلاب نیستی و ننگ ابدی است.
(فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض )
سوره مبارکه رعد /17
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۱۳ - ۲۲ فروردين ۱۳۹۰
۰
۰
اولا آقای وحید الان دارند بحث ولایت فقیه را مطرح و رد می کنند.
ثانیا گفته شما در باره آقا وحید که گفته این سید را یاری کنید واقعا مسخره است....
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها