کد خبر: ۱۰۵۱۷۸
زمان انتشار: ۱۱:۳۰     ۱۷ دی ۱۳۹۱
عقربه‌های ساعت وقتی به 9:30 رسید، موبایل «خلیل» (پدر فائزه) به صدا درآمد. «شریفه» (نامادری فائزه) هراسان فریاد می‌کشید: «برگرد خانه، دخترت تشنج کرده، برگرد». وقتی احمد به منزل رسید، قلب فائزه دیگر نمی‌تپید.
به گزارش ایسنا، پدر فائزه درباره آن صبح غم‌انگیز بر اساس نظریه‌پزشکی‌قانونی گفت: نامادری فائزه به طور مستمر و دائم نسبت به کودک‌آزاری و ایراد ضرب و جرح عمدی این کودک اقدام کرده و ضربه‌های وارده به مغز طفل سبب ورود وی به زندگی نباتی شده و قادر به دفع و کنترل ارادی ادرار و مدفوع نیست و هر دو دست و پاهای وی دچار فقدان حرکت ارادی است.



پدر فائزه مدعی است که شریفه این طفل را سوزانده است و بارها پرسنل مدرسه به او اطلاع دادند که بدن فائزه کوچولو دارای زخم‌های ناشی از ضربات و شکنجه‌های نامادری‌اش است، اما شریفه این موضوع را تکذیب می‌کرد و منکر هر نوع ورود آسیب به فائزه کوچولو بود.

وی گفت: شریفه در روز حادثه طبق روال همیشه شروع به سوزاندن بدن فائزه می‌کند سپس سیخ را بعد از داغ‌کردن، وارد نقاط حساس کودک کرده و وقتی با مقاومت او مواجه می‌شود، قصد خفگی او را داشته که ناگهان بی‌تحرکی فائزه، او را متوجه کارش کرد، اما...

خلیل با بیان اینکه وقتی به خانه رسیدم، دخترم با ناخن‌های کبود روی زمین افتاده بود،‌ گفت: پزشکان در معاینه‌های اولیه در یکی از بیمارستان‌های کردستان اعلام کردند که به بچه دارو داده شده است و اجازه ندادند برای ادامه درمان او را به تهران منتقل کنم. بعد از چهار روز فائزه را مرخص کردند، او را به تهران آوردم اما جواب درست و حسابی از پزشکان نگرفتم و به اتفاق گفتند باید نامادری اتفاقات افتاده را برای آنان توضیح بدهد تا درمان را به نحو صحیح انجام دهند.

خلیل با بیان اینکه دخترم هیچ مشکلی نداشت، گفت: ساعت 9 صبح 25 اسفند ماه سال 88 (تنها نیم ساعت قبل از حادثه) در حال شستشوی ماشین بودم که فائزه نیز به کمکم آمد بسیار سلامت و خندان بود.

وی با بیان اینکه شریفه در جریان رسیدگی به پرونده منکر کودک‌آزاری شد، گفت: متهم انگیزه‌اش از این جنایت غیراخلاقی را بی‌تربیتی فائزه اعلام می‌کند و می‌گوید این بچه در ادرارش کنترل ندارد و خودش را خیس می‌کند. در حالی که این طوری نبود و فائزه شب ادراری ندارد.

خلیل با اشاره به اینکه مادر فائزه به محض تولد این کودک از وی جدا شده و او وقتی فائزه سه ساله بود، با شریفه ازدواج کرده است، گفت: چشمان فائزه همیشه باز است اما دیدش خیلی کم است و نور را تشخیص می‌دهد و وقتی صدای کودکان را می‌شنود، بلند می‌خندد و عکس‌العمل‌ها در مقابل پدر و عمه‌اش دارد و آنان را می‌شناسد.

وی با بیان اینکه منتظر صدور حکم طلاق شریفه است، گفت: دادگاه با وجود تمام اتفاقات افتاده، مهریه، نفقه و وسایل زندگی را به او داده است و الان وی با فائزه در شرایط بد مالی قرار گرفته است.

پدر فائزه که در حال حاضر دارای شغل ثابت و مشخصی نیست، برای آغاز درمان و نجات فائزه از این وضعیت بغرنج نیاز به همت بالای ایرانیان دارد تا شاید فائزه شانس دیگر برای زندگی داشته باشد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها