کاظمی بچه فقر است ؛ دردکشیده . آن قدر که سالیانی در ژاپن کار یدی می کرده .او با بهمن به فوتبال ایران معرفی شد. با دستیاری فیروز کریمی
به گزارش 598 به نقل از سایت گل - فرهاد کاظمی یک دریغ است. یک
استعداد ناب مربیگری ایرانی. مربی کار با توپ . تاکتیک . دفاع چهار نفره .
خطی . گوشهای سریع و حرکات ضربدری. اما خب ، نشد.
سئوال . سئوال
. چرا فرهاد کاظمی ایستاد؟ چه اتفاقی افتاد سرمربی سپاهان درخشان دوره دوم
لیگ حرفه ای ؛ قبل تر ابومسلم دوست داشتنی پراز پدیده یک هو زمین گیر
شد؟ کو آن مرد شوخ و شنگ بعد از بازی پاس ، وقتی با اصغر طالب نسب و سعید
بیات به سبزپوش های پرستاره درس فوتبال داد؟ او زمانی نقطه امید بود.
امیدی برای پایان حکومت سلطان و مشابهانش، اما عمرا ستاره ای - چهره ای
داشته باشیم و یک اما و اگر اسمی توی کارش نباشد!
فرهاد
کاظمی هنوز که هنوز است ، دهه اول محرم را با عزاداری در هیئت بزرگش سپری
می کند. او بچه حوادیه است و جانش به جان بچه محل ها بسته. او بچه فقر است
؛ دردکشیده . آن قدر که سالیانی در ژاپن کار یدی می کرده .او با بهمن به
فوتبال ایران معرفی شد. با دستیاری فیروز کریمی. همین حضورش در کادر بهمن
هم داستانی است. داستانی با رگه هایی از همان درد یک بچه جوادیه که می
خواست به آرزویش برسد.
اولین حضور جدی او در یک مسابقه بزرگ
فوتبال کمتر در یادها هست. او سرمربی تیم بهمن بود. تیمی در آستانه انحلال
که تا فینال حذفی بالا آمده بود و استحقاق فتح جام را داشت اما استقلال با
100 هزار تماشاچی جام را از دست او بیرون کشید. آن قدر شرم اور و آنقدر با
امداد های بیرونی که حتی آبی ها خیلی لذت نبرند از این جام . کاظمی اما از
سقف وارد فوتبال شده بود. با تیمی پر از بازیکن جوان و تاکتیکی ؛ با بازی
هایی که دوست داشتی تماشا کنی. بهمن اما جای خود را به پیکان داد تا کاظمی
با در اولین دوره لیگ حرفه ای با ابومسلم خودی نشان دهد. او قبل از آن مدت
کوتاهی پاس را به دست گرفته و تیم قعرنشین حسین فرکی را تا کمر کش جدول
بالاکشیده بود. با این کارنامه ، کاظمی یک شکار درجه یک بود برای تیمی که
می خواست سودای قهرمانی داشته باشد.
سالها
پیش بود. یک ناهار مفصل در رستوران البرز با کباب های متری .جلسه ای با
حضور مهدی تاج. نماینده فوتبالی شرکت فولاد مبارکه سپاهان ؛ در نهایت
تمول. آنها سپاهان را خریده بودند .با بلندپروازی. قرارداد بسته شد. سوت
آغاز . کاظمی تیم را از استانکو تحویل گرفت و آن را ساخت. لیگ حرفه ای سال
دوم. روزنامه نگار های کم سن و سال عقده تیمی را داشتند که بیاید و چیزی
را عوض کند. سپاهان آمده بود. آنها قدر و گردن کلفت بودند. تماشایی و
دوست داشتنی. با بزیک و محرم. آقای گل و اقای پاس. قهرمان شدند. جلوتر از
بزن زیرش و فوتبال قدرتی - رافتی پروین که دیگر به سنت پرسپولیس تبدیل می
شد.
این روزها کاظمی داشت پوست می انداخت. متمول شده بود. شلوار
سفید می پوشید با پیراهن آبی جیغ. چیزی عوض می شد. تشنگی را می دیدی؛ اما
نه در چشمه هایی در بیراهه های مه گرفته. سال بعد او فصلی پر از اختلاف را
با یک جام حذفی خاطره انگیز تمام کرد اما حالا حرف پشت سرش زیاد بود. آن
قدر که باور می کردی....
کاظمی در صبا .دایی فرهاد در پیکان و بعد
دوباره سپاهان. ته کار هم محرومیت و البته بازگشت و صعود با پیکان. حالا
هم در ذوب آهن. اصفهان.او فردا مقابل امیرقلعه نویی می ایستد. کاظمی بعد
از آن برد عجیب در فینال حذفی قلعه نویی را در نود دیده و با طعنه گفته
بود: چطوری ژنرال؟ و حالا نزدیک به 10 سال بعد ژنرال درجه ها را گرفته و
در مقام سلطانی تکیه زده. بازی ذوب آهن - استقلال زمانی برای فکر کردن به
این سئوال مهم است که فرهاد کاظمی با ان قریحه عجیب مربیگری چه بر سر خود
آورد؟شاید هم نه، زمانی برای ارزش گذاشتن به دستاوردهای قلعه نویی. کسی که
در دوره اوج کاظمی اصلا جدی گرفتنی نبود!