کد خبر: ۱۰۴۹۶۵
زمان انتشار: ۱۳:۴۵     ۱۶ دی ۱۳۹۱
مدیریت ورزش - چهار مدیر رده بالای فوتبال ایران به کافه خبر آمدند تا در مورد بحران فدراسیون فوتبال صحبت کنند.
نمایش اسلاید


به گزارش 598، اسماعیل حیدرپور، فرهاد عشوندی، میثم بهرامی / نتایج ضعیف تیم ملی فوتبال در مسابقات انتخابی جام‌جهانی باعث شد دوباره علی کفاشیان تحت‌فشار اهالی فوتبال قرار بگیرد. بعد از کم‌شدن شانس صعود ایران به جام‌جهانی، برخی از اهالی فوتبال در مصاحبه‌هایشان گفتند که کفاشیان باید در مجمع استعفا دهد و ریاست فدراسیون فوتبال را به شخص دیگری بدهد. برخی هم معتقدند مشکل از کفاشیان نیست و برخی از مسئولان فدراسیون هستند که باعث تضعیف فوتبال ایران شده‌اند. برای بحث در مورد این موضوع از تیمسار ناصر نوآموز رئیس اسبق فدراسیون فوتبال، امیر عابدینی مدیرعامل فعلی باشگاه داماش و رئیس اسبق فدراسیون فوتبال، مهدی تاج نایب‌رئیس سابق فدراسیون فوتبال و عضو هیأت‌مدیره پرسپولیس و کاظم اولیایی مدیرعامل اسبق باشگاه پاس همدان دعوت کردیم تا در میزگردی که به میزبانی موسسه خبر برگزار می‌شد، شرکت کنند. این 4 مدیر مطرح فوتبال کشور که سابقه سال‌ها حضور در سطح اول مدیریت فوتبال ایران را دارند، بر این باورند که رفتن کفاشیان دردی را دوا نمی‌کند و در اصل، اساسنامه فدراسیون است که باعث عقب‌ماندگی فوتبال ما شده. آنها می‌گویند اگر بنا به رفتن کفاشیان باشد، او باید در مجمع استعفایش را بدهد و در غیر این صورت، هیچ استعفایی از جانب او ارزش و وجاهت قانونی ندارد.
*خیلی‌ها می‌گویند دست‌زدن به کفاشیان با توجه به اینکه خودش هم دیگر انگیزه‌ای ندارد برای ماندن در فوتبال، خطرناک است. کفاشیان خودش چنین عقیده‌ای ندارد. الان نسخه‌ای که می‌شود برای این فوتبال پیچید چیست؟ شماها در سطح بالای فوتبال کار کرده‌اید و می‌توانید بگویید چه‌کار کنیم که بهتر باشد؛ رفتن کفاشیان کلید ماجراست یا رفتن نفرات زیردست کفاشیان؟ بعضی‌ها می‌گویند حتی با تعویض کفاشیان هم دردی دوا نمی‌شود.
ناصر نوآموز: مسئله رفتن آقای کفاشیان و آمدن فردی دیگر، هیچ‌چیزی را عوض نمی‌کند. اساسنامه همه‌چیز را روشن کرده. کسی که خودش استعفا دهد، روند کار معلوم است که بعد از آن باید چه‌اتفاقی بیفتد ولی مسئله اصلی این است بافتی که روند فدراسیون را مشخص می‌کند کیست؟ ساختار آن باید عوض شود. اگر درست بررسی کنیم، می‌بینیم کفاشیان با روشی وارد فوتبال شده که راه پس و پیش نداشته و باید می‌آمد؛ برای اینکه علی‌آبادی کاندیدای ریاست شد و فیفا مخالفت کرد، ایشان و شهنازی دو گزینه موجود بودند. شهنازی کشید کنار و تنها کسی که ماند کفاشیان بود. این شغل به او تحمیل شده چون در مجمع فقط یک نفر بوده. بعد هم تجدید انتخاب شد و کفاشیان دوباره از مجمع رأی آورد. ما الان به این نتیجه رسیده‌ایم که اگر ایشان برود همه‌چیز درست می‌شود، در صورتی که من فکر می‌کنم ما یک راهی را رفته‌ایم که در اصل خودمان به عنوان اهالی فوتبال مقصر بوده‌ایم. رفتن او هیچ‌چیزی را عوض نمی‌کند مگر اینکه ما اساسنامه فدراسیون فوتبال را عوض کنیم. از اول که هاشمی‌طبا و فائقی اساسنامه را منعکس کردند به فدراسیون‌ها، ما نارسایی‌های رؤسای فدراسیون‌ها را می‌بینیم. به نظرم از همه استان‌ها باید افراد مختلف بیایند و بنشینند و دفتر سیاست‌گذاری فوتبال ایران را شکل دهند و آن دفتر رئیس فدراسیون را انتخاب کند. مجمع فدراسیون ایران باید حدود 300 نفر باشد. در انگلیس هم همین است؛ می‌آیند 300 نفر را انتخاب می‌کنند به عنوان نخبه‌های فوتبال کشور که آنها رئیس فدراسیون را انتخاب می‌کنند. در این شرایط، فقط رئیس فدراسیون را رؤسای فدراسیون‌ها انتخاب نمی‌کنند بلکه انتخاب رئیس فدراسیون برعهده جمعی از نخبگان فوتبال خواهد بود.
کاظم اولیایی: صنوف یک واقعیت اجتماعی هستند. الان می‌خواهیم در مورد یک صنفی به نام صنف فوتبال حرفه‌ای صحبت کنیم. می‌خواهیم در مورد یک هویت صحبت کنیم که خدشه‌دار شده است. یکی از دوستان رویانیان به من گفت چرا در مصاحبه‌هایت از حضور رویانیان در مدیریت باشگاه انتقاد می‌کنی؟ من گفتم از مدیران فوتبال یک نفر را بگذارید به‌عنوان رئیس کلانتری، چرا این کار را نمی‌کنید؟ ولی از نیروی انتظامی یک نفر را آوردید به عنوان رئیس باشگاه؟ این هویت صنفی باید یک تشکل مردمی داشته باشد. این تشکل باید متخصصین خودش را داشته باشد. خیلی‌ها می‌گویند ما کارشناسیم، خیلی‌ها هم می‌گویند ما فوتبالیستیم. باید مشخص شود که چه‌کسی حق دارد در مورد مدیریت فوتبال صحبت کند. مقوله دوم، ساختار اجتماعی ماست. ما کشوری در حال توسعه هستیم و باید از کشورهای توسعه‌یافته جهان که فوتبال در آن کشور‌ها پیشرفت خوبی داشته، الگو برداریم. اگر عابدینی می‌شود رئیس فدراسیون و در کوتاه‌ترین مدت تغییر می‌کند، باید ببینیم چرا تغییر کرده. اگر برویم دنبال این مسائل، جایگاه کفاشیان هم مشخص می‌شود. دور اول کفاشیان به زور آمد و دور دوم مجمع انتخابش کرد. دور دوم آمدند کفاشیان را بزنند اما عابدینی بلند شد و از کفاشیان دفاع کرد. منظور عابدینی، کفاشیان نیست؛ منظورش این است که فوتبال تازه به یک وضعیت مشخصی رسیده و نباید خرابش کرد. آقای عابدینی می‌گوید وزیر جای خودش، ما هم قرار است انتخابات را انجام دهیم و اصرار داریم که خود مجمع رئیس فدراسیون را انتخاب کند.
*با توجه به سابقه 4 سال قبل باید نتیجه بگیریم که کفاشیان رئیس خوبی برای فدراسیون فوتبال بوده؟
اولیایی: به آنجا هم می‌رسیم. جواب سؤال شما را هم می‌دهم. مجمع دوتا وظیفه دارد؛ انتخاب و نظارت. وقتی روی یک چیزی نظارت داریم، حسب نظارت اگر خلاف جهت حرکت کرد، در موردش تصمیم می‌گیریم. الان مجمع خودش دارد می‌گوید بند فلان اشکال دارد و باید تغییر پیدا کند. وقتی ما دنبال تغییر قانون هستیم یعنی آدم‌ها را هم می‌توانیم عوض کنیم. تغییر قانون سخت‌تر از تغییر آدم است، پس آدم را هم می‌توانیم عوض کنیم. ما یک ایرادی داریم که ریل قطار را که راه را نشان‌مان می‌دهد، به‌عنوان قانون قبول نداریم. ما واگن را به‌عنوان قانون قبول داریم. قوانین ریل هستند و رئیس فدراسیون، لکوموتیو است و باشگاه‌ها واگن. لکوموتیو حق دارد 60 کیلومتر برود، حق دارد 120 کیلومتر برود ولی روی ریل. حالا مجمع باید ادله بیاورد و بگوید آقای کفاشیان! ما ریلی که برای شما گذاشتیم شما روی آن حرکت نکردید، خداحافظ شما. ریل هم همان برنامه مصوب است. خطری که ما را تهدید می‌کند این است که ما آدم‌محوریم. ما 40 و خرده‌ای فدراسیون داریم. چه‌کسی صلاحیت برگزاری انتخابات فدراسیون‌ها را دارد؟ در سی و چند سال گذشته، انتخاب رئیس فدراسیون توسط رئیس سازمان بوده‌ که دودش رفته به چشم ورزش. نباید دوباره فریب این قضیه را بخوریم. یادمان باشد چنان برنامه را تنظیم کرده‌اند که وقتی کسی می‌خواهد رئیس فدراسیون بشود، باید سابقه مدیریت داشته باشد، بازنشسته هم نباشد. خب این یعنی چه؟ خط داده‌اند که کارمند دولت بیاید و رئیس فدراسیون شود! مثل چند سرپرست فدراسیون که گذاشته‌اند. من توقع دارم که کارشناسان و مطبوعات به این مسائل توجه کنند. من توقعم از مطبوعات این است که برنامه‌های بلندمدت را مثل یک ریل‌گذاری که ما را به هدف می‌رساند، موردنظر قرار دهند. سیستم باشگاهداری ما آشفته‌بازار است؛ خودتان هم می‌دانید. این آقای ژوزه یک تابلوی قشنگی است جلوی ما که ببینیم 6 ماه قبل چه می‌گفتند و الان چه می‌گویند. حافظه تاریخی ما در فوتبال نباید ضعیف باشد. حرف‌هایی که گفته می‌شود ما این پول را از یک جایی می‌آوریم، دروغ است، این پول‌ها از هیچ‌جایی نمی‌آید؛ از بیت‌المال است. ما نباید سرمان کلاه برود، لذا من اعتقاد دارم که یک مقدار به اساسنامه توجه کنیم، خیلی بهتر است. اینکه ما آدم‌ها را بیاوریم و بعد با آدم‌ها مخالفت کنیم، دور باطل است. ما مگر چقدر نخبه در مدیریت ورزشی داریم؟ اصلاً مگر در آلمان چقدر نخبه ورزشی دارند؟ ما داشته‌های‌مان را به باد می‌دهیم برای هیچ.
مهدی تاج: من خودم اعتقادم این است که فوتبال یک مجموعه‌ای از کارهای اقتصادی، ‌فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. فقط فوتبال نیست. یعنی امروز اداره فوتبال به همه این جوانب بستگی دارد. به همین دلیل در دنیا فوتبال را کسانی اداره می‌کنند که فقط توی گود را نمی‌بینند. امروز کار اقتصادی خیلی مهم است؛ داده‌ها، ستاده‌ها، ارزش اضافی، سود و زیان و دخل و خرج، کسی را می‌خواهد که از این چیزها سردربیاورد. لذا باید اساسنامه فدراسیون را توسط جمیع این آدم‌ها نوشت. این مختصر کلام است. موضوع دوم اینکه فوتبال به دلیل اینکه کانون توجه مردم است، همه راجع به آن قضاوت می‌کنند و مورد قضاوت همه است. در مورد گمرک کسی حرف نمی‌زند. راجع به پست و تلگراف و تلفن، چه رشد داشته باشی چه عقبگرد داشته باشی، کسی نمی‌فهمد ولی فوتبال را همه می‌فهمند. پس باید نظارت بیشتر باشد. به همین دلیل باید اساسنامه را به شیوه‌ای تغییر دهیم.
*تغییر اساسنامه، فیفا را حساس‌تر نمی‌کند؟
تاج: نه. بودن اساسنامه با نبودن آن خیلی فرق می‌کند. وقتی اساسنامه باشد می‌دانی چه‌کار می‌کنی. اگر برنامه‌ای در کار نباشد، انحراف از برنامه مشخص نیست. من می‌گویم بهترین شکل اداره فوتبال توسط من بوده، یک نفر دیگر هم همین حرف را می‌زند و نمی‌شود تشخیص داد که کدامیک واقعاً درست می‌گویند.
*کدام بخش اساسنامه فدراسیون ایران ایراد دارد؟
تاج: ما باید همه‌چیز را ببینیم. اگر قرار است رئیس تغییر کند باید همه این چیزها در آن دیده شود. فقط هم این از دست آدم‌های فوتبالی برنمی‌آید؛ از آدم‌های فرهنگی و اقتصادی هم باید باشند چون امروز فوتبال با هیچ پدیده اجتماعی‌ای قابل مقایسه نیست. امروز بسیاری از صفحات روزنامه‌ها به وسیله فوتبال پر می‌شود. بسیاری از فیلم‌ها موضوع‌شان فوتبال است، خیلی از درآمدها توسط فوتبال است. اهالی فوتبال نیستند اما درآمدهایشان فوتبالی است، پس فوتبال یک چندبعدی است. الان هنرمندان هم دارند فیلم فوتبالی می‌سازند چون آنها هم گفته‌اند شاید بشود یک فیلمی ساخت و درآمدی داشت. در اختلاف‌ زیستن، شده بخش عمده‌ای از فوتبال. چه من رئیس فدراسیون باشم چه کفاشیان چه هرکس دیگری. اختلاف داشتن با یکدیگر، شده بخش عمده فوتبال. توهین کردن شده یک رویه. وقتی به کسی هجمه می‌کنند، دیگر کسی نمی‌آید داخل فوتبال، چه‌کسی می‌آید؟ تازه آنهایی هم که هستند، می‌روند. این مشکل را باید یک‌طوری حل کرد. اینجا را باید امن کرد برای خدمات و کار کردن، این یک رویه است. اجرای قانون در شرایط فعلی صحیح‌ترین راه است یعنی اگر می‌خواهیم تغییراتی داشته باشیم، باید قانونی عمل کنیم. تغییر رئیس فدراسیون مشکلات را حل نخواهد کرد.
امیر عابدینی: من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه. یک رندی هم برگشت گفت اگر خانه، خانه ماست، لازم نیست کسی ما را ببرد. درد ما درد خانه است. فوتبال زندگی ماست و عشق ماست. من اگر بحثی می‌کنم و حرفی می‌زنم واقعاً از عزیزانی که در این جلسه هستند عذر می‌خواهم. ما هرکدام از یک منظر نگاه می‌کنیم. زوایای دید ما ممکن است مختلف باشد اما قلب ما یکی است. ما واقعاً دلمان می‌سوزد اگر در فوتبال حرف می‌زنیم، اگر دغدغه آن را داریم، برای آن‌که خدشه وارد شده به ورزش. هویت دارد از ما گرفته می‌شود. این گاهی وقت‌ها به دست خود ماست. آدم‌هایی مثل نوآموز و بقیه برای خدمت آمده‌اند. یک روزی هم آمده‌ایم که اصلاً این‌طوری نبود. من خرده نمی‌گیرم که یک سردار یا دانشمند هسته‌ای بیاید وارد فوتبال شود. بستر فوتبال آن‌قدر بزرگ است که هرکسی می‌تواند بیاید. باید ببینیم این کرسی کجاست. جایگاه فوتبال اینجاست، من بالاتر از آن هستم یا پایین‌تر از آن. اگر بالاتر باشم فوتبال را می‌برم بالا و اگر پایین‌تر هستم فوتبال را می‌برم پایین. بعضی‌ها با جرینگ‌جرینگ پول می‌آیند، بعضی‌ها با لابی و اجازه نمی‌دهند که درِ خانه را ما خودمان بسته و باز کنیم و تعارف کنیم بگوییم بفرمایید تو. می‌خواهند اختیار این را از ما بگیرند که به کسی بگوییم تو غریبه‌ای. نقد کفاشیان و فوتبال دوتا موضوع جداست. آن روزی که این فرصت را داشتیم، اگر از نقد و بررسی جواب مثبت گرفتیم، درست است. امروز باید به کارنامه کفاشیان نمره بدهیم نه به شخصیتش. امروز تقابل اندیشه داریم، می‌بینیم که اساسنامه اینجا اجرایی نمی‌شود. شما در خبرورزشی به من انتقاد کردید و گفتید عابدینی یک‌روز از کفاشیان تعریف می‌کنی، یک روز منتقد هستی. گفتم یک روز که تعریف می‌کنم از شخصیت حقیقی اوست. اگر انتقادی می‌کنم از کارنامه اوست. من حق دارم به کارنامه بچه‌ام اعتراض کنم. من چند نکته را عرض کردم که دقت کنید. یک تحلیل داشتید که می‌گوید کفاشیان برود، یا دستیارانش بروند. من می‌گویم نباید دستخوش تغییرات دولتی بشویم. فوتبال باید توسط خودش اصلاح شود و دیگران نیایند برای ما اصلاح کنند. ما فدراسیون تیر و کمان را نتوانستیم اصلاح کنیم و تعلیقش کردیم. الان اساسنامه در قالب اصلاحات است. نخبگان باید آن را اصلاح کنند. حرفی که آقای نوآموز زد، کیفی است، یعنی نخبگان را انتخاب می‌کنیم و بها می‌دهیم به آن‌ها. هیأت‌رئیسه هم زیر نظر این نفرات است. چیزی که ما دعوا داریم این است که آقای وزیر ورزش! اگر قریب، رئیس فدراسیون بود تو پول نمی‌دادی؟ آقای وزیر محترم ورزش! شما به آقای ضرغامی مگر نگفتید صدا و سیما یار دوازدهم تیم ملی نیست؟ امروز خودتان یار چندم تیم ملی هستید که حق فوتبال را نمی‌دهید و بودجه‌اش را قطع کردید؟ چرا تصدیگری دولت را کم نمی‌کنید؟ چرا اصل 44 را رعایت نمی‌کنید؟ چون فوتبال بزرگان دل‌سوخته‌ای دارد که مردم به آنها احترام می‌گذارند؟ بگذریم که دو تا از رفیقان ما به‌خاطر پست هر کاری می‌کنند. نمره را مردم به حجازی می‌دهند، به نوآموز می‌دهند. قرار بود من بشوم معاون سازمان تربیت‌بدنی، مایلی کهن هم آمده بود و نوآموز نیز از فدراسیون آمده بود و گفتند این گروهی است که باید تشخیص بدهند چه تیمی برود خارج و چه تیمی نرود. من گفتم این مصوبه را چه کسی وتو می‌کند؟ گفتند صورتجلسه باید برود بالا. گفتم بالا کجاست؟ گفتند دفتر غفوری‌فرد. گفتم نه، ایشان باید بیاید پایین. اگر نظرش تصویب شد قبول وگرنه تیم می‌رود خارج. در ورزش حق وتو وجود ندارد. این را بدانیم که کفاشیان اگر هرجایی خارج از مجمع استعفا بدهد، انگار استعفای خود را توی جوی آب انداخته. استعفا باید در مجمع باشد. مجمع تعیین می‌کند انتخابات بعدی کی باشد و یا اینکه نایب‌رئیس اول بشود رئیس فدراسیون. دائم به کفاشیان می‌گویند استعفا بده برو، به چه‌کسی استعفا بدهد؟ اگر واگن را از ریل خارج کنیم، هیچ واگنی روی ریل قرار نمی‌گیرد. خواهش من این است که این نکته را توی جمع‌بندی‌هایمان در نظر بگیریم که خاک‌خوردگان فوتبال و دل‌سوختگان آن برایش تصمیم بگیرند. فوتبال، زیبایی، صنعت، اقتصاد و یک گرایش اجتماعی موفق است. ما هر موقع هنجارها را تبدیل کردیم به ناهنجاری اجتماعی، آن‌وقت می‌رویم تا ناهنجاری‌های امنیتی. یعنی ناهنجاری اجتماعی می‌شود ناهنجاری سیاسی و سیاسی می‌شود ناهنجاری انتظامی. ما توی ورزش حق نداریم حرفی بزنیم یا مطالبی را بگوییم که قانون را تبدیل کند به ناهنجاری. اختیار است، زور و ضرب نیست. آنجا کفاشیان باید جواب بدهد. من به عنوان مدیر باشگاه بدهکارم به فوتبال. آقای داور و سرمربی و بازیکن! شما هم بدهکاری. آقای هوادار! تو طلبکاری. اگر تو نباشی بساط ما جمع است اما تو هم بساط خودت را زیبا کن.
نوآموز: ما یک راه عوضی رفتیم به علت اینکه آمدیم دستورات فیفا را انجام بدهیم تا نشان دهیم فوتبال یک‌جای مستقل است و غیردولتی. این اساسنامه را اجرا کردیم در صورتی که کسانی که آمدند رئیس را انتخاب کنند، درست انتخاب نکردیم. هسته اصلی اساسنامه را چیزی گذاشتیم که درست نبود.
اولیایی: اگر مراجعه کنیم به زمان نوشتن اساسنامه، فرمایش شما نمود پیدا می‌کند. آن زمان دولت خودش را مختار می‌دانست برای انتخاب رئیس؛ آدم‌های دولتی را می‌خواستند وارد کنند که این شد سهم‌خواهی. استان‌هایی که حتی یک تیم در لیگ دسته سه هم ندارند و در نتیجه هیچ نقشی هم در فوتبال حرفه‌ای ندارند، در مجمع یک رأی دارند اما باشگاه‌های پرطرفدار استقلال، پرسپولیس و سپاهان که پرچمدار فوتبال حرفه‌ای هستند همانند آنها هرکدام یک رأی. این مساوات است ولی عدالت نیست.
نوآموز: یک نوع اساسنامه برای همه فدراسیون‌ها نوشته‌اند.
*آقای عابدینی می‌گوید اگر قریب رئیس فدراسیون بود آیا وزارت ورزش به او پول نمی‌داد؟ اما وزارت ورزش می‌گوید من ورزشگاه‌ها را در اختیار فدراسیون قرار دادم؛ فدراسیون با ورزشگاه 40 میلیاردی، قرارداد 13 میلیاردی بسته، ورزشگاه برای من است. فدراسیونی که به صورت غیردولتی است و من حقی در اداره آن ندارم، چرا باید به آن پول بدهم؟ آیا وزارت ورزش درست می‌گوید در فدراسیون‌هایی که حق خرج کردن ندارند، پول هم نباید خرج کرد؟
اولیایی: ورزشگاه آزادی برای هر بازی 26 میلیون اجاره می‌گیرد.
عابدینی: من محیط را تعریف می‌کنم. در استادیوم آزادی در سالن 12 هزار نفری، نمایشگاه گاو هلندی گذاشتند. یادمان رفته؟ حرف من این است؛ سهم‌خواهی از فوتبال کار وزارت است. اگر این‌طور مطرح کردند که می‌توانند برای ورزشگاه آزادی قرارداد 40 میلیاردی ببندند، لطف کن قرارداد را بفرست اینجا، سازمان لیگ قرارداد را می‌بندد.
اولیایی: مگر دوره قبل صندوق حمایت از پیشکسوتان که قرارداد بست چقدر به ورزش حرفه‌ای پول داد؟ خوب است که این حقوق باشگاه‌ها یک روز حسابرسی شود. بخش عمده‌ای از دعواها سر درآمد است. یک رقم غیرواقعی را می‌گویند که آن را ببندند. آقایان آنجا کم‌لطفی می‌کنند و در موقع حساب و کتاب حقوق فوتبال را نمی‌دهند.
نوآموز: اصلاً حرکت مسئولین ورزشی کشور در مسیر ضعیف‌کردن فوتبال بوده. چرا فیفا می‌گوید فدراسیون مستقل باشد؟ برای اینکه مردمی باشد. چرا می‌گوید باشگاه‌ها قدرتمند باشند؟ همه اینها را که فیفا برای ما روشن کرده.
عابدینی: چرا می‌گوید دخالت دولت نباشد؟
نوآموز: سازمان تربیت‌بدنی بگوید همه این اماکن برای من است. خب باشد. درآمدها باید مزایده باشد. اگر در مزایده خیانت شده چرا دنبالش را نمی‌گیرند؟ چرا وقتی مزایده گذاشتند نیامدند این حرف‌ها را بگویند؟ مهم این است که فدراسیون را ضعیف نگه داشتند. وقتی رئیس فدراسیون فوتبال بودم، تیم لهستان را آوردم اینجا. این تیم می‌خواست در زمین شماره دو امجدیه تمرین کند، در را بستند و گفتند چون باران آمده لهستان نمی‌تواند تمرین کند! ببینید قدرت رئیس فدراسیون را چقدر کم کردند. تازه ما منتصب خودشان بودیم. الان که رئیس فدراسیون انتخابی شده، فدراسیون ضعیف‌تر هم شده، چون باید هوای 40 تا رئیس هیأت را داشته باشد که به او رأی بدهند.
تاج: فوتبال در دنیا مدل و رویه دارد. می‌توانیم ببینیم کجاها چه‌کار کردند که رشد کردند. پاس همدان اگر ورزشگاه شهر را بگیرد چه اتفاقی می‌افتد؟ درآمدهای روز بازی می‌رود برای پاس همدان. درآمدهای مسابقه و تبلیغات می‌رود به حساب باشگاه. خودش تبلیغات را می‌گیرد. یک جیب به نام دخل دارد و یک جیب به نام خرج. مطمئناً یک تماشاگر مفتی نمی‌آید ورزشگاه.
*این برای کشورهایی است که فوتبال فقط فوتبال است. در ایران شورای تأمین برای هر مسابقه فوتبال جلسه می‌گذارد. ما نمی‌توانیم استادیوم آزادی را به استقلال و پرسپولیس بدهیم.
اولیایی: این را شما می‌گویید.
*ما نمی‌گوییم. واقعاً نمی‌توانند بدهند.
اولیایی: چرا کشورهای توسعه‌یافته داده‌اند؟ دولت‌ها کاری را باید بکنند که مردم خودشان نتوانند.
*چند سال قبل احمدی‌نژاد دستور داد که استقلال و پرسپولیس باید واگذار شوند. ما انتقاد کردیم و گفتیم این اتفاق رخ نمی‌دهد اما گفتند صددرصد اجرا می‌شود.
تاج: من می‌گویم می‌شود. چرا؟ می‌گویند فیل را می‌شود خورد ولی لقمه لقمه. یک دفعه نمی‌شود. یک فیل را یک‌دفعه نمی‌شود خورد اما لقمه لقمه می‌شود. دنیا خورده این فیل را. در اصفهان دوتا ورزشگاه هست. ورزشگاه ذوب‌آهن برای ذوب‌آهن است. به پاس، ورزشگاه همدان را بدهند. ورزشگاه بندرعباس را بدهند به آلومینیوم. الان دولت هزینه برق و آب و همه‌چیز ورزشگاه را می‌دهد ولی آن وقت نمی‌دهد. آن‌وقت بالای سر ورزشگاه می‌ایستد و باشگاه هم درآمدش را دارد، آن‌وقت نمی‌بینی که سه هزار نفر در ورزشگاه باشند و فقط 700 تا بلیت فروخته شده باشد. من در خارج از ایران یک مسابقه‌ای را می‌خواستم ببینم، یک آقایی که می‌خواست من را ببرد می‌گفت من یک هفته است در تلاش هستم که شما را ببرم ورزشگاه. گفتم مگر چه خبر است؟ گفت آنجا این‌طوری نیست. از مدت‌ها قبل، تمام صندلی‌ها را می‌خرند. باید ببینید کسی انصراف می‌دهد؟ آنجا مثل هتل است. نمی‌توانی بروی توی اتاق یک نفر دیگر بخوابی. این راه حل دارد. اجرایی هم هست. هزارتا راه می‌شود برای آن پیدا کرد. اگر ورزشگاه را به باشگاهی به نام آلومینیوم هرمزگان اضافه کردیم، آورده و درآمد باشگاه از هزینه فزونی می‌گیرد و می‌توان آن را در بورس عرضه کرد. الان واگذاری استقلال و پرسپولیس دستور است و واقعاً جدی است، منتها پرسپولیس که الان در صورت وضعیت مالی‌اش بدهی دارد، بورس دوتا کار می‌کند؛ یکی کشف قیمت، یکی هم محل انجام معامله است. کشف قیمت به نفع کسی است که تولید کننده است. الان مبارکه از 2. 2 رسیده به 4. 8؛ یعنی زیر سقف موجود شد دوبرابر. چون پولش را دیگران نبردند. اگر شما پرسپولیس را بخواهی واگذار کنی، راه‌حلش این است که اول ترازش را مثبت کنی. چون با تراز منفی نمی‌توانی ببری توی تابلوی بورس، حتی به صورت بلوک. بلوکی هم نمی‌توانی این کار را کنی.
نوآموز: این طرح را من زمان آقای شاه‌حسینی دادم که امجدیه را بدهید به استقلال. اوایل انقلاب بود. گفتم تختی را هم بدهید به پرسپولیس؛ برای اینکه این تسریع بشود در داشتن امکانات ورزشگاهی توسط باشگاه‌ها. همین‌طور توی خوزستان تیم‌های معروف را صاحب ورزشگاه کنید. همه مدیران تربیت‌بدنی که این طرح را دیدند، گفتند این ورزشگاه‌ها محل درآمد ماست. نمی‌توانیم بدهیم. بعد هم سال 69 یا 70 بود. نوشتم به دکتر غفوری‌فرد که 50 تا زمین 100 هزار متری که 15 تا از آنها در تهران و اطراف آن باشد و 35 تا توی شهرستان‌ها باشد، دورش را سیم‌خاردار بکشیم و بگوییم اینها ورزشگاه است. آن‌موقع اراضی ملی شده بود. اگر لک و لک هم می‌کردیم الان 50تا ورزشگاه داشتیم.
*وقتی ما همه چیزمان صوری است، نمی‌شود باشگاه‌ها را خصوصی کرد.
اولیایی: شما بررسی کن چندتا دانشگاه در کشور، دانشکده تربیت‌بدنی دارند. چقدر ما داریم هزینه می‌کنیم برای آن‌ها. چقدر هزینه می‌برد برای این مملکت؟ چقدر از آنها در وزارت ورزش و باشگاه‌ها فعال هستند؟ فکر، فکر ورزشی نیست، سیاسی است. چندی قبل ما رفتیم پرتغال و از باشگاه بنفیکا بازدید کردیم. تمام اطراف استادیوم شده بنگاه‌های درآمدزایی. ما از سال 70 ورزشگاه امجدیه را تعطیل کردیم؛ گفتیم نکند که 2 هزارتا تماشاگر بیاید. ما ورزشگاه‌ها را امن نمی‌دانیم.
عابدینی: وقتی اولیایی حرص می‌خورد به‌خاطر انباشتگی غصه‌هاست. سال‌هاست مسائل مختلف را لمس کرده. ما هرچه فریاد زدیم به جایی نرسید. امروز هم که دردمان آمده، به خاطر این است که بدجوری پایشان را گذاشته‌اند روی پایمان. آنها با کفش، ما با پای برهنه. بحث کفاشیان  را همه می‌دانیم که بهانه است. بحث این است که عنان و نبض فوتبال را دستشان بگیرند. در استقلال و پرسپولیس رفتیم تا خصوصی‌سازی یا نه؟ ما خصوصی کردیم. با زور و قدرت آمدند و توسط تربیت‌بدنی گرفتند.
*آقای تاج این بحث را مطرح کرد که این ورزشگاه‌ها را بدهیم به تیم‌ها. این‌ها را به کدام تیم‌ها بدهیم؟ تیم رشت استقلال رشت است یا داماش؟ تیم همدان پاس است یا الوند؟
عابدینی: آقای تاج می‌گوید ورزشگاه را اجاره به شرط تملیک بدهند.
تاج: لیوان را اگر برعکس ببینید، هم درش بسته است، هم ته آن باز است. اگر مسائل مختلف را درست ببینیم، خیلی از مشکلات حل می‌شوند.
*برخی از این تیم‌ها مالکیت ندارند. اصلاً دو سال دیگر آن تیم هست یا نه؟
اولیایی: فرمایش آقای تاج یک مقدمه دارد. ما باید بپذیریم که مسئولیت ورزش حرفه‌ای باید در باشگاه‌ها تعریف شود.
*ما نظام باشگاهداری داریم؟
اولیایی: نه نداریم. کنفدراسیون در قوانینش نوشته، باشگاه باید بازرس قانونی داشته باشد که صورت‌حساب مالی تیم را افشا کند، در باشگاه فقط ارنج تیم نباید افشا شود. نمی‌توان گفت قراردادها محرمانه است؛ مگر اینکه دو طرف توافق کنند که افشا نشود این خود یک ساز و کار است. همه حرف من این است که موتور توسعه از باشگاه‌هاست. موتور توسعه در فدراسیون نیست، موتور توسعه کفاشیان نیست، مطمئناً‌ تمام خرابی‌ها گردن کفاشیان نیست چون وقتی یک لیگ با بازدهی بالا و پویا و دوتا پدیده نداریم، هنوز بهترین بازیکنان ما کریمی، نکونام و مهدوی‌کیا هستند و می‌خواهیم با مجیدی قرارداد مجدد ببندیم، ایراد کار جای دیگری است، شما میانگین سنی این‌ها را بررسی کنید.
نوآموز: من خودم شخصاً به این دو مورد ایمان دارم. یکی اینکه باشگاه‌ها قدرتمند شوند، دیگر اینکه آن 300 نفر که مجمع عمومی فوتبال هستند از شکم فوتبال دربیایند. یعنی دارند کار ورزشی می‌کنند. افرادی که کار فوتبالی می‌کنند. در تمام لیگ‌های دنیا در مجمع حتی از دسته چهار هم نماینده دارند. ما اگر این دو مورد را درست کنیم، تمام می‌شود. الان شما قبول دارید ما حرفه‌ای شده‌ایم؟
*نه.
نوآموز: خب این را چرا در روزنامه‌ها و تلویزیون نمی‌گوییم؟ چرا نمی‌گوییم 95 درصد دارند این پول را تزریق می‌کنند که فوتبال را راه ببرند. فعالیت اجتماعی نیست. الان 80 هزار تماشاگر پرسپولیس چه نقشی در اداره تیم دارند؟ همین‌طور استقلال و ملوان و تراکتور را ببینیم. این‌ها باید در راه‌بردن باشگاه و منابع مالی آن شریک باشند. حق‌عضویت پرداخت کنند ولی تا رسیدن به این مرحله خودکفایی 20 سال باید دولت به باشگاه‌ها کمک کند. وقتی مردم هیأت‌مدیره را انتخاب کردند دولت نباید بگوید من دیگر پول نمی‌دهم. 10،20 سال باید فرصت بدهد تا خودکفا شوند.
تاج: من معتقدم الان اگر خصوصی‌سازی و واگذار کنند، دولت باید کاری کند که دیگران میلی به انجام آن ندارند. الان اداره هیچ باشگاهی صرف نمی‌کند، لذا باید حمایت باشد. باید هم پول بدهند چون ورزش نشاط عمومی دارد. مردم اگر ورزشگاه هم نروند، در تلویزیون بازی را می‌بینند. اگر به کل ماجرا نگاه کنیم باید کمک را تا جایی ادامه داد که گفته شود دیگر نیازی به کمک شما نیست.
عابدینی: در لیگ برتر تیم‌هایی که بین 8 تا 10 میلیارد هزینه می‌کنند دوازدهم تا هجدهم جدول هستند.
*پس مدیرعاملی که می‌گوید 5 میلیارد هزینه کردیم حرفش درست نیست؟
عابدینی: شوخی می‌کنند. چیزی که دولت به آن داده را در بودجه نمی‌آورند. من همه هزینه‌ها را دارم می‌گویم. استقلال با 150 هزار تومان می‌رفت خوزستان، من کمی بیشتر هزینه می‌کردم می‌شد 170 تومان. آخرین سالی که من رفتم از پرسپولیس سال 80 – 79 بود که 941 میلیون خرج کردیم. درآمدم خیلی بیشتر بود. درآمدزایی شروع شده بود. اسپانسرینگ من 500 میلیون بود. 800 هزار مارک پول انتقال مهدوی‌کیا بود که گذاشتیم و رفتیم. امروز اگر مدیریت نداشته باشی، 12 میلیارد هزینه می‌رسد به 20 میلیارد و می‌روی رده‌های پایین جدول. الان در استخوان‌بندی فوتبال ایران می‌توانی اسم ذوب‌آهن را نبری؟ ولی این تیم الان کجاست؟ فتیله هزینه آمد پایین و تیمش افت کرد. برویم در 6 تا تیم بالا. اگر ملوان آن بالاست، آقای هدایتی دارد تزریق می‌کند. همین آدم خبر می‌آید که بریده. می‌گوید بریدم. خرج می‌کنم، تلاش می‌کنم، ‌فردوسی‌پور هم رسوایم می‌کند. کدام باشگاهی چک برگشتی ندارد؟ همه دارند. کدام استادیوم در رشت الان 5 میلیارد می‌ارزد؟ بیایند به من بگویند. خب ما 30میلیارد آوردم، در این چند سال دولت هم 5 میلیارد به عنوان ورزشگاه به من بدهد. تا وقتی بودجه را نداشته باشی چه چیزی را کنترل کنی؟ همه‌جور نظارت روی باشگاه‌ها هست. روزنامه‌ها گوش و چشم ما هستند. صدا و سیما و برنامه 90 زیر و بم ما را درمی‌آورد. اصلاً جدیداً چروک‌های ما را هم می‌شمارند. نظارت دستگاه‌های دولتی هم هستند. برویم دنبال کف و سقف واقعی. بگوییم بازیکنان رده «الف» 20 نفر هستند که در تیم ملی‌اند. 20 نفر هم بازیکن رده «ب» هستند. الان همه فوتبالیست‌ها توقع دارند اندازه رحمتی بگیرند. ولی این ظلم است. این کاری است که ما باید بکنیم؛ ما مدیران. باید مربیان را کلاس‌بندی کنیم. آخر کارنامه‌ات چیست؟ چهار سال است تیم انداختی. همین‌که می‌آید پای قرارداد از 500 میلیون شروع می‌کند. در کل سال می‌خواهی 60 ساعت برای من کار کنی. 40 تا بازی 90 دقیقه‌ای است. می‌شود 60 ساعت. ساعتی چند؟ دقیقه‌ای چند؟ من نمی‌گویم ندهید اما به شرط اینکه در این شرایط سخت، تو هم دست بکنی در جیبت. کارفرما درمی‌رود. چند نفر آمدند در بخش خصوصی و فرار کردند؟ الان در لیگ یک مصیبت این است که بخش خصوصی درمی‌رود. حالا نقش دولت چیست؟ بگوید بخش خصوصی دمت گرم. امکانات می‌دهم و کمک می‌کنم و ورزشگاه می‌دهم. وام 20 ساله به تو می‌دهم با سود 4 درصد. برو بلیت سیزن بفروش. بلیت برای ایشان است و یک سالش را خریده. تبلیغات درست است که یکجا عمل می‌کند برای ما، اما حق ما مشخص است. مگر می‌شود ما به اندازه استقلال و پرسپولیس بگیریم؟ آنها باید بیشتر بگیرند. آنها 80 هزار تا تماشاگر دارند و من 4 هزار تا. این چیزی هم که آقای نوآموز گفت، آدم‌هایی که حقوق دارند و باید باشند، نیستند. خب 30 تا هیأت داریم و 10 تا از اعضای مجمع را هم فدراسیون انتخاب می‌کند که 40 نفر از 75 نفر می‌شوند که رأی با آنهاست.
*الان باشگا‌ه‌ها دارند از بودجه دولتی استفاده می‌کنند. فدراسیون فوتبال سهمش چیست؟ 10میلیاردی که سازمان شاید بدهد، شاید ندهد. علی‌آبادی گفت 400 میلیارد تومان چرخه مالی فوتبال ما در سال است. چه کار می‌شود کرد که خصوصی‌سازی شود و همه بیایند عادلانه از آن برداشت کنند؟ اگر قهرمان می‌شود پول بگیرد و اگر بد نتیجه گرفت پول کمتری بگیرد.
تاج: من ادامه می‌دهم صحبت‌های هر سه عزیز را. اولاً پول پرداختی به بازیکنان فوتبال با هیچ پرداختی در داخل کشور قابل مقایسه نیست. من نمی‌گویم باید یکسان باشد چون همه‌جای دنیا فرق می‌کند اما همه جای دنیا مأموریت‌هایی به بازیکنان می‌دهند و پول می‌دهند، ولی ما مأموریت نمی‌دهیم. بازیکن پول حرفه‌ای می‌گیرد. بازیکنی که دو کیلومتر در 90 دقیقه می‌دود کجا باید پول میلیاردی بگیرد؟ یک باشگاهی حساب کرده که یک بازیکن در یک بازی زیر دو کیلومتر دویده. در بعضی باشگاه‌ها دغدغه پول ندارند. مثلاً یک دوره‌ای سپاهان توسط مردم اداره می‌شد. در بعضی از باشگاه‌ها اصلی‌ترین دغدغه‌ها تأمین وجه است و اولویت دوم نتیجه است. بعضی مدیران باشگاه‌ها نتیجه را نمی‌فهمند و دنبال پول هستند ولی ما باشگاه‌هایی داریم که اصلاً این دغدغه را ندارند. استقلال و پرسپولیس این دغدغه را دارند. واقعاً مشکل اصلی است. تا با مدیرعامل صحبت می‌کنیم می‌گوید پول.
نوآموز: برای اینکه ما بیخود حرفه‌ای شدیم. ابزار اولیه حرفه‌ای شدن را نداشتیم. مگر در اساسنامه نگفتیم که باشگاه‌ها تا سه سال بعد باید صاحب ورزشگاه شوند؟ الان 11 سال گذشته و نشده‌اند.
تاج: ما باید اساسنامه را عوض کنیم. دستشان درد نکند کسانی که اساسنامه را نوشتند. به هر جهت بهتر از اساسنامه نداشتن است.
عابدینی: اینها اگر برای یک قهوه‌خانه اساسنامه می‌نوشتند باز همین بود و فرقی نمی‌کرد. اصلاً دفعه اول بود که اساسنامه می‌نوشتند.
تاج: به هرحال یک اساسنامه‌ای نوشته شد. یک وقت شما یک شهر را علامت‌گذاری می‌کنی که اشتباه است. ولی با بی‌علامتی بهتر است!
*فوتبال این‌قدر مشکل دارد که ساعت‌ها باید در مورد آن صحبت کرد.
عابدینی: شما باید ما را صبح دعوت کنید صبحانه بدهید، ناهار بدهید و شام بدهید که شاید در طول این مدت یک فصل از مشکلات فوتبال را مطرح کنیم.
*فوتبال ما از ریشه فاسد است.
عابدینی: من این را قبول ندارم. این‌قدر هم پیچ و مهره‌های ما شل نشده است.
*فساد یعنی چه؟ یعنی ریشه دواندن نادرستی. یکی از باشگاه‌ها، تمام اطلاعاتی که به کنفدراسیون فوتبال آسیا داد اشتباه بود. سقف قرارداد را گذاشتند برای فوتبال ولی همه آن را  دور زدند؛ این یعنی فساد.
عابدینی: این یعنی بی‌قانونی. فساد چیز دیگری است که ما در فوتبال نداریم.
تاج: ادبیات فوتبال فرق می‌کند. فساد در آن نقش ندارد.
*بیایید زوم کنیم روی بحث فدراسیون فوتبال. ما اصلاً قانونی برای فوتبال نداریم. اساسنامه به قول شما برای قهوه‌خانه است.
عابدینی: نه. ما قانون داریم. باید اصلاحش کنیم که اصلاحش با مجمع است.
*قانون اساسی فوتبال ما آیین‌نامه اجرایی است. 30صفحه و 70 بند است. حدود 69 بند دارد که تعریف می‌کند بخش‌های مختلف را. یعنی نوشته نشده که فوتبال ما چه راهی را در پیش دارد و باید به کدام سمت برود.
تاج: در اساسنامه نوشته شده که 23 آیین‌نامه اجرایی داریم که متعلق به آیین‌نامه اصلی است. کنفدراسیون فوتبال آسیا در این مدت 4 بار اساسنامه را تغییر داد. اساسنامه فعلی را باید تغییر داد.
عابدینی: آقای اولیایی، روزنامه‌ات را خواندی؟ گوش نکردی ما چه چیزی گفتیم ولی ما گوش می‌کنیم (می‌خندد).
اولیایی: ما یک مملکتی داریم که همه کارهایش را دولت انجام می‌داده. ما در یک جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که به‌دست دولت اداره می‌شود. در قانون اساسی نظام، یک اصل 44 وجود دارد که از دست دولت خلاص شویم و بخش‌های مختلف را بدهیم دست مردم. ما در صنعت خیلی کم موفق بوده‌ایم. الان صنایع مادر ما دست دولت است و دولت اجازه جدایی نمی‌دهد، پس در ورزش توقع ما بیشتر است. این‌قدر که مفسده در اقتصاد و هنر هست، در فوتبال نیست. در فوتبال هم مفسده هست ولی در اقلیت است. ما می‌گوییم فوتبال الگو دارد. دنیای امروز، فوتبال را به‌عنوان یک مقوله اجتماعی مثبت و قابل‌بهره‌وری می‌بیند؛ نمونه‌اش اسپانیا و ایتالیا، ما چرا باید مسیر غلط را برویم؟ ما الان داریم در مسیر غلط می‌رویم. آن‌هایی که می‌خواهند بهره‌برداری سیاسی کنند، به‌شدت جذب فوتبال می‌شوند. ما اگر نسبت به شرایط موجود فوتبال انتقاد داریم، برای این است که اعتقاد داریم فوتبال باید پیشتازی کند. فوتبال تمرین دموکراسی است، تمرین واگذاری به مردم است. بگذاریم فوتبال به‌عنوان یک مقوله اجتماعی پیشتاز، توسط متخصصین اداره شود و بعد بقیه رشته‌ها طبق آن جلو بروند. فوتبال می‌تواند آموزش زندگی جمعی و انتقال از دولت به مردم را داشته باشد. حالا همه کلید کرده‌ایم روی اینکه اینجای کار که ایراد دارد، بله ایراد هم دارد ولی یک عاملی است که می‌تواند اولین عامل واگذاری باشد. از دید اجتماعی اولین مقوله، فوتبال است که متخصصین هم اصرار دارند. ما در صنعت نداریم. آقایان می‌گویند یا صفر یا صد. یک زمانی آقای علی‌آبادی گفت 400 میلیارد در فوتبال هزینه می‌شود، خب سالی 100 میلیارد از آن کم کنند این طبیعی است ولی اینکه فوتبال ریشه‌اش مفسده دارد، این‌طوری نیست. فوتبال یک مقوله مترقی است که در دنیا برای آموزش، سلامت، شادمانی و طول عمر است که دنیای پیشرفته از آن استفاده کرده اما ما متأسفانه از آن استفاده نمی‌کنیم. در دنیای حرفه‌ای مالیات‌های خوب می‌گیرند و با آن مالیات‌ها به ورزش‌های همگانی و کف جامعه توجه می‌کنند. ما رفته‌ایم از ورزش همگانی پول می‌گیریم و می‌دهیم به ورزش قهرمانی، برعکس هستیم. این سر و ته کردن است. باید از ورزش قهرمانی مالیات بگیریم و بدهیم به ورزش همگانی. استخرها و زمین‌های فوتسال، همه پولی هستند. من در جلسه‌ای که نهار را مهمان هیأت‌رئیسه مجلس بودم زمان آقای حاج‌بابایی به آقایان هیأت‌رئیسه گفتم قدر فوتبال را بدانید، گفتم جامعه نیاز دارد یک‌جا خودش را بیرون بریزد. ما می‌آییم ورزشگاه و به ما فحش می‌دهند، خب حداقل پولش را به ما بدهید. جامعه به جای اینکه به شما فحش بدهد، به ما می‌دهد. الان فوتبال سوپاپ اطمینان جامعه ما شده. جوانی که شغلش را از دست داده و نمی‌تواند ازدواج کند کجا خودش را خالی کند؟ هر جامعه‌ای به سوپاپ اطمینان نیاز دارد. اگر دولت باید پول بدهد، باید بدهد به دست اهلش، نه اینکه مدیر دولتی پول را بگیرد دستش و خرج کند وبه این ترتیب چندبرابر ضرر زده به فوتبال اگر پول زیاد خرج کرده است. اگر این را درست هزینه کنیم و دولت با حساب و کتاب و نظارت پول را دست اهلش بدهد، نصف این مبلغ را می‌دهد و درست نتیجه می‌گیرد. شاید آقای رویانیان، اداره راهنمایی و رانندگی را خوب اداره می‌کرده یا بنزین را خوب تقسیم می‌کرده اما بار بدهی‌های ایشان را چگونه از دوش آیندگان برمی‌داریم؟
*در چند جمله. موافق برکناری کفاشیان هستید یا نه؟ اگر آقای کفاشیان برکنار شود فکر می‌کنید که مشکلات فوتبال حل می‌شود یا نه؟ شما فکر می‌کنید که اگر جواب سؤال‌های اول و دوم مثبت است، گزینه‌های آلترناتیو برای فدراسیون چه کسانی هستند؟ گزینه‌هایی که امتحان پس نداده‌اند یا کسانی که امتحان شده‌اند مثل دادکان؟ شما یک زمانی یک نامه‌ای برای برگزاری مجمع فوق‌العاده نوشتید و دادید اعضای مجمع امضا کنند تا توسط آن کفاشیان را برکنار کنید.
عابدینی: غلط کرد هر کسی نامه را نوشت و امضا کرد. ما ننوشتیم. اصلاً این طوری نیست. من موافق رفتن کفاشیان نیستم. چون مشکلی را حل نمی‌کند. من صریح و روشن گفتم کفاشیان بهانه است. آقایان عنان فوتبال را می‌خواهند. باشگاه استقلال و پرسپولیس را می‌خواهند و آنها را تا ابد واگذار نمی‌کنند. من چیزی که ابتر ماند را می‌گویم. یک جای بحث ابتر ماند. اصل 44. حرفه‌ای شدن برند است یا نیست؟ ایران می‌خواهد برای حرفه‌ای شدن فوتبالش در جهان پول پرداخت کند یا نه؟ آیا اداره کردن استقلال و پرسپولیس در شورای تأمین مطرح شود یا نه؟ در تمام دنیا مطرح می‌شود. مسئولین امنیت هر کشوری برای مسابقات بزرگ نیرو می‌گذارند و فکر می‌کنند. این برگزاری برای آن هاست. اما به بازی نگاه نمی‌کنند. به وظیفه شان عمل می‌کنند. سیستم فیفا دستور داده ما باید افسر امنیتی داشته باشیم. فوتبال هم برای اجتماع و مردم است هم برای حکومت. چرا می‌کوبند که بروند جام جهانی. چرا برای رفتن به جام جهانی میلیاردها هزینه می‌کنند؟ این یک آمار است. من هزینه برندی که ساخته بودم را درآوردم. من به مسئولان کارخانه داماش گفتم شما آب معدنی بودید که کسی نمی‌شناخت. سال گذشته با اسم تیم داماش، 33 میلیارد تومان بر اساس تعرفه‌های روزنامه و رادیو و تلویزوین تبلیغ کردم برای این شرکت. تازه منهای مصاحبه‌های بازیکنان. منهای رادیو و تلویزیون‌های خارج از کشور. تحلیل‌های رادیوهای بیگانه را هم درآوردیم. گفتیم در رادیو جمهوری اسلامی و تلویزیون و روزنامه و...، 33 میلیارد برای شما تبلیغ کردیم. گفتم از این 33 میلیارد، 25درصد مؤثر است. 25 درصد از 90 دقیقه بازی داماش، اسم داماش ذکر می‌شود. این 25 درصد می‌شود 8 میلیارد تومان. پس من هزینه خودم را درآوردم. گفتم تبلیغی که من کردم پنهان است ولی اسکناسی که شما شمرده‌ای و به من داده‌ای آشکار است. عین همین را گسترش بده ببر توی حکومت و ببین با صعود تیم ملی به جام جهانی چقدر ایران مطرح می‌شود.
تاج: الان باشگاه‌ها به دولت کمک می‌کنند. شما میز را از این سر شروع نکن، از آن سر شروع کنید. دولت الان پول به باشگاه‌ها ندهد. هیچی هم کمک نکند. تا سال 2013، 51 درصد پول باشگاه‌ها باید از حقوق شناخته شده فوتبال باشد. در دفاتر باید ثبت شود. ما اصلاً دفتر نداریم. یعنی به جای اینکه شما به من پول بدهید، بگو من به فوتبال یک نگاه فرهنگی می‌کنم. برد و باخت را می‌گذارم کنار. یک جامعه جوانی دارم که در این جامعه قله فراوانی، 23 سال است. در مورد بزهکاری هم که با لوله تفنگ نمی‌شود کاری کرد. باید یک کار فرهنگی درست کنم. فوتبال را راه می‌اندازم و رونق می‌دهم. نود درست می‌کنم. نه یک نود، سه تا نود. بپرند به هم. چه اتفاقی می‌افتد؟ حق پخش تلویزیونی را به جای اینکه تلویزیون پول بدهد، بدهند به فوتبال. مجلس تصویب کند که من به تلویزیون پولی می‌دهم که آنها پول واقعی فوتبال را بپردازند، هر چقدر که هست. وقتی پول واقعی را پرداخت کنید، پول تبلیغ پیراهن و دور زمین را بدهی، هزینه‌ها درمی آید. حقوق شناخته شده فوتبال یکی از اساسی‌ترین حقوق فوتبال است. ما در سال 2013 باید دفاتر مالی داشته باشیم. کنفدراسیون را نمی‌شود دور زد. آنها می‌خواهند این دفاتر را ببینند. تا سال 2016 باید حقوق تماشاگران، مقابل درب ورودی ورزشگاه نصب شود. یعنی هر تماشاگری که می‌آید باید بگویند این حقوق را داری. جای نشستن تو معلوم است.
*کفاشیان الان واقعاً نماینده فوتبال است؟
اولیایی: هست؛ وقتی رئیس فدراسیون است، یعنی هست.
*کفاشیان 5 سال در این فوتبال بود. همان مجمعی که پارسال از او دفاع کرد، الان کجاست که نتایج ضعیف تیم ملی را بررسی کند؟ الان نباید بعد از این همه باخت بیاید کارنامه کفاشیان را بررسی کند؟ ما باید انتخاب اصلح را انجام بدهیم.
اولیایی: من می‌گویم مرجعی حق دارد در مورد کفاشیان صحبت کند که او را انتخاب کرده.
*مجمع خواب است. واکنشی به باخت‌های تیم ملی نشان نمی‌دهد.
عابدینی: ما خواب نیستیم و شما بیدار. 11 میلیون و خرده‌ای نفر به بنی‌صدر رأی دادند. اشتباه کردند که به او رأی دادند؟ یا بنی‌صدر در عملکردش اشتباه کرد؟ عزل بنی‌صدر از طریق مراجع قانونی شد یا از طریق احساسات ما و شما؟
اولیایی: قانونی برکنار شد.
عابدینی: قانونمند عزل شد. تا قبل از عزل او خیلی از ماها مخالف او بودیم. اما نظام را به هم نریختیم.
تاج: مجلس عدم کفایت او را تأیید کرد.
عابدینی: من می‌گویم نظام مدیریتی به ما اجازه نمی‌دهد که ما تمام مشکلات را بیندازیم گردن مدیر. یک مدیر پالایشگاه در دفترش نشسته دارد کارش را می‌کند. یک کارگری یک بخش پالایشگاه را به آتش می‌کشد. حالا باید مدیر پالایشگاه را اعدام کنیم؟ آن روزی که من فریاد زدم به رئیس فدراسیون اختیار ندهید یک نایب برای خودش انتخاب کند و ما مجبور باشیم به آن رأی بدهیم، شماها تأیید کردید. رسیدیم به اینکه فوتبال و جوانان و فوتسال شکست خورد. ولی دفعه اول بود شکست می‌خوردیم؟ همه شکست‌ها برای رئیس فدراسیون است؟ این همه بحثی که اینجا شد در مورد ساختار و بودجه و...، اگر تیم ملی می‌برد وزارت ورزش در صف اول نبود؟ کارنامه المپیک برای این وزارت ورزش است؟ کارنامه کشتی برای این وزارت ورزش است؟ این وزارت ورزش چقدر نقش داشت در مدال‌های کشتی؟ اصلاً فهمید چه شد؟ تا آمد رأس کار، کشتی‌گیران مدال گرفتند. بنده می‌گویم این وزارتخانه کارنامه‌ای نداشته اصلا.
*حرف ما این است که در لجبازی مجمع با وزارت ورزش، کفاشیان انتخاب شد.
عابدینی: چرا لجبازی؟ حق مجمع بود.
اولیایی: اصلاً مگر چند نفر بودند؟ یک کفاشیان بود و یک قریب. از بین این دو نفر یکی انتخاب شد.
*وقتی مردم می‌گویند مربی تیم ملی جوانان ما کارنامه‌ای ندارد، سرمربی تیم ملی فوتسال ایران در حد تیم ملی نیست و خیلی مسائل دیگر، چرا به حرف آنها توجه نمی‌کنید؟
اولیایی: این بحث کارشناسی است. چیزی که مردم می‌گویند فرق می‌کند.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها