کد خبر: ۱۰۴۱۰۰
زمان انتشار: ۰۰:۰۱     ۱۲ دی ۱۳۹۱

به گزارش بولتن نیوز، نویسنده وبلاگ «شاخص» در اخرین مطلب خود نوشت: 

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران مورخ 11 دی 1391 گفتگویی را با سید محمد علی ایازی (عضو مجمع محققین و مدرسین) تحت عنوان نقد و بررسی شیوه های عزاداری، منتشر نمود. ایازی در این گفتگو مطالب غیر محققانه و عاری از ادبیات علمی را نسبت به فلسفه قیام امام حسین(ع) و حدیث قدسی "لولاک لَما خلقت الأفلاک"(که در ذکر فضائل حضرت فاطمه زهرا(س) می باشد) مطرح نمود. حال با توجه به اهمیت موضوع لازم دانستیم، ایشان را مورد پرسش گری قرار دهیم.

جناب ایازی!

در جایی از صحبت های خود در خصوص قیام امام حسین(ع) گفته اید:  در سیر تاریخی که عالمان ما درباره فلسفه این حرکت صحبت می‌کردند، یک دوره واقعا نمی‌دانستند چه بگویند. وقتی از آنها سئوال می‌کردند که فلسفه این قیام چه بوده، می‌ گفتند ما نمی‌دانیم، رمزی بوده بین امام حسین و خداوند متعال.   
اندکی بعدتر و زمانی که اندیشه‌های مسیحیت در جوامع اسلامی رسوخ کرد، برخی قائل به این شدند که امام حسین خودش را فدا کرد تا شیعیان خودش را از عذاب جهنم رها کند. این رویکرد در قرون 7 و 8 هجری تا حدودی در بین برخی رایج شده بود. در واقع همان ایام جنگ‌های صلیبی و ورود مسیحیان و درگیری‌هایی که بین مسلمین و مسیحیان روی داد، برخی از این دست اندیشه‌ها نیز به جهان اسلام و در بین شیعیان نیز رسوخ یافت. رویکرد دیگر که در باب آن کتب متعددی هم نگاشته شد، راه‌های گریه کردن بر مصائب اباعبدالله بود. کتابهایی که نوشته می‌شد، عنوانش «طریق البکاء» بود، راه‌های گرییدن بر حسین(ع). در واقع این کتاب‌ها به دنبال روش‌های گریه کردن و اشک ریختن بر امام حسین بودند که  حدودا از قرن 8 آغاز شده و در قرون 10 و 11 و علی الخصوص در دوران صفویه به اوج خود رسیده است.

شما بر اساس کدام سند و مدرکی به راحتی بیانات علماء یک عصر را درباره فلسفه قیام امام حسین(ع) زیر سوال می برید؟ و بی ادبانه می گویید: علما در یک دوره واقعا نمی‌دانستند چه بگویند!! چگونه خود را محقق می دانید و این گونه حرف می زنید؟! آیا شما که لباس دین بر تن دارید، این حرف تان باعث تضعیف عقاید و باورهای مردم بخصوص پیرامون نهضت حسینی نمی شود؟ بهتر است کمی عالمانه و متواضعانه صحبت نمایید تا مجبور نشوید علمای یک عصر را محکوم به نادانی کنید!

جنابعالی بدور از یک متد تحقیقی، سیر تاریخی دیدگاه و صحبت های علماء نسبت به فلسفه قیام امام حسین(ع) را با تقیسم بندی به 3 مقطع تاریخی، چنین توضیح می دهید:

1 - یک دوره واقعا نمی‌دانستند چه بگویند. وقتی از آنها سئوال می‌کردند که فلسفه این قیام چه بوده، می‌ گفتند ما نمی‌دانیم.

2 - اندکی بعدتر و زمانی که اندیشه‌های مسیحیت در جوامع اسلامی رسوخ کرد، برخی قائل به این شدند که امام حسین خودش را فدا کرد تا شیعیان خودش را از عذاب جهنم رها کند.

3 - راه‌های گریه کردن بر مصائب اباعبدالله بود. کتابهایی که نوشته می‌شد، عنوانش «طریق البکاء» بود، راه‌های گرییدن بر حسین(ع)

واقعا دیدگاه قالب علما در طول تاریخ نسبت به فلسفه قیام امام حسین(ع) این طور بوده است ؟!! آیا این مطالب شما اهانت به علماء و زیر سوال بردن زحمات آنها نمی باشد؟ چگونه با وجود آثار فراوان علماء درباره امام حسین(ع) چنین ادعایی را مطرح می کنید؟!

شما عنوان می کنید: کتابهایی نوشته می شد با عنوان طریق البکاء و در واقع این کتاب‌ها به دنبال روش‌های گریه کردن و اشک ریختن بر امام حسین بودند که  حدودا از قرن 8 آغاز شده و در قرون 10 و 11 و علی الخصوص در دوران صفویه به اوج خود رسیده است.

بهتر است بدانید تا کسی به امام حسین معرفت پیدا نکند (به اندازه ظرفیتش) نمی تواند برای ایشان گریه کند؟ یعنی اشک ریختن برای اباعبدالله(ع) خودش فی نفسه معرفت است. حال مقصود شما از این صحبت ها چیست؟ آیا در این مقطع تاریخی فقط علماء بدنبال روش هایی برای گریاندن مردم بودند؟ چرا با حالت سلبی و نگاهی منفی به شعائر حسینی نگاه می کنید؟ البته ما از صحبت های این چنینی شما تعجب نمی کنیم چرا که یادمان نمی رود جنابعالی چند سال پیش در شب 19 ماه مبارک رمضان(شب ضربت خوردن امیرالمومنین(ع)) در حسینیه ارشاد با گفتن مطلبی سیاسی موجبات تشویق حاضران جلسه را که از نزدیکان سیاسی تان بودند فراهم کردید و هیچ اعتراضی هم نسبت به کف زدن آنها در شب حزن و اندوه شیعیان نکردید!

شما در بخشی دیگر از صحبت هایتان با اشاره به روایات غلو گونه می گویید:  مثال دیگر در همین زمینه حدیث «لولاک» است که در ذکر فضائل بانو حضرت فاطمه زهرا(س) مورد توجه قرار گرفته است. این روایت در قرن 8 ساخته شده و اساسا با مسلمات عقاید ما در تضاد است. اینکه بر طبق این روایت مقام و جایگاه حضرت زهرا(س) حتی از مقام پیامبر(ص) نیز بالاتر قرار داده شود-بر طبق این روایت- قطعا بر خلاف اعتقادات بنیادین ماست. حالا می‌بینیم که این روایت با آب و تاب بسیار نقل هم می‌شود و وقتی هم از سند آن سئوال می‌شود، می‌گویند اگر سندش هم چندان مطمئن و محکم نباشد، حرف خوبی است و باید اشاعه شود. متاسفانه در باب فضائل این چنین اتفاقی افتاده است و از نظر من این مسئله هم بدور از مسائل سیاسی نیست.

این چه ادبیاتی است که با آن سخن می گویید؟ ادعا می کنید این روایت در قرن 8 ساخته شده است؟! شما چه دلیل بر ساختگی بودن این روایت دارید؟ بله ممکن است یک روایت از نظر سندی ضعیف باشد ولی دلیل بر ساختگی بودن آن نمی شود! خیلی راحت اظهار می کنید: قطعا این روایت برخلاف اعتقادات بنیادین ماست! اگر این طور است، پس چرا برخی از علمای گذشته و معاصر آن را برخلاف اعتقادات ما نمی دانند و اتفاقا آن را تفسیر و تایید می کنند؟ لطفا به تفاسیر علماء در خصوص این روایت مراجعه کنید تا این جور قطعی صحبت نکنید! می گویید: این روایت با آب و تاب بسیار نقل هم می‌شود. دوست عزیز این چه طرز صحبت کردن راجب روایات می باشد؟ بهتر است محققانه حرف بزنید!!

سخن آخر:

اخیرا یکی از علمای قم نسبت به وضعیت فرهنگی کشور انتقاداتی را بیان کردند و از روحانیون و طلاب خواستند تا در ایام تبلیغی جوانان را در برابر تهاجمات فرهنگی دشمنان یاری کنند. ما ضمن احترام خدمت ایشان عرض می کنیم:

شکی نیست دشمنان اسلام و تشیع با همه توانی که دارند در صدد به انحراف کشاندن نسل جوان از هویت اسلامی شان هستند و در این راه از هیچ کوششی فروگذاری نمی کنند. اما در اینجا آنچه مهم است، چگونه مصون ماندن جوانان از تهاجمات فرهنگی است که بهترین مصونیت در برابر این تهاجمات تقویت باورها و برپایی شعائر اسلامی (بخصوص شعائر حسینی) می باشد و این مهم اگر از جانب اشخاصی مورد خدشه واقع شود بهترین بستر را برای تاثیر گذاری تهاجمات فرهنگی دشمن بر روی جوانان فراهم خواهد کرد، پس از علماء توقع این است در برابر سخنان و نظراتی که این باورها و شعائر را زیر سوال می برند واکنش نشان دهند و نگذارند عده ای در لباس دین در ارتباط با مسائل دینی سخنانی را بگویند که باورهای دینی را زیر سوال ببرد!

 یاران امام

11 دی 1391

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ایران دخت
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۸:۱۱ - ۱۷ دی ۱۳۹۱
۰
۰
نظرم رو در سایت اصلی گذاشتم، اینجا هم میذارم محض اطلاع شما وخوانندگان-اگر چه بعید میدونم گردانندگان این دو وبلاگ وسایت متفاوت باشن،حداقل منبع تغذیه مالی شون یکیه!-:
در ابتدای نقدتون درباره سخنان آقای ایازی نوشتید :"مطالب غیر محققانه و عاری از ادبیات علمی".
وبعد غیر علمی ترین وغیر محققانه ترین نقدها رو به ایشون وارد کردید. نویسنده چنان از "تحقیق" و"علم" حرف میزنه که آدم فکر میکنه چه نقدهای درست وحسابی در ادامه قراره بیاد. ظاهرا نویسنده این نقد علمی رو با شعار دادن اشتباه گرفته ولابد حرکاتی از قبیل حمله به بیوت علما رو هم نقد علمی میدونه!
سر تا ته این نقد شعار بود:
"چگونه خود را محقق می دانید و این گونه حرف می زنید؟!"
این شد نقد الان؟!
" آیا شما که لباس دین بر تن دارید، این حرف تان باعث تضعیف عقاید و باورهای مردم بخصوص پیرامون نهضت حسینی نمی شود؟"
یعنی حتی اگر بخشی از حرف هایی که درمورد امام حسین شنیدیم اشتباه باشه، بازم باید به همون اشتباهات ایمان بیاریم؟!
"بهتر است کمی عالمانه و متواضعانه صحبت نمایید تا مجبور نشوید علمای یک عصر را محکوم به نادانی کنید!"
یعنی علما در تمامی اعصار خوب بودن؟! هر کی اسمش عالم باشه میشه آدم خوبه وهیچ نادانی نداره؟ شما درمورد اعضای مجمع محققین ومدرسین که همه از مجتهدان مسلم هستند هم چنین نظری دارید؟! اصلا آیا نفس اینکه علما درمورد چیزی بی اطلاع باشند، عالم بودنشون رو زیر سوال می بره؟
بقیه مطلب هم با همین شعارها پر شده که واقعا ارزش وقت گذاشتن نداره.-مشت نمونه خروار-اگر اهل نقد عالمانه هستید، این گوی واین میدان،دست از شعار دادن بردارید.
ضمنا اون عکس رو به چه مناسبتی گذاشتید وسظ صفحه؟ میخواید بگید با زنای بدحجاب عکس گرفته؟ والبته به روی خودتون هم نمیارید که این زن ها اصلا مسلمون نیستن و از لحاظ فقهی دیدن موی زن نامسلمان منعی نداره-همونطور که در صدا وسیما هرروز وهرشب موی زن اجنبی میبیند-.
یاد امام موسی صدر،عزت شیعه بخیر که با زنان لبنانی که دامن های کوتاه پوشیده بودند عکس مینداخت!
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها