کد خبر: ۱۰۳۹۱۰
زمان انتشار: ۱۰:۴۰     ۱۱ دی ۱۳۹۱
یک استاد دانشگاه معتقد است بوریس یلتسین - رییس‌جمهور اسبق روسیه - در شکل نگرفتن رژیم حقوقی دریای خزر نقشی خسارت‌بار علیه ایران داشته است.

به گزارش 598، دیپلماسی ایرانی در گفت و گویی با این استاد دانشگاه نوشته است: ایران و آذربایجان باز هم در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند. این بار اکتشاف بزرگ و مهم اخیر نفتی ایران در دریای خزر، که به اذعان مؤسسات خارجی توانسته، رقم چشمگیری به حجم ذخایر نفتی کشور بیفزاید، اسباب اختلاف میان دو همسایه شده است. آذربایجان مدعی است که این حوزه نفتی در مرزهای دریایی آذربایجان است. حوزه‌ای که نزدیک ده میلیارد بشکه نفت را در خود جای داده است. مؤسسه مدیریت اطلاعات انرژی در آمریکا در این گزارش تاکید کرده که این اکتشاف مهم نفتی سال جدید در دریای خزر سروصدای بسیاری بر پا کرده است. این میدان نفتی که دارای ذخیره‌ای برابر با ده میلیارد بشکه است، توانسته مجموعاً ۷ درصد به ذخایر نفت کشور بیفزاید. گزارش یادشده با اشاره به وضعیت نامشخص مرزی در دریای خزر، تاکید کرده که همواره این گونه مناقشات در دریای خزر میان کشورهای حوزه این دریاچه بوده و از هنگامی که حوزه‌های جدید نفتی و گازی در این دریاچه اکتشاف شده، این مناقشات بیش از گذشته بروز می‌کند.این نخستین بار نیست که کشورهای همسایه در حوزه‌های نفتی و گازی با ایران وارد مناقشه می‌شوند. از سویی در ماه‌های اخیر و در پی تحریم‌های غرب علیه کشور، هر کدام از این رقبا می‌خواهند با پر کردن جای ایران در بازار نفت و گاز، سهم خود را از درآمدهای ناشی از صدور انرژی افزایش دهند.در مورد اختلافات ایران و آذربایجان در حوزه نفتی دریای خزر با دکتر بهرام امیراحمدیان، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل منطقه گفتگو کرده ایم که در زیر می‌خوانید:

گویا اکتشافات اخیر در حوزه نفتی در دریای خزر به اختلافات ایران و آذربایجان دامن زده است. این اختلاف از کجا نشآت می‌گیرد؟

این موضوع به ‌مسأله تعیین حدود آب‌های دو کشور باز می‌گردد چرا که کشورهای حاشیه‌ای دریای خزر در مورد ر‍ژ‍یم حقوقی که باید جانشین رژیم حقوقی سابق شود به اجماع دست نیافته‌اند. در سال‌های گذشته گروه‌های کاری برای تنظیم توافقنامه در حال فعالیت بوده‌اند و قرار است اجلاس سران هم به زودی برگزار شود. شاید برگزاری اجلاس سران بتواند گام مثبتی در این زمینه محسوب شود و ‌مسأله حل شود. ایران و آذربایجان در مورد منابع تحت‌الارضی دریای خزر هم با هم اختلاف داشته‌اند. کما این که چند سال پیش یک کشتی آذربایجانی در جایی که ایران آن منطقه را آب‌های سرزمینی خود می‌داند در حال انجام اکتشافاتی بود که ایران به این کشتی هشدار داد که عملیات اکتشاف در این منطقه را متوقف کند.

این ‌مسأله مبنایی برای پایه‌گذاری تنش در روابط ایران و آذربایجان شد. شاید بتوانیم این ‌مسأله را آغاز تنشی بدانیم که تا به امروز ادامه پیدا کرده و روز به روز به عمق آن افزوده می‌شود. البته سفر آقای ‌احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور کشورمان به باکو برای برگزاری اجلاس اکو این اختلافات را تا حدی کاهش داد. یعنی هرچند آقای علی‌اف در اجلاس سران غیرمتعهد‌ها ‌شرکت نکرده بود، آقای ‌احمدی‌نژاد با این سفر نشان داد که ایران خواهان روابط بهتری با آذربایجان است. یعنی سابقه چنین اختلافی وجود دارد. در حوزه نفتی مذکور نیز گفته می‌شود در بینابین دو قلمرویی است که دو کشور مدعی هستند مالکیت هستند.

چرا کشورهای حاشیه‌ای دریای خزر نتوانسته‌اند در مورد مرزهای آبی حوزه این دریا به توافق برسند؟

به هر حال یک طرف این موضوع ایران است. از آنجایی که ایران از نظر شکل ساحل به نحوی است که سهم زیادی نمی‌برد با این ‌مسأله به شکلی که مطرح می‌شود مخالف است؛ چرا که ساحل ایران مقعر است و بر اساس کنوانسیون حقوق بین الملل دریاها باید قلمروی حاکمیتی دریا را بین کشورها تقسیم کنند لذا کمترین سهم به ایران می‌رسد. ایران معتقد است که باید ‌مسأله تاریخی و اصل انصاف را نیز در نظر گرفت. دریای خزر دریای مشترک ایران و شوروی بوده و ایران تا قبل از آمدن رومانف‌ها ‌در قرن 16 دوره صفوی بر این دریا سیطره تاریخی داشته است و این دریا جزو قلمروی ایران بوده است.

حال که نمی‌خواهند این ‌مسأله را مد نظر قرار دهند و فقط می‌خواهند شکل ساحل را مورد تقسیم آب قرار دهند طبیعی است که ایران به عنوان یک قدرت مهم منطقه که دارای سابقه تاریخی در این دریاست مخالف باشد و بخواهد که در این مورد ‌مسأله جمعیتی و انصاف در نظر گرفته شود. در هیچ کدام از این چهار کشور در کنار دریا به اندازه ساحل ایران مسکونی نیست و اقتصاد مردم منطقه به این دریا وابسته است. یعنی شکل‌هایی از زیست-بوم در کنار این دریا شکل گرفته است که کاملا متکی به این دریا هستند. این شرط تاریخی، اقتصادی و انصاف است که ایران سهمی که مد نظر دارد به آن داده شود. اما در مقابل کشورهای دیگر نمی‌خواهند زیر بار این ‌مسأله بروند که ایران دارای حق تاریخی است.

چه کسی مقصر این اختلاف‌ها ‌است؟

مقصر اصلی روسیه بوده است؛ چرا که تا زمان فروپاشی شوروی روسیه بر این کشورها مسلط بوده و اقتدار داشته است. تقصیر روسیه در این است که در دوره یلتسین حق حاکمیت ایران را به رسمیت نشناختند و رژیم حقوقی جدید را نپذیرفتند. در زمانی که اصل جانشینی مطرح شد و این کشورها جانشین شوروی شدند و هر کدام از این کشورها دارای حق مساوی شدند، ‌مسأله باید حل می‌شد. ایران می‌گوید وقتی سهم مساوی به این کشورها داده شده هر کشور باید 20 درصد ببرد. و از این سهم پایین‌تر نخواهد آمد و پافشاری ایران برای گرفتن 20درصد از سهم دریا سبب طولانی شدن این ‌مسأله شده است. علاوه بر این آنها با خودشان هم مشکلات دیگری دارند.

چه راه‌حلی برای حل این ‌مسأله وجود دارد؟

راه‌حل‌های متعددی مطرح شده است . مثلا یکی از راه‌حل‌ها ‌این است که از منابع بستر دریا را به صورت مشاع استفاده کنند. ولی هیچ کدام از این فرمول‌هایی که گفته شده از سوی پنج کشور مورد قبول واقع نشده است. حتی روسیه از منظر حق همسایگی کار نادرستی انجام داده و با کشورهای آذربایجان و قزاقستان توافقنامه‌های دو جانبه و سه جانبه امضاء کرده است که این ‌مسأله با اصل اجماع برای آب‌های بسته در تضاد است. به هر حال تاکنون این اختلافات سبب تطویل مذاکرات شده است؛ الان بیش از ده سال است که در حال ادامه پیدا کردن است. مبنای آن هم به توافقی باز می‌گردد که در سال 1386در اجلاس تهران صورت گرفت و بر اساس آن مقرر شد که این دریا دریای نظامی نباشد و کشورهای خارجی نتوانند در آن مداخله کنند و بسیاری مسائل دیگر. این موارد در آن قطعنامه بوده است و بایستی از سوی کشورها رعایت شود و کشورها با همدیگر در تماس و نه در تضاد باشند.

چه موارد دیگری از آن توافقنامه مورد اجرا قرار نگرفته است؟

به عنوان مثال در آن توافقنامه در مورد محیط زیست دریای خزر و عدم خلق آلودگی در آب مواردی ذکر شده است که کشورها رعایت نمی‌کنند. ‌مسأله این است که تمامی جریانات آبی در دریای خزر از سمت شمال به سمت جنوب است. بنابراین فعالیت‌های نفتی که در سواحل دیگر صورت می‌گیرد به سواحل ایران می‌رسد. مثلا در ساحل قزاقستان آلودگی زیاد است یا در ساحل غربی یعنی روسیه و آذربایجان هم آلودگی‌هایی شکل می‌گیرد که به سمت سواحل ایران می‌آید و بیش از همه ساحل‌های ایران را مورد تاثیر قرار می‌دهد و هزینه‌های زیست محیطی به ایران تحمیل می‌کند.

با توجه به این که این توافق صورت نگرفته با به وجود آمدن چنین اختلافی چه مرجعی برای رسیدگی به این اختلاف وجود دارد؟

در کنوانسیون حقوق دریاها 1982 گفته شده است که کشورهایی که در کنار دریاچه قرار دارند باید باهمدیگر به توافق برسند و هر رژیمی برای یک پهنه بسته باید براساس مذاکره و حل و فصل در داخل آن‌ها ‌صورت گیرد. اما اگر اختلافاتی پیش آید دادگاه‌های بین المللی که تحت نظر سازمان ملل هستند و مراجع بالاتری وجود دارند که می‌توان به آنها رجوع شود.

به هر حال ایران بر مبنای مسائل حقوقی این بحث را طرح می‌کند و این مباحث می‌تواند در مجامع حقوقی مورد بحث قرار گیرد. چرا که هیچ رژیم دیگری مورد توافق قرار نگرفته است.

آیا این عدم توافق به ضرر کشورهای منطقه نبوده است؟ آیا مانع از توافقات اقتصادی نشده است؟

کاملا همینطور است. ببینید در سال 1375 در دوره ریاست‌جمهوری آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی ایران ابتکار تاسیس سازمان همکاری‌های اقتصادی دریای خزر را مطرح کرد ولی کشورهای دیگر نپذیرفتند. در آن زمان که همزمان بود با نخست وزیری تورگوت اوزال در ترکیه او ایده سازمان همکاری‌های دریای سیاه را مطرح کرد که این سازمان شکل گرفت و همچنان فعالیت می‌کند ولی در این جا کشورها با عدم‌دوراندیشی اجازه ندادند که این سازمان تشکیل شود و در درون این سازمان بتوانند با همدیگر همکاری کنند و مسائل را حل کنند. یکی از مخالفین این ایده آذربایجان بود که نپذیرفت. آذربایجان معتقد بود که ابتدا بایستی یک ر‍ژیم حقوقی جدید در مورد دریا تصویب شود و سپس بر اساس آن ر‍ژیم است که ما می‌توانیم سازمان همکاری‌های اقتصادی دریای خزر را سامان‌دهی کنیم.

آیا اساسا این حوزه نفتی چنانچه اعلام شده دارای این حجم از منابع نفتی هست؟

این که ایران ادعا کرده است که ذخیره این حوزه حدود ده میلیارد بشکه پیش‌بینی است، نمی‌توان با قطعیت گفت. چرا که در جمهوری آذربایجان هم کشورها و شرکت‌های خارجی پیش‌بینی کردند که در یک ذخیره نفتی کلانی دست پیدا کرده‌اند ولی بعد از حفاری مشخص شد که چنین نبوده و کار آن متوقف شد. به هر حال این که ایران مطرح کرده که این حوزه نفتی دارای ده میلیارد بشکه است شاید آذربایجانی‌ها ‌را حساس کرده است. ولی به هر حال این ‌مسأله‌ای است که ایران به صورت رسمی اعلام می‌کند و نمی‌تواند حرف بیهوده و بی‌مبنایی باشد. قطعا مدعای ایران مبنای حقوقی و قانونی دارد و بر اساس حاکمیت سرزمینی یک کشور این ‌مسأله را مطرح می‌کند و فکر نمی‌کنم که یک چنین ‌مسأله مهمی را کشوری دیگر بخواهد ادعا کند که ایران درست نمی‌گوید.

با توجه به فضای کلی روابط ایران و آذربایجان این ‌مسأله تا چه اندازه می‌تواند به بحرانی در روابط ایران و آذربایجان بینجامد؟

به نظر من ‌مسأله روابط دو کشور همسایه پیچیده‌تر و مهم‌تر و اساسی‌تر از این است که کشورها بخواهند با یکدیگر درگیر شوند. جمهوری‌اسلامی ایران می‌تواند راجع به این موضوع گفتگو کند پیش از این که این ‌مسأله بحرانی‌تر شود و پای کشورهای دیگر هم به میان آید.

مقامات جمهوری آذربایجان اخیرا هم اعلام کرده‌اند که بین ایران و آذربایجان هیچ اختلافی نیست و هر رسانه‌ای که چنین اختلافی را دامن می‌زند کار درستی نمی‌کند چرا که هر دو کشور به یکدیگر نیاز دارند؛ چون همسایه هستند و مرزهای طولانی باهم دارند. بنابراین اینگونه نیست که کشورها بدون در نظر گرفتن مرزهای خود و جغرافیای سیاسی خود ژئوپلیتیک خود را تعیین کنند. همانطور که جمهوری آذربایجان و جمهوری‌اسلامی ایران اعلام کرده‌اند که دارای سوابق دیرینه هستند و مناسبات فرهنگی - اقتصادی مشترک دارند و این مسائل کوچک نمی‌تواند روابط آنها را تیره کند. لذا اگر این اختلاف در مورد حوزه نفتی را به مسائلی که از گذشته در روابط ایران و آذربایجان وجود داشته است پیوند بزنیم، کار درستی انجام نداده‌ایم. چرا که به نظر من تیرگی روابط آن طور که مطرح می‌شود وجود ندارد. ایران با آذربایجان هنوز مناسبات اقتصادی گسترده‌ای دارد. بنابراین من فکر می‌کنم روابط ایران و آذربایجان ذاتی و اساسی است و این مسائل نمی‌تواند این روابط به تیرگی بکشاند. چرا که در هر سال صدها هزار نفر از شهروندان آذربایجان به ایران می‌آیند و ایرانی‌ها ‌به آنجا می‌روند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها