«در اینجا لازم است من اشاره بکنم به عزیز گمشده مسلمانان جنوب لبنان
یعنی امام موسی صدر که به وسیله ایادی دشمن بزرگ و امپریالیستها و عمال
و مزدورانشان ربوده شده است. من در این روز جمعه، روز جمعه آخر ماه رمضان
با این دهان روزه و این اجتماع عظیمی که شما دارید و در این جوّ تقدس و
صفا و قدس و معنویت دعا میکنم: پروردگارا! به حرمت محمد و آل محمد، این
فرزند خلف اسلام و این مرد رزمنده مسلمان را به سلامت به اهلش برگردان!»
این بخشی از خطبههای نماز جمعه تهران در 17 مرداد 1359 به امامت آیتالله
خامنهای است که دغدغه ایشان و میلیونها مسلمان در ایران و جهان را نسبت
به سرنوشت امام ربوده شده شیعیان لبنان نشان میدهد. اما چند روز پس از
ایراد این سخنان، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد و با قرار گرفتن
«مسأله جنگ» در رأس امور کشور، بهطور طبیعی تا پایان دفاع مقدس، کمتر
فرصتی برای پیگیری سرنوشت امام صدر دست داد.
جمهوری اسلامی حتی در میانه جنگ تحمیلی هم از پیگیری ماجرای ربودهشدن
امام موسی صدر غافل نشده بود. برای نمونه آیتالله خامنهای رئیسجمهور
وقت در سفری که در آن زمان به لیبی داشتند، خواستار روشن شدن سرنوشت
امام موسی صدر شدند.
«ایشان در مورد وضعیت امام موسی صدر از قذافی سؤال کردند؛ که او (قذافی)
از پاسخ دادن طفره رفت. حتی وقتی آقای خامنهای از وضعیت امام موسی صدر
سؤال میکنند، وی با دست گذاشتن بر روی شانه آقای خامنهای، میگوید: اخی،
از پرداختن به این مسأله صرف نظر کنید! آقای خامنهای در پاسخ میفرمایند:
این یک مسأله شخصی نیست؛ مسألهای است که یک ملت با آن درگیر است!» این
را دکتر صادق طباطبائی در نشست عمومی اتحاد ملی و انسجام اسلامی در پرتو
سیره نظری و عملی امام موسی صدر میگوید.
با گذشت چندسال از پایان جنگ تحمیلی و عدم پیگیری جدی مسأله از سوی
مسؤولان وقت، آیتالله خامنهای در پیامی به کنگره بزرگداشت امام موسی
صدر، با عناوینی چون «اندیشمند پیشرو» و «علامه» از او یاد کرده و پس از
مرور کارنامه وی در لبنان، مینویسند: «یقیناً محروم شدن صحنه لبنان
از حضور چنین عنصر ممتاز و ارزشمندی یک خسارت بزرگ بوده و هست که
متأسفانه عکسالعمل مناسب خود را از سوی مدعیان طرفداری از حقوق
بشر دریافت نکرده و امیدواریم بیخبریها در این قضیه با همت صاحبان
همت و مسؤولیت پایان یابد.»
همزمان با برگزاری این همایش، برخی اعضای خانواده و دستاندکاران مؤسسه
امام موسی صدر مانند خواهر و دختر ایشان به دیدار رهبر انقلاب میروند.
دیداری که به یک نقطه عطف در پیگیری پرونده امام صدر تبدیل شد. زیرا رهبر
انقلاب پس از «اظهار تأسف از اینکه این ماجرا تا امروز به تعویق افتاده و
کار اساسی از طرف ایران انجام نشده» با صراحت گفتند: «این وظیفه جمهوری
اسلامی است که با جدیت مسأله را پیگیری کند. در این سالها غفلت شده است،
باید جبران کنیم... آقای رئیسجمهور با جدیت پیگیری کنند. باید تمامی
راهها را تا آخر برویم؛ و لو بلغ ما بلغ...»
اظهار نظر رهبر انقلاب، دستمایه تلاشهای مسؤولان قرار گرفت تا مسأله با
جدیت بیشتری پیگیری شود. خواهرزاده امام موسی صدر در نشستی با نمایندگان
مجلس شورای اسلامی به ثمرات دیدار خانواده امام صدر با آیتالله خامنهای
اشاره کرده و میگوید: «در دیدار با رهبر معظم انقلاب ایشان پرونده را به
رئیسجمهور، وزیر امور خارجه و رئیس قوه قضایه وقت ارجاع دادند و در آن
زمان مذاکرات سیاسی قوت بیشتری گرفت و دادگاه لبنان با مستنداتی که بهدست
آورد احکامی نیز صادر کرد.»
سید صدرالدین، فرزند امام موسی صدر تأکید میکند: «از جمله عواملی که
متهمین پرونده ربودهشدن امام موسی صدر را به عقبنشینی از مواضع دروغین
خود واداشت، دخالت ایران، به ویژه شخص رهبر انقلاب آیتالله خامنهای
بود.» محسن کمالیان از فعالان مؤسسه و پرونده امام صدر نیز در گفتوگویی
با روزنامه ایران، دیدار با رهبر انقلاب را شیرینترین خاطره خود در طول
چندین سال پیگیری این ماجرا میداند:«یکی از شیرینترین خاطرات من فضای
امیدبخش یکی از جلسات هیئت مدیره بود که پس از دیدار خانواده امام صدر با
مقام معظم رهبری برپا شده بود. همان دیداری که مقام رهبری گفته بودند:
مسأله امام صدر را تا آخر، حتی تا پیگیری قضایی پی خواهند گرفت. غروب آن
روز در منزل آقای مهندس مهدی فیروزان داماد امام صدر جمع شدیم. آقایان
صدرالدین صدر و فیروزان هرکدام جداگانه یکبار جزئیات دیدار را نقل و
استنباط خود را بیان کردند. از جمله نقل کردند که در آن دیدار از وضعیت
پیگیری قضایی مسأله امام صدر و احتمال اعمال نفوذ برخی صاحبان قدرت مثل
نخستوزیر وقت لبنان ابراز نگرانی کرده بودند. آقای خامنهای بلافاصله با
اقتدار جواب داده بودند: این مسأله به ایران مربوط است و ما خود میدانیم
که چگونه آن را پیش ببریم. خوب به یاد دارم که وقتی دوستان این جملات را
نقل میکردند، فضای شیرینی آکنده از امید، آرامش، غرور و این احساس که
امام صدر و خانواده او تنها نیستند، بر جلسه حاکم شده بود.»
سیدمحمد صدر، کارشناس ارشد وزارت امور خارجه و رئیس کمیته ایرانی پیگیری
سرنوشت امام موسی صدر معتقد است: «به دلیل همکاری نکردن قذاقی، هیچ چیزی
در خصوص سرنوشت امام موسی صدر، مشخص نیست و هرچند مسؤولان رده بالای نظام،
از جمله حضرت آیتالله خامنهای در اینباره تلاشهایی کردهاند، اما به
دلیل همکاری نکردن برخی کشورها، پرونده مسکوت ماند.» با این حال، پیگیری
پرونده امام موسی صدر نه تنها در کمیته ویژهای که به همین منظور در مجلس
شورای اسلامی تشکیل شده بود، بلکه مستقیماً و از سوی رهبر انقلاب هیچگاه
متوقف نشد.
* برای نمونه «نبیه بری» رئیس مجلس لبنان و دبیرکل جنبش امل در حاشیه
سومین کنفرانس بینالمللی قدس و حمایت از حقوق ملت فلسطین که در فروردین
1385 با حضور رهبر انقلاب گشایش یافت، اعلام کرد: «در جمهوری اسلامی
ایران، مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای، توجه خاصی به مسأله
پیگیری سرنوشت امام موسی صدر دارند.»
در مقاله «پژوهشی پیرامون شخصیت برجسته معاصر خاورمیانه؛ مروری بر
زندگی، اندیشهها و زمینههای ناپدید شدن امام موسی صدر» ادعا شده که
آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی از هممدرسهایهای امام صدر در
دوران تحصیل در حوزه علمیه قم بودهاند، اما به نظر میرسد تنها این
پیشینه یا مواردی همچون شباهت شخصیتی و فکری رهبر انقلاب و امام صدر در
زمینههایی مانند پیگیری جدی تقریب مذاهب اسلامی، روابط نزدیک با برخی
روشنفکران و فتاوای اجتهادی روزآمد یا دغدغه تحول در حوزه و... نیست که
موجب اهمیت یافتن سرنوشت امام موسی صدر برای آیتالله خامنهای شده است.
آنچه بیش از هرچیز این دو شخصیت را به هم پیوند میزند، قرارگیری هردوی
آنها در موقعیت رهبری اجتماعی و سیاسی مسلمانان در منطقهای حساس از جهان
و بهویژه رویارویی با مسأله فلسطین و مقاومت اسلامی است.
*
امام صدر اسرائیل را «شرّ مطلق» و هرگونه همکاری با آن را حرام
میدانست و معتقد بود «شرف قدس اجازه نمیدهد که به دست غیرمؤمنان آزاد
شود.» از این رو او را به درستی پدر مقاومت اسلامی در برابر رژیم غاصب
صهیونیستی خواندهاند.
با ربوده شدن امام موسی صدر و سستی برخی همراهان وی در جنبش اَمَل
در برابر دشمن متجاوز، شکافی در میان پیروان وی پدید آمد و سرانجام موجب
شکلگیری حزبالله لبنان شد که هسته اولیه رهبران آن از میان شاگردان امام
صدر و البته وفاداران به انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) بودند.
*
سیدحسن نصرالله خود را از پیروان امام موسی صدر و همزمان تحت تأثیر شخصیتهایی چون امام خمینی و آیتالله خامنهای میداند:
* «باید اعتراف کنم که بسیار تحت تأثیر امام موسی صدر هستم. البته
اگر بخواهم دقیقتر بگویم باید بگویم که من تحت تأثیر چهار شخصیت بزرگ
هستم: حضرت امام خمینی(ره)، حضرت امام موسی صدر، رهبر معظم انقلاب حضرت
آیتالله خامنهای و شهید بزرگوار سیدمحمدباقر صدر. نه تنها من بلکه همه
جوانان مجاهد و انقلابی لبنان تحت تأثیر این چهار شخصیت عظیم و بزرگوار
هستند... من میتوانم ادعا کنم که با تفکر و نوع نگاه حضرت امام خمینی(ره)
و حضرت آیتالله خامنهای به موضوعات مختلف بهطور کامل آشنایی دارم و از
طرف دیگر یک کار مطالعاتی گسترده روی اندیشهها و آثار امام موسی صدر
انجام دادهام. به اعتقاد من هیچ تفاوت و اختلاف اساسی میان تفکر و آراء
امام خمینی(ره) و امام موسی صدر وجود ندارد.»
گرچه در هنگام پایهگذاری حزبالله، امام موسی صدر دیگر در میان
مبارزان وفادار مقاومت نبود تا آن را رهبری کند اما با اشاره امام
خمینی(ره) که با انقلاب اسلامی ذهنها و قلبهای مسلمانان جهان بهویژه
جامعه شیعی لبنان را به خود متوجه کرده بود، آیتالله خامنهای مسؤول
مستقیم و تامالإختیار روابط ایران با حزبالله شد و این ارتباط پس از
رحلت بنیانگذار انقلاب نیز ادامه یافت.
*
سید حسن نصرالله در دیدار با جمعی از طلاب حوزه علمیه قم میگوید:
«از حضرت امام خواستیم که در مسأله لبنان کسی نماینده شما باشد که مزاحم
وقت حضرتعالی نشویم. امام آن زمان فرمودند نماینده تامالإختیار من آقای
خامنهای هستند. آقا هم خیلی با ما مهربان بودند. از زمان انعقاد نطفه
حزبالله، آقا مسؤول ما بود. ایشان در مسائل اسرائیل کارشناستر از
کارشناسان است. خلاصه کار را ادامه دادیم؛ اما امام فرموده بودند تا اخراج
کامل ادامه دهید. تا اینکه امام رحلت کرد. رسیدیم خدمت آقا که الان شما
رهبر ما هستید، یک نفر را معرفی کنید تا زیاد مزاحم شما هم نشویم. آقا
فرمودند: نه خیر؛ مسأله اسرائیل و لبنان مربوط به من است و من خودم مسؤول
این مسأله هستم.»
دبیر کل حزبالله لبنان همچنین معتقد است که این ارتباط، نقش اساسی در
کامیابیهای مقاومت مانند عقب راندن اسرائیل از جنوب لبنان و پیروزی در
جنگ 33 روزه داشته است: «آقا خصوصیات تک تک ما را میشناسند. این ارتباط
عمیق از مهمترین عوامل پیروزی و از بزرگترین برکات برای حزبالله بود.»
محمد یزبک، عضو شورای رهبری حزبالله و رئیس کمیته شرعی این حزب نیز
معتقد است: «محبوبیت آیتالله خامنهای در لبنان فوق تصور است. بزرگ و
کوچک به او احترام میگذارند و قدر او را میدانند و او را دوست دارند؛ به
ویژه در مواضع اساسی و کلیدی. ایشان در رهبری و تدبیر خود موفق شدهاند
مردم را با خود پیوند دهند و محبت مردم را به خود جلب کنند.»
نصرالله نیز دامنه تأثیر این ارتباط را منحصر به بعد نظامی نمیداند و
میگوید: «ما تا سی سال پیش یک مؤسسه یا مدرسه نداشتیم. اما شیعه امروز
قویترین طایفه لبنان است. از لحاظ نظامی قویترین نیرو هستیم در لبنان و
قابل مقایسه با اسرائیل شدهایم. حزبالله بزرگترین حزب سیاسی لبنان است.
یکی از ممتازترین رادیوها و بهترین شبکههای عربی (المنار) برای حزبالله
است. شیعه قویترین جریان را در لبنان دارد و الان دیگران از ما تقیه
میکنند. بر عکس گذشته که ما تقیه می کردیم! ما آینده را برای خود
میدانیم.»
به این ترتیب به نظر میرسد رهبر انقلاب علاوه بر پیگیری جدی پرونده امام
موسی صدر، توانستهاند امانت بزرگ وی یعنی مقاومت اسلامی در برابر اسرائیل
را حفظ نموده و با رهبری خود آن را گسترش دهند و به پیروزیهای ارزشمندی
برسانند که آرزوی آن امام در بند بوده است.