598 به نقل از
سرویس سیاسی پایگاه خبری مرصاد/عبدالصالح شمس اللهی-
بصيرت كليد واژه ايست كه هر چند وقت يك بار بر سر زبان ها مي افتد و نقل
منبرها و رسانه هاي مي شود. اما نكته مهم اين است كه با گفتماني الهي ،
بصيرت كه عنصر ادامه حيات جبهه حق با وجود همه تهديدها در هر دو ميدان جهاد
سخت و جنگ نرم است به جرياني عمومي در سطح جامعه تبديل شود.
زماني كه بصيرت به عنوان يك مؤلفه عمومي در جامعه نهادينه شد منجر به نتيجه
اي ارزشمند ميشود كه اصطلاحا به آن نظارت عمومي ميگويند و مهمترين عامل
بازدارنده جامعه و يا جرياناتي همچون انقلابها از انحرافهاست. در اين نوع
نظارت عموم جامعه با انحراف در هرسطحي اعم از مسئولين و يا توده هايي از
مردم كه خلاف سيل عظيم ملت حركت ميكنند برخورد مينمايد و در صورت عدم اصلاح
آنها را از صفحه امت اسلامي حذف ميكند.
اين سير در سيره سياسي اهل بيت(ع) نيز مشاهده ميشود .آن بزرگواران در
مواجهه با جريان هاي مختلف و فتنه هاي گوناگون با استفاده از نوعي گفتمان
عمومي در راستاي بصيرت افزايي جامعه تلاش مينمودند تا به واسطه آن نظارت
عمومي را بالا برده و در نتيجه خروش عمومي به نفع جبهه حق شكل بگيرد.
به عنوان نمونه خطبه هاي امير المومنين را كه بخوانيم به دفعات مكالمه هايي
از علي (ع) با مردم ميبينيم كه در هر خطبه به فراخور حال مخاطبان در سدد
بصيرت افزايي آنها بوده است گاهي از تحريك عواطف آنها استفاده ميكند و آنان
را بچه هايي خطاب ميكند كه بر عهد خود نمي ايستند (خطبه 27) وگاهي با
تحليل تاريخ واقعيات را براي آنها بيان مينمود (خطبه 3 شقشقيه) وگاه با
نوشتن نامه به مخالفان خود زمينه را براي فهم بهتر ديگران فراهم مي
آورد(نامه 6 نهج البلاغه) .
اگر چه در هيچ كجاي تاريخ اهل بيت(ع) ، بشر به اين بلوغ نرسيد تا پيام
مناديان جبهه حق را در ك كند اما اين سيره براي راه بران آخر الزماني جبهه
حق پيامي كارگشا و كليدي داشت وآن پيام اين بود كه اگر جامعه بيدار باشد
هيچ كس با هيچ قدرتي نميتواند بذر نفاق و انحراف را در جامعه بكارد.
امام راحل(ره) كه در درك پيامهاي الهي از بعد از غيبت صغري و در طول تاريخ
بي بديل بوده است اين نكته را نيز به خوبي از آموزه هاي اهل بيت(ع)
فراگرفته و با نگاشته ها و سخنراني هاي خود همه جا در سدد افزايش بصيرت
عمومي بوده است و به صورت مستقيم و غير مستقيم مردم را به اعمال نظارت و
نهايتا برخورد با انحرافات پيش رو توصيه نموده است كه مظهر تام آرا ميتوان
در بند ميم وصيت نامه سياسي الهي ايشان مشاهده كرد .
امام (ره) در بند ميم پس از توضيح و تبيين ريشه اي از خطر رسانه هاي منحرف و
نقش آنها در بروز انحراف و خطر آزادي هاي نامشروع در جامعه خطاب به
دستگاه هاي مربوطه و مسئولين چنين مينويسد :
اكنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهورو روسای
جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هرزمان ، آن است كه
نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجله ها ازاسلام و مصالح كشور
منحرف شوند. و باید همه بدانیم كه آزادی به شكل غربی آن ، كه موجب تباهی
جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل محكوم است . و تبلیغات
و مقالات و سخنرانیها و كتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح
كشور حرام است . و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است . و
از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود. و ازآنچه در نظر شرع حرام و آنچه
برخلاف مسیر ملت و كشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور
قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می باشند.
سپس آن حكيم الهي با توجه به احتمال سهل انگاري مسئولين در وصيتي انقلابي به مردم و جوانان چنين مينگارد:
مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یكی از امور مذكورنمودند به
دستگاههای مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهی نمودند، خودشان مكلف به
جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددكار همه باشد.
گرچه تصريح اين كلام امام(ره) عمدتا در مورد بحث رسانه ها و انحرافات نشأت
گرفته از آن است اما آنان كه با منطق امام(ره) آشنا هستند ميدانند كه
امام(ره) در برخورد با هر انحرافي اين روحيه انقلابي را به ملت توصيه
مينمود و اين مختص به بحث رسانه ها نيست .
حادثه عظيم نه دي را به حق ميتوان تجلي بند ميم وصيتنامه امام راحل(ره)
و همچنين بستر ظهور سيره سياسي اهل بيت(ع) دانست . نه دي همان بزنگاهيست
كه عموم مردم از خواص پيشي گرفتند و همه مصالح دنيايي خود را بر مصلحت
اسلام ترجيح دادند و پس از درك عمق فتنه با بصيرت عاشورايي و فعال شدن
نظارت عمومي اقدام به حذف فتنه گران از صفحه سياسي انقلاب نمودند. البته
شعار آن روز مردم توسط مسئولين درك نشد و شايد برخي تغافل را راه خوبي براي
نشنيدن حرف مردم دانستند وگرنه ملت علاوه بر حذف سايسي در شعار هاي خود
حذف فيزيكي سران فتنه را نيز خواستار شده بودند كه قطعا به شهادت فقه
خواسته اي به حق و منطقي بود.