حجت الاسلام جواد محرابی- نام
محمد سروش محلاتی برای کسانی که در سالهای گذشته فتنه گران را رصد می کنند
ناشناخته نیست.محمد سروش محلاتی و ضیاء مرتضوی از تئوریسین های جریان فتنه
هستند که هر روز در قالبی نو کینه هایشان را علیه نظام اسلامی و انقلاب
اسلامی آشکار می کنند.نام این دو تن در تمام بیانیه های دفاع از موسوی و
سران فتنه می درخشد و بعد از فتنه نیز هر جا لازم شد در بیانیه های علیه
نظام و انقلاب این دو تن پای ثابت امضاها بودند.
سروش محلاتی یک روز در نشریه ی فقه
سیاسی دفتر تبلیغات نظام اسلامی را متهم به خفقان می کند و و تمام تلاش خود
را می کند تا ثابت کند قبل از انقلاب علما آزادی بیان داشتند و بعد از
انقلاب دیگر این آزادی نیست.او می گوید: غرض اين است كه شما قبل از انقلاب
چنين مسألهاى را نداشتيد و اصلاً اين حرفها نبود. قبل از انقلاب علماء
نظرات خود را با صراحت و شجاعت، آزادانه طرح مىكردند، مثلاً شهيد بهشتى در
كتابهاى دبيرستانى، نظام سياسى اسلام را مطرح كرده بود، با اينكه آن
مباحث در تضاد با مبانى رژيم پهلوى بود.
البته ایشان نمیگوید چرا رژیم پهلوی
علمای مبارز و مجاهد و حتی سخنرانانی را که کوچکترین مطلبی در مورد اسلامی
سیاسی و امام خمینی رحمت الله علیه بیان می کردند زندانی و حتی به شهادت می
رساند.البته منظور ایشان از علمایی که آزاد بودند کسانی بودند که هیچ گاه
در مقابل ظلم شاه و حکومت فاسد پهلوی حتی اخم هم نکردند و طبیعتا رژیم هم
کاری به کار آنها نداشت.همانهایی که سکولار بودند.
حال این عنصر فتنه گردر مقاله ای که در
وبسایتش منتشر کرده است ناراحتی خود را از واژه فتنه ابراز کرده و در نوشته
ای هتاکانه تلاش کرده است حکومت اسلامی را با حکومت یزید مقایسه کند.
او می نویسد: تاریخ اسلام نشان می دهد
واژه هایی مانند "فتنه"، "فساد" و "اختلاف" پیوسته بهانه هایی برای منفی
جلوه دادن اقدامات حق طلبانه و ظلم ستیزانه بوده است.
باید به ایشان گفت اتفاقا تاریخ اسلام نشان می دهد همیشه عناصر فتنه گر از این واژه ها در هراس بوده اند.
این در حالیستکه هم در قران و هم کلام
معصومین علیهم السلام بویژه امیر مومنان علیه السلام این واژه دائم بکار
رفته شده است و مسلمانان را نسبت به خطر فتنه و اختلاف بیم داده اند.
امیر مومنان در خطبه پنجاهم نهج البلاغه
می فرمایند: اِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْواءٌ تُتَّبَعُ، وَ
اَحْكامٌ تُبْتَدَعُ،يُخالَفُ فيها كِتابُ اللّهِ، وَ يَتَوَلّى عَلَيْها
رِجالٌ رِجالاً عَلى غَيْرِ دينِ اللّهِ. فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ
مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتادينَ. وَلَوْ اَنَّ
الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ
الْمُعانِدينَ. وَلكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ، وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ
فَيُمْزَجانِ، فَهُنالِكَ يَسْتَوْلِى الشَّيْطانُ عَلى اَوْلِيائِهِ، وَ
يَنْجُو الَّذينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللّهِ الْحُسْنى ابتداى ظهور فتنه
ها هواهايى است كه پيروى مى شود، و احكامى كه در چهره بدعت خودنمايى مى
كند،اين فتنه ها و احكام با كتاب خدا مخالفت مى شود، و مردانى مردان ديگر
را بر غير دين خدا يارى و پيروى مى نمايند. اگر باطل از آميزش با حق خالص
مى شد راه بر حق جويان پوشيده نمى ماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمى
گشت زبان دشمنان ياوه گو از آن طع مى گشت. ولى پاره اى از حق و پاره اى از
باطل فراهم شده و در هم آميخته مى شود، در اين وقت شيطان بر دوستانش مسلط
مى شود، و آنان كه لطف حق شاملشـان شـده نجـات مى يابنـد.
در خطبه 92 نیز مولای متقیان می
فرمایند: اَمّا بَعْدُ، اَيُّهَا النّاسُ، فَاَنَا فَقَأْتُ عَيْنَ
الْفِتْنَةِ، وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِىءَ
عَلَيْها اَحَدٌ غَيْرى بَعْدَ اَنْ
ماجَ غَيْهَبُها، وَ اشْتَدَّ كَلَبُها ما بعد، اى مردم، من بودم كه چشم
فتنه را كور كردم، و كسى جز من بر آن جرأت نداشت، بعد از آنكه تاريكى فتنه
ها همه جا را گرفته، و سختىِ هارى آن رو به فزونى نهاده بود.
ایشان در همین خطبه امت را نسبت به فتنه های آینده بویژه فتنه ی بنی امیه هشدار می دهند و میفرمایند:
اِنَّ الْفِتَنَ اِذا اَقْبَلَتْ
شَبَّهَتْ، وَ اِذا اَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ. يُنْكَرْنَ مُقْبِلات، وَ
يُعْرَفْنَ مُدْبِرات. يَحُمْنَ حَوْمَ الرِّياح ِ،
يُصِبْنَ بَلَداً وَ يُخْطِئْنَ
بَلَداً. اَلا وَ اِنَّ اَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدى عَلَيْكُمْ فِتْنَةُ
بَنى اُمَيَّةَ، فَاِنَّها فِتْنَةٌ عَمْياءُ مُظْلِمَةٌ، عَمَّتْ
خُطَّتُها، وَ خَصَّتْ بَلِيَّتُها، وَ اَصابَ الْبَلاءُ مَنْ اَبْصَرَ
فيها، وَ اَخْطَأَ الْبَلاءُ مَنْ عَمِىَ عَنْها
فتنه ها به وقتى كه روى آرند عامل
اشتباه شوند، و چون از ميان بروند حقيقت آن بر همه معلوم گردد.فتنه ها به
وقت آمدن ناشناس اند، و هنگام رفتن شناخته مى شوند. فتنه ها همچون باد در
گردشند،به شهرى اصابت مى كنند و از شهرى مى گذرند. بدانيد كه ترسناكترين
فتنه ها به نظر من در زندگى شما فتنه بنى اميّه است، زيرا فتنه اى است كور و
تاريك و فراگير، و بلايش مخصوص مردم باايمان است،آن كه در آن فتنه ها بصير
و داناست بلا دامنگيرش مى گردد، و هر كه كوردل و نابيناست بلا از او دور
مى ماند!
درباره فساد و اختلاف هم در جای جای نهج البلاغه مومنین را از این دو امر بر حذر می دارد.
البته عجیب نیست جناب سروش محلاتی با
قلب واقعیات تلاش می کند خود و دوستان فتنه گرش را که بزرگترین ظلم و خیانت
را به انقلاب و آرمانهای امام راحل کردند تبرئه کند و موضوع را عوض کند.
البته نکته ی آخر نوشته ایشان مورد قبول
ما هم هست وی مینویسد: اگر در آموزهای ائمه معصومین بر لعن یزید و بنی
امیه، تاکید زیادی شده است این دستور دامن زدن به یک کینه شخصی و یا زنده
داشتن یک تعصب مذهبی نیست. این آموزه متضمن این حقیقت است که دست های پنهان
را در وراء جنایت ها ببینید و تحت تاثیر توجیه هایی که برای تبرئه آنان
انجام می شود، قرار نگیرید.
باید گفت این مطلب را مردم قبل از شما
در 9 دی فهمیدند و پاسخ دادند.شعار های مرگ بر سران فتنه و مرگ بر آمریکا و
انگلیس و فتنه گران و مرگ بر موسوی و کروبی که در روزهای فتنه داده می شد
همان لعن بر یزید و یزیدیان و عمر سعدهای زمان است که برای ملک ری با
صهیونیست ها و بهائی ها هم کاسه شدندو با خیانت به امام و خون شهداء تلاش
کردند این انقلاب را ساقط کنند.زهی خیال باطل
سند: قسمتی از بیانیه سروش محلاتی و دوستانشان در حمایت از سرکرده فتنه
پيشينه درخشان جناب آقاي موسوي در هشت
سال نخست وزيري در دوران دشوار دفاع مقدس حمايت مستمر حضرت امام خميني از
ايشان ثبات قدم در دفاع از انقلاب و اهداف و منافع جمهوري اسلامي پيوند
عميق و تعامل سازنده ايشان با مرجعيت و روحانيت معظم و تاكيد بر استقلال
حوزه هاي علميه ارتباط نزديك و راهگشا با دانشگاهيان محترم و بهره مندي از
طيف گسترده نخبگان و متخصصان ارائه برنامه هاي جامع و راهگشا در فعاليتهاي
انتخاباتي و پايبندي كامل ايشان به موازين شرعي و اخلاقي و حمايت شخصيتها و
گرايشهاي مختلف فكري فرهنگي و سياسي از ايشان همه گواه توانمندي درايت
تعهد و سلامت نفس و در يك كلمه مديريت اسلامي ايشان مي باشد. اميدواريم با
راي بالا و سرنوشت ساز ملت بزرگ ايران به اين شخصيت فرهيخته انقلابي و
آزموده لطف خداوند و خشنودي حضرت ولي عصر(عج ) بيش از پيش نصيب مردم ايران
گردد.
1 ـ محمد جعفري گيلاني 2 ـ محمدرضا
نوراللهيان 3 ـ محمد سروش محلاتي 4 ـ علي رضا اميني 5 ـ رضا مختاري 6 ـ
مهدي مهريزي 7 ـ سيدمحمد موسوي 8 ـ سيدجواد ورعي 9 ـ سيدضيا مرتضوي 10 ـ
كاظم قاضي زاده 11 ـ محمد ذبيحي 12 ـ محمدعلي مهدوي راد 13 ـ محمدجواد
صاحبي 14 ـ سيدمحمود مدني بجستاني 15 ـ حميد شهرياري 16 ـ داوود فيرحي 17 ـ
سيف الله صرامي 18 ـ سيدمحمدتقي آل غفور 19 ـ حميدرضا شريعتمداري 20 ـ
محمد عبداللهيان 21 ـ محسن آخوندي 22 ـ احمد ديلمي 23 ـ محمدرحمان ستايش 24
ـ غلامحسين اعرابي 25 ـ سعيد بهمن پور 26 ـ سيدمحمدباقر حسيني مهري 27 ـ
محمدرضا غفوريان 28 ـ سيدمحمود موسوي 29 ـ قاسم جوادي 30 ـ محسن جوادي 31 ـ
مصطفي ميراحمدي زاده 32 ـ محمدعلي سلطاني 33 ـ سيدحبيب موسوي 34 ـ مهدي
منتظرقائم 35 ـ سيدمحمد انتظام 36 ـ محمود شفيعي 37 ـ محمدتقي دياري 38 ـ
سيداسماعيل مهري 39 ـ احمد حيدري اليگودرزي 40 ـ محمدرضا مصطفي پور 41 ـ
حسن پويا 42 ـ محمدحسين شريفي نيا 43 ـ سيدحبيب حسيني مهري 44 ـ عبدالرحيم
سليماني 45 ـ مسعود اديب 46 ـ جلال الدين قياسي 47 ـ محمد صالحي مازندراني
48 ـ حسين مرادي نسب 49 ـ علي اقدامي 50 ـ حسين شهامت 51 ـ محمدرضا بيات 52
ـ علي اكبر عطاران 53 ـ محمدرضا سالاري فر 54 ـ حميدرضا سلكي 55 ـ محمدعلي
ايزدي 56 ـ جواد ابوالقاسمي 57 ـ محمد سيف اللهي 58 ـ مهراب صادق نيا 59 ـ
هادي سروش 60 ـ علي حسين پور .