اين چند سطر بررسی و نگاهی علمی، تاريخي به موضوعی که عرض خواهد شد نمی باشد و درصدد پاسخگويی به مطالبي كه اخيراً در رسانهها طرح شده نيست، بلکه مروری است بر آنچه تا به امروز در مکتب اهل بيت و پای درس علما آموخته ايم.
تقريباً اغلب علما و مورخان در آثارخود به حضور دختري 3 يا 4 ساله از فرزندان امام حسين (عليه السلام) در كربلا اشاره و حضور چنين فرزندي از حضرت اباعبدالله(عليه السلام) را در شام تأييد نمودهاند. اختلاف نظری که درميان علما وجود دارد بر سر اسم اين دختر خانم است و نظری جدي مبني بر اينكه دختري به نام رقيه (سلام الله عليها) در ميان فرزندان حضرت اباعبدالله(عليه السلام) در سفر به كربلا نبوده است وجود دارد. ولی تقريباً اجماع نظري بر اصلِ حضور چنين دختري برقرار است.
بزرگان بيان می دارند: «اسم حضرت رقيه(سلام الله عليها) در کتابی نيامده و آنچه هست اين عبارت است«و كان للحسين بنت ذات اربع سنين» و اسم شريف اين خانم را ننوشته اند، ولي نوشته اند اين بچه در طول راه بهانهي پدر ميگرفت و الباقي، حكايت شهادت ايشان را به کيفيت معروفه که بر منابر بيان می شود...».
اخيراً رسانهي ملي جلسهي پرسش و پاسخي از حضرت آيتالله خوشوقت پخش و نظر قديمي ايشان را درباره ی وجود حضرت رقيه(سلام الله عليها) منتشر نموده است. جداي از اينكه آيا طرح مباحث علمي و نظرات طلبگي حضرات علما از رسانهي ملي به صورت ناقص و بدون پرداختن به همهی ابعاد آن و ايجاد شرايطِ طرحِ يك بحث علمي صحيح است يا خير؟! هجمه ی جدي و ناجوانمردانهاي را عليه اين عالم ديني و استاد اخلاق پديد آورده و اتحاد قديمي دشمنان را به اين بهانه بر ضد ايشان حاصل نموده است: از به ظاهر عالم ديني كه براساس قاعدهي ارث در پي بساط مرجعيت خود پس از پدر است و قول و فعلش در سخنراني در مورد اين موضوع در تضاد می باشد، گرفته تاتفكرات انجمن حجتيهاي كه دوباره مجالي براي عرض اندام يافتهاند، از شيطان صفتي كه آنچه شايسته ی خويش است در فضاي مجازي به ايشان خطاب ميكند تا وهابي صفتي كه با تلاش باطل خود سعي در پيگيري خط وهابيت با دفاع ظاهري از تشيع در اين موضوع را دارد.
حضرت آيتالله خوشوقت در پي سؤالي مشخص نظر تحقيقي و تاريخی خود را بيان داشته اند و لاغير. اين حجم توهين و هجوم به ايشان قطعاً دليلي غير از آنچه بيان ميشود، دارد. چنين مطالب و مواضعي قطعاً در پي دفاع از حريم تشيع واهل بيت نيست، چرا كه به دور از رفتار بزرگان و علماي دين در مواجهه با مواردي به مراتب جديتر و اختلافاتي اساسيتر از اين موضوع ميباشد.
علي ايّحال ساليان سال است شيعيان در ايام مختلف سال مخصوصاً ايام ماه محرم و صفر به وجود دختري از فرزندان ابا عبدالله تمسك ميجويند و او را واسطه با وجود ذات اقدس الهي قرار ميدهند و حوايج خود را از خدا به اين وسيله طلب و حاجت روا نيز ميگردند، با عشق و علاقه به شهر دمشق و بارگاه ملكوتي او مشرف ميشوند و در حرمش بار دل زمين ميگذارند و دلآرام ميشوند.
ذاكران اهل بيت در كنار ذكر فضائل ساير اهل بيت و ياران اباعبدالله(عليه السلام) از دختري سه ساله ميگويند كه در روز عاشورا مصيبت ديد، در مسير كوفه و شام آزرده و پژمرده شد و در شهر شام پرپر گرديد. با ذكر مصائبش دلها را نرم ميكنند تا ياد خدا در دلها عميق شود. شبهاي سوم محرم رادر مسجد ارك كمتر كسي است كه درك كرده باشد و از ياد ببرد. آن هم با صدای كسي كه مصائب اين دختر سه ساله پريشان حالش كرده است. راستي كم لطفي است كه از سه سالهی اباعبدالله ياد كنيم و نامي از حاج منصور ارضي نبريم.
صلي الله عليک يا بنت الحسين(سلام الله عليها)