رجانیوز:
وقتی رابطهها جای ضابطهها را بگیرند و بازیهای سیاسی وارد عرصه فعالیت
حرفهای شود، نباید هم تعجب کرد که یک بازیگر درجه چندم سینمای ایران به
خودش اجازه دهد که خودش را روزنامهنگار بنامد و به لطف دوستان سیاسیاش در
مطبوعات، ستون ثابت هفتگی داشته باشد و براحتی با قلمی ضعیف و کودکانه هر
چه میخواهد دل تنگش از نفرت و توهین و تمسخر به فعالان حرفهای عرصه خبر
بگوید و آنها را «بچه» بخواند.
پگاه آهنگرانی که تا همین چند وقت پیش
تنها یک بازیگر در سینمای ایران بود و به لطف مادر کارگردانش و دوستان
اصلاحطلبش در روزنامههای احزاب سیاسی، به چهرهای جوان در سینما بدل شده
بود، چند ماهی است که با انتشار دستنوشتههایش در روزنامه «اعتماد»، توهم
روزنامهنگاری را هم تجربه کرد تا این عارضه جدید هم به «توهم تقلب» او و
دوستانش اضافه شود. البته ما از افزوده شدن یک نفر به جرگه فعالان عرصه خبر
و نویسندگی استقبال میکنیم؛ حتی اگر این بازیگر جوان اصول ابتدایی کار
خبری را هم نداند و صرفا گمان کند که فحاشی مودبانه در قالب کلماتی که بر
روی کاغذ جاری میشوند، اسمش روزنامهنگاری و فعالیت خبری است.
اما انگار امر بر خانم آهنگرانی واقعا
مشتبه شده و خودش را فعال در عرصه خبر دانسته؛ تا جایی که در یادداشتی که
اخیرا نوشته و آن را منتشر کرده، علاوه بر اینکه خودش را به عنوان ترازوی
مقایسه میان رسانهها و بنگاههای مطبوعاتی و خبری جهان معرفی کرده، دست به
توهین به نویسندگان و فعالان عرصه مطبوعات و به طور ویژه «رجانیوز» زده
است. آهنگرانی در این یادداشت، با اشاره به ماجرای تجاوز جنسی یکی از
مسئولان تلویزیون دولتی انگلیس BBC که در ماههای اخیر بازتاب بسیار
گستردهای در رسانههای جهان داشت، ضمن دفاع از ماهیت ضدانسانی فعالان این
شبکه خبری، بیبیسی را رسانهای دانسته که برای اعتبار خود بسیار ارزش
قائل است.
او در این باره نوشته است: «چه خبر شده
که در یکی از قدیمیترین و با تجربه ترین بنگاههای خبر پراکنی چنین بحرانی
رخ داد؟ نه اختلاس، نه رشوه، نه رسوایی اخلاقی و نه خیانتی به کشور. فقط
خبری ناموثق که اتهامی ناروا به شخصی زده و حیثیت او را لکه دار کرده بود و
به دنبال آن موج استعفا و بعد بحران. اما چرا انقدر سخت میگیرند؟ چون
خیلی اخلاقی هستند؟ چون خیلی حرفهای هستند؟ چون راست و دروغ خبر برایشان
مهم است؟ ولی شاید هیچ کدام از آنها نیست. شاید به خاطر این است که
میخواهند از اعتبارشان دفاع کنند. اعتبار یک رسانه همه چیز آن است که برای
آن میتوان افراد را قربانی کرد. حتی اگر سالها سابقه روشن پشتوانه آنها
باشد و به خاطر حفظ همین اعتبار است که دست به جراحی میزنند و کسانی که
خطا یا سهوی کردهاند کنار میروند.»
البته باید از خانم آهنگرانی پرسید اگر
او هم جای آن ۵۰۰ کودکی که در بدترین شکل ممکن مورد تجاوز جنسی قرار
گرفتند و مجری شبکه محبوب ایشان، آنان را به طرز فجیعی آزاد داده است، بود،
باز هم اینچنین از بیبیسی و اعوان و انصارش حمایت میکرد یا خیر؟
البته این بازیگر به همینجا هم بسنده
نکرده و به روایت دروغین خود از حضور در غرفه رجانیوز در نمایشگاه مطبوعات
پرداخته است. داستان خیالی پگاه آهنگرانی از این ماجرا اینگونه روایت شده
است: «برای اعتراض به خبر نادرستی که یکی از همین رسانههای وابسته به دولت
در مورد من منتشر کرده بود به غرفهشان در جشنواره مطبوعات مراجعه کردم.
مسئول غرفه حرفهای مرا شنید و با پوزخند مرا به طرح شکایت راهنمایی کرد.
آنچنان اطمینانی از سرنوشت بیحاصل این شکایت در لحنش موج میزد که
اطرافیان و نوچههایش که آنها را «بچهها» صدا میزد از این شوخی به خنده
افتادند و این «بچهها» به تنها چیزی که شبیه نبودند آدمهای فرهنگی و
مطبوعاتی بودو رفتارشان بیشتر شبیه لباس شخصیهای در حال مرخصی بود. دور و
بر رئیسشان ورجه ورجه میکردند و با متلک و مزه پرانی با این به اصطلاح
اعتراض من تفریح میکردند و از قدرت رسانهای خود حسابی کیفور بودند.
اعتبار رسانهای آخرین چیزی است که این «بچهها» احتمالا بهش فکر میکنند.
آنها با آزادی بیان انحصاری و نامحدودشان خوشاند که هر چه دلشان
میخواهد به هر که دلشان میخواهد میگویند و اگر کسی روزی معترض شد
«بچهها» با خنده میگویند خوب برو شکایت کن ببینیم کجا را میگیری.»
جالب است که مدعیان «جنبش مبارزه با
تقلب» اینچنین راحت و بدون نگرانی دروغ میگویند و از هیچ چیزی هم خجالت
نمیکشند. حاضران در غرفه رجانیوز در نمایشگاه مطبوعات حتما شاهد حضور خانم
آهنگرانی و شلوغکاری همراهان وی بودند و توهینهای آنان به نویسندگان
سایت را دیدند. دقیقا برخلاف روایت آهنگرانی، پسری که در کنار او بود و
دائما به شلوغکاری میپرداخت از لفظ «بچهها» استفاده میکردند و حتی
بارها به نیابت از خانم بازیگر میخواستند با حاضران در غرفه رجانیوز
درگیری شوند. البته پگاه آهنگرانی در روایت پاسخ نویسندگان رجا به خود هم
خیانت در امانت کرده و دروغ گفته است؛ آنجایی که یکی از نویسندگان که مشغول
مباحثه با وی بود، از او درخواست کرد تا اگر اعتراضی به مطلب مندرج در رجا
دارد، جوابیهای به سایت ارسال کند و اگر جوابیهاش در رجا منتشر نشد،
آنگاه اقدام به شکایت کند. نه خبری از تمسخر بود و نه خبری از تحقیر و
پوزخند و کنایه. تمامی حاضران در آن معرکه شاهد بودند که داد و هوارهای
خانم بازیگر و پسر همراهش چگونه با پاسخ متین و آرام مسئول غرفه رجا روبرو
شد. حالا اینکه چرا خانم آهنگرانی تصمیم گرفته تا اینچنین به دروغگویی
بپردازد، الله اعلم.
پاسخ آرام و متین یکی از نویسندگان رجا به هیاهوی خانم بازیگر و همراهانش در نمایشگاه مطبوعات
وقتی یک بازیگر به خودش اجازه میدهد با
استناد به سابقه چندین ماهه خود در ستون نویسی برای یک روزنامه خاص که آن
هم به لطف دوستانش فراهم شده، به نظریهپردازی در عرصه خبر و رسانه
بپردازد، طبیعی است که فضای خبری و رسانهای کشور چگونه خواهد بود. البته
پگاه آهنگرانی باید بسیار شاکر جمهوری اسلامی باشد که در سینمای ایران
میتواند با توجه به هنرمندی و مهارت خود در عرصه بازیگری به شهرت برسد و
برخلاف غرب و البته دوستان خودشیفتهاش که به آن سینما پناه بردند، نیازی
به برهنه شدن براي دريافت نقش در سينماي ايران را ندارد و مي تواند با حفظ
كرامت خود به بازيگري در ايران بپردازد. آنچنانكه گلشيفه اي كه در سینمای
ایران یک بازیگر بود، چگونه در سینمای فرانسه تبدیل به یک مدل و مانکن جنسی
شد.
خانم بازیگر که پیش از این با حضور در
جمع آشوبگران خیابانی نشان داده بود چقدر به سخنان خودش درباره لزوم گفتگو و
مباحثه میان اندیشههای مختلف پایبند است، اکنون هم ثابت کرد میتواند
درغگویی را به حد اعلا رساند و پرچم جنبش ضد دروغگویی را هم برافراشت.
روایت این مطلب در پاسخ به یادداشت اخیر پگاه آهنگرانی شاید بتواند همان
انگشت اشاره کودکی باشد که به روایت هانس کریستین اندرسن از لخت بودن
پادشاه خبر داد؛ انگشت اشارهای که این بار قرار است تناقضات رفتاری و
گفتاری خانم بازیگر را به نمایش بگذارد.