کد خبر: ۱۰۱۳۰۸
زمان انتشار: ۱۰:۳۲     ۳۰ آذر ۱۳۹۱
تاریخ یکی از مهم ترین صحنه هایی است که به مکانی برای قضاوت دیگران تبدیل می شود از همین رو بسیاری در تلاش هستند که تاریخ را به گونه ای بازگو کنند که آیندگان قضاوت مثبتی نسبت به آنان داشته باشند. تلاش برخی افراد ضد انقلاب برای مهربان و لین نشان دادن چهره حکومت پهلوی و تکذیب خاطرات مبارزین از جمله این تلاش هاست. متن زیر معرفی و نقد یکی از کتاب هایی است ( کتاب در دامگه تاریخ) که برای عوض کردن تاریخ به نفع مخالفین نظام جمهوری اسلامی تلاش می نماید.
به گزارش 598 به نقل از دیدبان «پرویز ثابتی پس از 34 سال از انقلاب و انقلابیون انتقام می گیرد».می توان کتاب در دامگه حادثه را در همین یک جمله خلاصه کرد.  در دامگه حادثه حاصل 16 ساعت مصاحبه عرفان قانعی فرد با یک بهایی زاده به نام پرویز ثابتی است که توسط نشر کتاب در آمریکا منتشر شده است.

ثابتی پس از اتمام دبیرستان به دانشکده حقوق پیوست و پس از آن نه به دانشجویان این دانشکده(که قوه قضاست) بلکه به سازمان اطلاعات وامنیت کشور پیوست.

پیش از آغاز گفت وگو نادر انتصار در یادداشتی بر کتاب از ثابتی و نقش او در ساواک و نیز روابطش با شاه سخن می گوید. انتصار ثابتی را یکی از ((ترسناک ترین چهره های ساواک)) می داند که گرچه در یک ((خانواده بهایی)) رشد یافته اما خود سعی در کم رنگ کردن این نکته دارد.

پرویز ثابتی

شاه وطن دوست در دامگه تاریخ!

ثابتی که به گفته خودش بیش از مصدق به مظفر بقایی علاقه وسمپاتی داشت اندک اندک پله های پیشرفت را در ساواک گذرانده تا سرانجام به سمت مدیر امنیت داخلی یا همان مقام دوم این سازمان گمارده می شود.ثابتی به گفته خودش گرچه تا 1331 طرفدار مصدق بوده اما عملکرد او در دوران نخست وزیریش را ((دیکتاتورمآبانه و عوام فریبانه)) می داند.گرچه ثابتی در مورد مصدق حقیقت را می گوید و ((دیکتاتور بودن)) وی را به مثابه خصلتی بد می داند اما گویا کینه ثابتی از انقلاب و علاقه وی به شاه او را دچار فراموشی می کند زیرا هموست که تنها 14 صفحه قبل بیان می کند که((محمد رضا شاه نیز ذاتا وطن پرست ودمکرات بوده))(ص 14) و اجازه برگزاری انتخابات نسبتا آزاد را دلیلی بر مدعای خود می داند(ص15) ثابتی اما در تمجید از اربابان خود(رضا شاه ومحمد رضا)به همین اکتفا نمی کند و ((استقلال و اقتدار محمد رضا شاه در برابر کشورهای خارجی)) را از دیگر خصوصیات برجسته وی به شمار می آورد کارنامه شان در کشور داری را مثبت می داند.

ثابتی گرچه در بخش اولیه کتاب مصدق را دیکتاتور می خواند اما ((سلطنت پهلوی))را به جمهوری اسلامی(با وجود منبعث بودن از رای مردم) ترجیح می دهد و ((ثبات سیاسی،اقتصادی)) را دلیل این رجحان می داند وعجیب نیست که وی سخنانی را به زبان می آورد که پیش از او در سال 1355 فرح همسر شاه نیز درمصاحبه ای با یک روزنامه کانادایی به زبان آورد و ((دادن آزادی به مردم را منوط به درک آزادی توسط مردم)) دانست.ثابتی افزون بر این در جایی دیگر دیکتاتوری همراه با امنیت را بر دمکراسی نا امن ترجیح می دهد و برهمین مبنا روی کارآمدن رضا خان پس از مشروطه را ((واقعه ای مثبت)) و ایستادن او در برابر قدرت های خارجی را مایه نجات کشور می داند و دراین رهگذر ابایی ندارد که خود را به نادانی بزند و فراموش کند که رضاخان خود ساخته وپرداخته دولت انگلیس است و در واقع ثابتی ادامه دهنده راهی است که تلاش می کند با توجه بیش از اندازه به ابتکار فردی و تأکید بر ذکر خاطره‌های تاریخی این حادثه مؤثر تاریخی محتوای واقعی کودتا را پنهان ونقش انگلیس در آن را کتمان کند.

ثابتی پس از برشمردن ویژگی های رضا شاه ونیز محمد رضا به این نکته اشاره می کند که محمد رضاشاه بارها در مقابل منافع کشورهای خارجی ایستاد و همواره در تصمیم گیری هایش منافع ملی را به منافع خارجی ها ترجیح می داد او می گوید: (( شاه همیشه در اتخاذ تصمیمات منافع ومصالح کشور را در نظر می گرفت نه منافع آمریکا))(ص368) این ادعا در حالی است که ثابتی خود در صفحه 507 انتصاب بختیار به نخست وزیری را به دلیل ملاقات شاه و براون نخست وزیر انگلیس می داند و نیز دهها سند متقن خلاف این ادعا را پیش از این ثابت کرده که می توان به نمونه های زیر که از اسناد خود ساواک که ثابتی در آن مشغول بوده است اشاره کرد:

الف:گزارش ساواک پیرامون دستور آمریکا به شاه

موضوع: رونوشت اطلاعيه 4472/ بخش 312 ـ 21/11/41 اداره يكم عمليات

((اعليحضرت همايون شاهنشاه برخلاف تمايلات قلبي خود و طبق توصيه مقامات سياسي امريكا مجبورند با دكتر اميني نظر موافق داشته باشند و از ايشان حمايت كنند))

ب:در گزارش دوم وضعیت دولت و تاسیس یک کارخانه وابسته به سفر سفیر انگلیس به ایران است

تاريخ: 5/10/44 شماره: 47690/32

((در اثر تحولات سياسي در امريكا و اتخاذ روشهاي تازه آن كشور در مورد ايران و حملات جرايد امريكا به ايران در مورد تأسيس كارخانه ذوب‌آهن دستجات سياسي و منتظر‌الوزرا به فعاليت افتاده‌اند و برابر اظهار دكتر اميني پس از مسافرت آقاي نخست‌وزير انگليس به ايران وضع دولت روشن خواهد شد))

سند ساواک در مورد دخالت خارجی ها در ایران

ادعای ثابتی به نبود شکنجه در ساواک:

ثابتی اما در بخش های دیگر مصاحبه خود به موضوع شکنجه در ساواک می پردازد گرچه پیش از او نعمت الله نصیری در آخرین مصاحبه قبل ازاعدامش در پاسخ به سوالی در مورد شکنجه گفت((شکنجه مستقیم را تکذیب می‌کنم))اما ثابتی خود نیز معترف است که در برخی موارد شکنجه هایی انجام شده او بالخصوص از شکنجه هایی که در زمان مصدق از طرف شهربانی انجام شده است نام می برد اما پر واضح است که آنچه ثابتی ادعا می کند قطعا بسیار کم تر از شکنجه هایی است که در ساواک وجود داشته است.او دوران ریاست پاکروان بر ساواک یکی از زمان هایی می داند که تقریبا هیچ شکنجه ای انجام نشده ومدعی است که: ((شکنجه در دوران پاکروان به صفر رسید))(305) همچنین در مورد شخصیت پاک روان بیان می کند: ((پاکروان که باید یا استاد دانشگاه می شد یا کشیش،درچند سالی که رئیس ساواک بود تنها یک سرهنگی یک چک زد به گوش یک زندانی))(ص321) گرچه پاکروان نسبت به دیگر روسای ساواک ملایم تر بود اما حمله به مدرسه فیضیه در زمان ریاست پاکروان حادثه ای نیست که بتوان آن را با اینگونه تحریفات تاریخی توجیه کرد.

بحث درباره اظهارات ثابتی درباره شکنجه در ساواک اما اینجا پایان نمی پذیرد وی بارها در گفت وگوی خود به ضدیت خود با شکنجه و غیر قانونی دانستن آن توسط وی اشاره می کند که نیاز به بررسی بیشتری نسبت به بخش های دیگر این گفت وگو دارد. ثابتی در صفحه 172 به نقل از آیت الله منتظری می گوید: ((او بعد از اینکه مغضوب و برکنار شد ادعاهای هادی غفاری و سعیدی را که مدعی شده بودندپدرانشان در زندان تحت شکنجه مرده اند را رد کرده است)) او هم چنین در صفحه 302 شکنجه را عارضه ای ضد حقوق انسانی می داند که با به قدرت رسیدن رضا شاه در ایران ممنوع شد و به عنوان جرم تلقی شد گرچه کتمان نمی کند که پس از آن شکنجه متوقف نشده است.قسمت جالب ماجرا اما آنجاست که ثابتی می گوید: ((خودم هیچگاه ندیده ام که فردی مورد شکنجه قرار گیرد)) (307)

می توان گفت بهترین نقد بر سخنان ثابتی آوردن نمونه هایی زنده از افرادی است که خود مورد شکنجه ساواک قرار گرفته اند و نیز اذعان دیگر مقاماتی که خود در حکومت پهلوی صاحب منصب بوده اند.نکته قابل توجه در این اسناد وجود نیروهای متنوع اسلام گرا و ملی گرا و خاطره های آنها از شکنجه در زندان هاست.

یکی از موارد قابل ذکر پیش رفت انواع وسایل شکنجه در اواسط دهه پنجاه است که خود شاه نیز در مصاحبه ای به آن اعتراف می کند و در مصاحبه با لرد جنتون در پاسخ به شكنجه‌ي زندانيان می گوید: ((آنچه مي‌توانم بگويم اين است كه ما هم اين روزها وسايل پيشرفته براي اين‌گونه تحقيقات داريم))

مورد دیگر، اظهارات ويليام سوليوان در مورد ساواک و شکنجه های این سازمان است وی که به عنوان آخرین سفیر آمریکا در ایران بود می گوید: ((بخصوص در اواخر دهه 1960 و اوائل دهه 1970 نوعي حكومت ترور و وحشت بر ايران حكمفرما بود. نه فقط گروههاي شناخته شده‌ي مخالف و مبارز، بلكه بعضي از سياستمداران معروف و روشنفكران و خانواده‌هاي مرفه و متجدد هم از تعقيب و آزار ساواك مصون نبودند. بعضي‌ها بطور اسرار‌آميزي ناپديد يا ربوده مي‌شدند شكنجه در زندانها بصورت امري عادي درآمده بود و بعضي از زندانيان زير شكنجه كشته مي‌شدند.))

سولیوان

مورد بعدی گزارش تکان دهنده یکی از مامورین ساواک به نام نصرالله آزاد است که شرح شکنجه یک زن در بروجرد را بیان می کند وی می نویسد: ((در ... زن رئيس گروه، بطري مي‌كردند و عده‌اي هم به تماشا ايستاده بودند. يك روز ديگر يك سپاهي دانش را دستگير و دو نفر از بازجوها به نام ربيعي‌زاده و آرش (فريدون توانگر) يك دهاتي را وادار كردند تا با او عمل ... انجام داد. شب ديگر همسر رئيس گروه را به تخت بستند و بطري به او استعمال كردند، در حالي كه زن حامله بود))

خاطرات عزت شاهی اما برگ دیگری از جنایات ساواک در رژیم پهلوی است.عزت شاهی در بخشی از خاطرات خود پیرامون شکنجه شدنش می گوید: ((پنبه آغشته به الکل را به دور شصت پا می‌بستند و بعد از آن آتش می‌زدند، یا پنبه فتیله شده را درون نافم می گذاشتند و آتش می‌زدند، و گاهی خاکستر سیگار را روی بدنم می‌ریختند.عذاب آپولو، واقعی و خرد کننده بود، پیچها را دائماً شل و سفت می‌کردند....))

آنچه گفته شد تنها بخش کوچکی از این خاطراتی بود که نشان می دهد که ثابتی چگونه هنوز پس از 34 سال بی رحمانه به شکنجه حقیقت می پردازد و از انقلابیون انتقام می گیرد.

جمع بندی:

می توان گفت آنچه در سطور مختلف کتاب به چشم می خورد تلاش ثابتی برای تبرئه خود از اتفاقات پیش آمده با توهم توطئه و احاله دادن مشکلات به آمریکا و دیگر کشورهای خارجی ونیز شاه و دیگر دربایان است کما اینکه وی در این راه به هم قطاران خود رحم نمی کند وبه جز معدود افرادی مانند هویدا حملات زیادی را متوجه دیگر مسئولین می کند گو اینکه ثابتی تافته ای جدا بافته و عنصری خارج از حکومت بوده است.وی در چندین جای کتاب بسیاری از اتفاقات را به گردن شرکتهای نفتی خارجی ونیز آریکا وانگلیس می نهد از جمله وی درباره اعتصاب معلمین در سال 1340 می گوید ((آمریکائیها اعتصاب معلمین را راه انداختند و دامن زدند اعتصاب روز 12 اردیبهشت 40 بود))(ص88)

در این میان اما رفتار مصاحبه کننده نیز خود یکی از اشکالات جدی کتاب است.فی الواقع مصاحبه کننده در بسیاری از مواقع گفت وگو به جای پرسش های چالش برانگیز و افشاکننده درباره دروغ های ثابتی در مقابل آنها سکوت کرده ویا از موضعی همدلانه با وی برخورد کرده که این مساله نیز به خودی خود از ارزش مصاحبه کاسته است.

بی شک ادعاهای بی سند و خنده آور بخش مهمی از گفت وگوی ثابتی را تشکیل واین،خود نمایانگر عدم رعایت اصلی ترین شرط روایت تاریخ یعنی انصاف توسط ثابتی است با این حال پی بردن به عمق کینه یکی از معدود عناصر بلند پایه ساواک و روایت هایی نو از مفاسد پهلوی و شخصیت آخرین پادشاه ایران سه خصوصیتی است که مطالعه این کتاب را ضروری می نمایاند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها