به گزارش 598 به نقل از پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای اعضای
ستاد برگزاری همایش نكوداشت یكصدمین سالروز میلاد آیتالله سیدمحمود
طالقانی(ره) با رهبر معظم انقلاب دیدار كردند. متن كامل بیانات معظمله در این دیدار
را به مناسبت آغاز این همایش به شرح زیر می باشد:
بسمالله الرحمن الرحیم
آقای طالقانی اهل فكر نو بر محور دین و با تمركز بیشتر بر روی قرآن و
نهجالبلاغه [بود]؛ یعنی ایشان اصلاً اینجوری بود. لكن همهی ابعاد شخصیت
آقای طالقانی بُعد روشنفكری دینی نیست. یك بُعد مهم بُعد مبارزه است.
خیلیها روشنفكر بودند اهل مبارزه نبودند؛ روشنفكر دینی هم بودند اهل
مبارزه نبودند؛ همان خصلت عمومی تقریباً [همهی] روشنفكران دیروز و شاید
بعضاً امروز ما در آنها هم بود كه من یك وقت از یك نمایشنامهای نقل كردم
آقای روی ایوان [را] كه پائین نمیآید توی مردم نمیآید با متن قضیه كار
ندارد با میدان كار ندارد، بالای ایوان مینشیند تماشا میكند حرف میزند! خب
خیلی از روشنفكرهای دینی اینجوری بودند [اما] آقای طالقانی نه، اهل عمل
بود؛ یعنی توی میدان بود، احساس درد میكرد حقیقتاً؛ این را ما كه با ایشان
معاشر بودیم – رفت و آمد میكردیم- میدیدیم، محسوس بود در ایشان، واضح بود
كه آدمی اهل درد بود و میخواست مبارزه كند؛ لذا تبعات مبارزه راهم قبول كرد
[و به] زندان افتاد؛ هیچ اظهاری از آقای طالقانی بالواسطه [یا] بیواسطه
نقل نشد؛ [البته] من هیچوقت با ایشان همزندان نبودم، اما همزندانهای
ایشان هم نقل میكنند؛ خود ما هم دیدن ایشان میرفتیم – گاهی از مشهد كه من
میآمدم، روزهای ملاقات میرفتم زندان قصر – از پشت میلهای صحبت میكردند؛
دائم روحیه میدادند.
من دادگاه تجدید نظر ایشان، توی دادگاه بودم. یك صورت ظاهری درست كرده
بودند كه هر كس میخواهد بیاید. یك سالن كوچكی گذاشته بودند آقای طالقانی و
دیگران نشسته بودند، ما هم آمدیم به عنوان تماشاچی آنجا نشستیم. در وقت
تنفس، من اولبار آنجا آقای طالقانی را از نزدیك دیدم. از دور ایشان را
میشناختیم و اسمش را شنیده بودیم اما از نزدیك، من اولبار آنجا ایشان را
دیدم. منشِ آقای طالقانی توی این دادگاه اصلاً روحیهبخش بود؛ خودِ منش
ایشان. ایشان توی آن دادگاه نشسته بود، یك عصا هم دستش گرفته بود، با
بیاعتنائی تمام؛ رئیس دادگاه اسم متهمین را میآورد كه بلند شوند خودشان
را معرفی كنند؛ ایشان نه بلند شد، نه خودش را معرفی كرد؛ همان طور نشسته
بود! آن رئیس دادگاه هم یك سرلشكری بود، هی دو بار سه بار تكرار كرد؛ ایشان
هم بیاعتنا نشسته بود و به نظرم شاید این را هم گفت: خب من را كه
میشناسید، من محمود طالقانیام! یك آدم اینجوریای بود، یعنی آدم مبارز،
متكی به نفس، دارای اعتماد به نفس، متكی به خدا. این یكی از ابعاد آقای
طالقانی.
یك بعد دیگر آقای طالقانی كه به نظر من نباید فراموش بشود، صفای این مرد
بود. به قدری این آدم با صفا و روراست و در معاشرتها صادق بود كه انسان از
این همه زلالی حیرت میكرد. آدم زلالی بود آقای طالقانی. هیچ در قید و بند و
ملاحظات و [اینها نبود]؛ نه ملاحظات آخوندی، نه ملاحظات روشنفكری، نه
ملاحظات مبارزاتی –چیزهایی كه حالا به خودشان ببندند- مطلقاً در این آدم
وجود نداشت؛ صاف، روشن. هر وقت من میآمدم تهران، اوقاتی كه ایشان آزاد
بودند، میرفتیم منزل ایشان –یك بار دو بار- مینشستیم؛ این منزل
پیچشمیران. البته آن منزل بالا هم رفته بودم من، اما بیشتر اینجا ایشان را
میدیدیم. انسان [وقتی] مینشست پهلوی این مرد، واقعاً روحیه میگرفت؛ هم
روحیهی مبارزاتی، هم روحیهی صفا و رفاقت و معنویت و اینها. اینها در این
شخصیتهای برجسته، خوب است بزرگ بشود. ماها –غالباً آدمها- مبتلا هستیم به
یك چیزهائی. این آدم، آدم صافی بود، روراست بود، بیشائبه و بیشیلهپیله
بود. نتیجهی این بیشیلهپیله بودن [هم] صراحتش بود، صراحت در بیان. همان
خطبهای كه شما اشاره كردید، این خطبه را نمیشود عادی به حساب آورد؛ اینها
دائماً میگفتند «پدر طالقانی»، اصلاً خودشان را فرزندان او معرفی میكردند،
به عنوان «پدر» او را اسم میبردند. كیست كه توی این رودربایستی گیر نكند؟
آن آدمی كه توی اینجور رودربایستیها گیر نكند و برود آنجور قرص و محكم توی
خطبه و موضعِ به آن صراحت و به آن شدّت بگیرد، كیست؟ اینجور آدمی را آدم
واقعا بگردد پیدا كند! مرحوم طالقانی اینجوری بود. من بعد از همین خطبهی
ایشان تلفن كردم؛ گفتم آقا من خواستم از شما تشكر كنم به خاطر این خطبه،
گفت بله، خیلیها هم تلفن میكنند فحش میدهند به خاطر همین خطبه! اینجوری
بود دیگر، تحمل میكرد، یعنی آدمی بود [با] یك روحیهی اینجوری.
غرض، چقدر خوب است كه آقای طالقانی معرفی میشود. این مناسبت صدسالگی هم
[خوب است]. ایشان ظاهراً متولد حدود هزار و سیصد و بیست و نه قمری [هستند].
مرحوم آقای آ سیّد مرتضای عسگری كه با ایشان رفیق و همدوره و در قم با هم
بودند، به نظرم میگفت: من دو سال بزرگترم از آقای طالقانی. به هرحال تاریخ،
همان تاریخی كه نوشته شده درست است لابد. انشاءالله كه خدا كمكتان كند.
این كار، كار خوبی است؛ منتها آقای طالقانی را با همهی ابعاد معرفی كنید.
صرفِ یك روشنفكر مذهبی نیست، همچنانی كه صرفِ یك پیشنماز مسجد هدایت نیست،
همچنانی كه صرفِ یك مبارز نیست، یعنی مجموعهی این خصوصیات را در ایشان
معرفی كنید.
خیلی ممنون.