یکی از خوانندگان فهیم سایت عماریون طی نامه ای مسائل مهمی را خطاب به
آقای علی مطهری بیان نموده اند که تقدیم می گردد؛ متن کامل نامه به این
شرح می باشد:
ما پیش تر از این ها دق کرده ایم آقای فریمانی
آقای فریمانی، نامه ی اخیر شما به رئیس قوه ی قضائیه را خواندم. خواندم که
گفته اید سزاوار است از این اتفاق دق کنیم. خواستم بدانید ما خیلی پیش تر
از این ها دق کرده ایم آقای فریمانی. ما وقتی در دوره ی اصلاحات می گفتند
بر علیه خدا هم می شود تظاهرات کرد، دق کردیم. وقتی می گفتند در جامعه ی
امروز خدا هیچ کاره است، دق کردیم. ما وقتی دق کردیم که می گفتند شهادت
امام حسین(ع) نتیجه ی خشونت طلبی پیامبر(ص) است. وقتی دق کردیم که می
گفتند اگر دین هم در برابر آزادی قرار بگیرد، این دین است که باید محدود
شود نه آزادی. وقتی دق کردیم که می گفتند فرهنگ شهادت، خشونت آفرین است و
شهدای هشت سال دفاع مقدس مان را سربازان وحشی قوم آتیلا نام دادند.
اصلا آن زمان به کنار، ما در همین قریب به دو ساله ی بعد از انتخابات به
اندازه ی کافی دق کرده ایم. ما وقتی دروغ بزرگ تقلب را به نظاممان بستند،
دق کردیم. وقتی به دروغ و بی آن که دلیلی داشته باشند، نظاممان را متهم به
تجاوز جنسی به زندانیان کردند و همه ی دشمن، با همه ی وجود برایشان کف زد،
دق کردیم. ما وقتی دق کردیم که آبروی نظاممان، یوسف بازار شده بود و هر
روز کشته ها می ساختند و فردایش جسد های زنده شان(!) پیدا می شد. ما وقتی
که رأس فتنه با نامه ی بی سلام و والسلام، رهبرمان را تهدید کرد، دق
کردیم. وقتی همسر رأس فتنه دستور اغتشاش داد، دق کردیم. وقتی دختر رأس
فتنه روبروی درب صدا و سیما، رهبرمان را مورد خطاب قرار داده بود، دق
کردیم. ما وقتی که در هر اغتشاشی که به دستور ضدانقلاب، منافق و سلطنت طلب
شکل می گرفت، دختر رأس فتنه را می دیدیم که حضور دارد و هر بار که می
گرفتندش ما را مثل خودش فرض می کرد و بهانه می آورد که برای خوردن ساندویچ
و خرید لباس آمده و آزاد می شد، دق کردیم. ما وقتی دق کردیم که جزوه ی
براندازی نظام از دفتر آقازاده ای کشف شد که پدرش آقا بود. ما وقتی دق
کردیم که شیخ بی سواد و موسوی عامل دست موساد، دستشان را گذاشتند توی دست
خائنینی که در سخت ترین شرایط این کشور و در تمام طول حیات این نظام،
آشکارا بر علیه مردم و نظام جنایت کردند و دستشان تا مرفق به خون جوانان
این وطن آلوده است. ما وقتی دق کردیم که فتنه گرانی که به زعم موسوی مردم
خداجو(!) بودند، در همین خیابان های تهران بر علیه اصل ولایت فقیه - این
هدیه ی جاودان امام به ملت - شعار دادند. ما وقتی دق کردیم که تصویر امام
و رهبرمان را به آتش کشیدند و پاره کردند. ما وقتی دق کردیم که به نام
امام و خط امام، به نظام - این یادگار ارزنده ی امام - حمله می کردند. ما
وقتی دق کردیم که پس از انتخابات، نه دولت - به عنوان برگزار کننده - که
رهبرمان مظلومانه آماج حملات دوست نماها و دشمن قرار گرفت. ما وقتی دق
کردیم که سران فتنه و عاملانشان آزادانه از روزنامه های مخالفشان به قوه ی
قضائیه ی نظامی که اصلش را زیر سوال برده بودند، شکایت می کردند و جالب آن
که به شکایتشان هم رسیدگی می شد. ما وقتی دق کردیم که هیئت های عزاداری
امام حسین(ع) را به آتش کشیدند، مسجد را به آتش کشیدند. ما وقتی که
آشوبگران چون سپاهیان کفر، در روز عاشورا به همه ی اعتقادات ما دهن کجی
کرده و کف و سوت زدند، دق کردیم.
ما وقتی دق کردیم که به این خاطر که در لیست اصولگرایان بودید و به این
خاطر که فرزند آن اندیشه ی پاک و مطهر بودید، به شما رای دادیم اما در
مجلس شورای اسلامی از گلوی شما، صدای دشمن را شنیدیم. ما وقتی دق کردیم که
شما در تحلیل هر اتفاقی و حتی وقتی که حاکمیت نظام ما در تیررس دشمن بود،
حرف از مناظرات انتخابات می زدید و هر روز بیشتر به رأس فتنه و خاندانش
تعظیم می کردید. ما وقتی دق کردیم که شما خودتان را بزرگ زاده نامیدید و
نماینده ی ما را تهدید کردید که با بزرگ زاده ها در نیفتد. ما وقتی دق
کردیم که شما در مجلس شورای اسلامی، به نماینده ی ما "پفیوز" و "بتمرگ"
گفتید.
ما خیلی پیش تر از این ها دق کردیم آقای فریمانی. لطفا ما را به دق کردن
برای مسئله ای که هموزن خطاهایی که در این قریب به دوساله ی بعد از
انتخابات دیده ایم نیست، توصیه نکنید.
سجاد رشیدی پور
12/12/89