کد خبر: ۱۰۰۹۰۱
زمان انتشار: ۱۷:۰۶     ۲۸ آذر ۱۳۹۱
سخنان بی‌پرده آیت‌الله جنتی اکنون نگرانی‌های وسیعی را در جبهه اصلاح‌طلبان ایجاد کرده و ممکن است آنها به طور کامل از نقش‌آفرینی در صحنه‌ای که خود آن را «فرصت طلایی انتخابات 92» می‌خوانند، محروم شوند.

به گزارش 598، مهدی محمدی در یادداشت اول روزنامه وطن امروز به بررسی اظهارات اخیر آیت‌الله جنتی و حضور فتنه‌گران در عرصه سیاسی پرداخت که متن این یادداشت در ادامه می‌‌آید:

اظهارات چند روز پیش حضرت آیت‌الله جنتی، دبیر محترم شورای نگهبان درباره منتفی بودن حضور فتنه‌گران در انتخابات 92 به منزله ریخته شدن آب پاکی روی دست «ائتلاف چپ-هاشمی» تفسیر شده است. سخنان بی‌پرده آیت‌الله جنتی اکنون نگرانی‌های وسیعی را در این جبهه ایجاد کرده است. در این باره که ممکن است به طور کامل از نقش‌آفرینی در صحنه‌ای که خود آن را «فرصت طلایی انتخابات 92» می‌خوانند، محروم شوند. سخنان دبیر شورای نگهبان نشان داد اکنون جریان فتنه عملاً به عنوان بخشی از جامعه‌سیاسی کشور محسوب نمی‌شود و این امکان هم که راه میانبری پیدا شود و این جریان بتواند بدون گذشتن از جاده دراز اعتمادسازی با نظام، مستقیماً به درون حاکمیت راه پیدا کند، وجود ندارد.

جریان فتنه در ماه‌های گذشته به چند دلیل تصور می‌کرد خطوط قرمز نظام در حال کمرنگ شدن است و به تدریج قضایی ایجاد خواهد شد که این جریان بتواند بدون هیچ نوع مرزبندی با حوادث سال 88 دوباره به عنوان بخشی از جامعه سیاسی پذیرفته شده و در صحنه‌ای چون انتخابات حاضر شود.

نخستین دلیل این است که جریان فتنه تصور می‌کرد نظام نگران است در صورت عدم حضور این جریان، در انتخابات آتی دچار بحران مشارکت شود و سطح مشارکت مردم در انتخابات92 به حداقل تنزل کند.

واقعیت این است که اولاً مطالعه تجربه‌های مکرر انتخابات در کشور- از انتخابات شورای شهر دوم بگیرد که در آن بیشترین رقابت و کمترین مشارکت وجود داشت تا انتخابات مجلس نهم که در آن هردو جریان فتنه و انحراف به امید ضربه زدن به مشروعیت مردمی انتخابات از صحنه کنار کشیدند اما مشارکت‌ بالای 60 درصدی همه آنها را شوکه کرد-نشان داده است که رابطه قطعاتی که برخی تحلیلگران میان 2 مقوله رقابت و مشارکت مفروض گرفته‌اند در واقع بشدت قابل بحث و بلکه در اصل-لااقل در جامعه ایرانی-نادرست است.

ثانیاً تجربه‌های گذشته نشان می‌دهد این ادعا که سرمایه اجتماعی جایی نزد این با‌ آن فرد یا گروه خاصی متمرکز (بخوانید احتکار) شده و اگر آنها در صحنه نباشند، مردم رغبتی به حضور در انتخابات نخواهند داشت، ادعایی عمیقاً  متوهمانه و محصول عدم شناخت پویایی‌های پیچیده جامعه ایرانی است. تجربه انتخاب مجلس نهم نشان داد تحریم انتخابات از سوی جریان فتنه در واقع تحریم خود این جریان بود نه تحریم انتخابات، طوری که محمد خاتمی همان روز انتخابات فهمید بی‌آبرویی ناشی از عدم اعتنای مردم به تحریم انتخابات از سوی فتنه‌گران آنقدر بزرگ است که چاره‌ای جز رأی دادن در پشت کوه باقی نمی‌گذارد.

این را هم از یاد نبریم که یکی-دو روز مانده به همان انتخابات کسی از بزرگان جریان نزدیک به دولت صریحاً مصاحبه کرد و برای اینکه مردم -به زعم وی - دچار اشتباه نشوند، تأکید کرد «ما در این انتخابات حضور نداریم» ولی باز هم نتیجه این نبود که مشارکت اجتماعی در انتخابات بر اثر این خو بزرگ‌بینی‌ها به نحو اساسی جابه‌جا شود.

بنابراین، ادعاهایی از این دست را به چیزی نباید خرید، سرمایه اجتماعی است و افراد و گروه‌ها هم فقط تا جایی تعیین‌کننده‌اند که افکار عمومی آنها را به عنوان بخشی از ساختار به رسمیت بشناسد و الا وقتی کسانی نقش اپوزیسیون ساختار را پیدا کنند-حالا فرقی نمی‌کند داخل حاکمیت باشند یا نه - در جامعه ایرانی به سرعت مرجعیت و اعتبار خود را از دست خواهند داد، چرا که مردم به خوبی دریافته‌اند اتصال به ساختار، بخش ضروری از هرگونه پروژه خدمت‌رسانی واقعی است.

علت دوم اینکه جریان فتنه درباره کوتاه آمدن نظام در مقابل خود دچار توهم شده بود، این بود که این جریان حس می‌کرد عملکرد دولت از منظر اصولگرایان قابل دفاع نیست و وضع موجود کشور جایی برای حفظ مواضع پیشین علیه جریان فتنه باقی نگذاشته است.

اجازه بدهید، صریح باشیم. اولاً وضع کشور و واقعیت‌های موجود جامعه به هیچ وجه آن چیزی نیست که آمریکایی‌ها، ضد انقلاب خارج از کشور و جریان فتنه داخلی است-موضوعی روشن است که کشف آن هوشمندی چندانی نمی‌خواهد اما تصویر کردن واقعیات کشور به گونه‌ای که گویی در معرض بحران است و در آینده نزدیک کشور از دست خواهد رفت، اتفاقاً پروژه همان‌هایی است که می‌خواهند فضا بحرانی شود و کشور از دست برود(چرا که خیال می‌کنند وقتی کشور از دست رفت، در واقع به دست آنها می‌افتد!).

ثانیاً عملکرد دولت آقای احمدی‌نژاد هنوز هم نه با عملکرد دولت هاشمی قابل مقایسه است و نه با عملکرد دولت خاتمی، یادمان نرفته که آقایان صریحاً می‌گفتند برای حل مشکل معیشت مردم وارد دولت و مجلس نشده‌اند و اصلا این مشکلات قابل حل نیست و لذا همان بهتر که اقتصاد را به امان خدا رها کنند و به پروژه‌های سیاسی خود بپردازند. عملکرد دولت آقای احمدی‌نژاد به 2 بخش کاملا مجزا قابل تقسیم است. یک پخش، آن مجموعه عملکردهایی است که در چارچوب راهبردکاری، انقلابی و مردمی بودن انجام شده یا هنوز هم در حال انجام است و از این حیث توفیقات این دولت مطلقاً یا کارنامه خط هاشمی خاتمی قابل مقایسه نیست.

بخش دوم، مربوط به مواردی است که انحرافی از این اصول ایجاد شده است. در این موارد جز این انقلابی و اصولگرا نه فقط دفاعی از این عملکرد ندارد بلکه خود نخستین و جدی‌ترین منتقد آن بوده است و اساساً اقتضای اصولگرایی هم جز این نیست. اتفاقا جالب است که که توجه کنیم این موارد دقیقاً همان مواردی است که آقای احمدی‌نژاد و دوستانشان به ادبیات و گفتمان جریان اصلاح‌طلب نزدیک شده و عملاً به تقلید از آنها پرداخته‌اند.

بنابراین موضوع روشن است: احمدی‌نژاد تا جایی که انقلابی بوده از همه اسلاف خود حتی با توجه به عرفی‌ترین معیارها موفق‌تر است و هرجا از اصول انقلابی فاصله گرفته از حیث کارآمدی و خدمت‌رسانی هم دچار مشکل شده است.

به عبارت دیگر احمدی‌نژاد هرچه اصولگراتر، کارآمدتر هم بوده و هرچه اصلاح‌طلب‌تر شده و خود را به پاداریم جریان روشنفکری دینی و چپ رادیکال نزدیک کرده از اعتبار اجتماعی، اتصالات ساختاری و در نتیجه توان وی برای اداره درست امور کشور کاسته شده است.

بنابراین از هیچ کجای وضع موجود کشور حقانیت جریان فتنه را نمی‌توان نتیجه گرفت. نه وضع موجود کشور به آن بدی است که حضرت تصور می‌کنند و نه حتی اگر بود توجیهی ایجاد می‌کرد برای اینکه راه فتنه‌گری برای فتنه‌گران دوباره گشوده شود.

جریان فتنه هرچه هم که خود را به درو دیوار بکوبد نمی‌تواند خود را از شر این سؤال مهیب برهاند که بالاخره در انتخابات سال 88تقلب شده بود یا نه/ هیچ مجموعه‌ای از حوادث مربوط به زمان حال ضرورت پاسخ‌دهی شفاف به این سؤال مربوط به گذشته را کمرنگ نمی‌کند. در آستانه انتخابات 92، اصلاح‌طلبان اگر خواهان بازگشت به جامعه سیاسی هستند باید تکلیف خود را با این سوال روشن کنند هیچ راه گریز و میانبری وجود ندارد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها