پایگاه 598 -
علی شعبانی
/ امیر مهدی زاده، قهرمان کاراته جهان پس از پیروزی مقابل داگلاس سانتوس
براس از برزیل در فینال مسابقات کاراته قهرمانی جهان در فرانسه که شب
تاسوعای حسینی امسال برگزار شد توانست مدال طلای جهانی را برای ایران به
ارمغان بیاورد.
مهدی زاده پس از بازگشت غرور آفرین خود به ایران
تصمیم به اهدای مدال طلای خود به مقام معظم رهبری و تمامی بسیجیان گرفت. در
همین خصوص پایگاه 598 به گفتگویی صمیمانه با ایشان پرداخته است که در
ادامه می آید.
فعالیت خود را از کجا و چگونه شروع کردید؟من
فعالیتم را در زمینه کاراته از سال 1379 در باشگاه انقلاب قم، زیر نظر
استاد دباغیان که به مدت 16 سال مربی تیم ملی بودند آغاز کردم. آن زمان در
یک زیرزمین 150 متری با حداقل امکانات شروع کردم و تا الان هم در همین
باشگاه هستم. سال 1385 وقتی استاد دباغیان از تیم ملی استعفا دادند، به
باشگاه انقلاب برگشتند و برای ما وقت بیشتری گذاشتند؛ از آن موقع بود که
تمرینات سخت خود را شبانه روز آغاز کردیم.
چرا در رده سنی نوجوانان و جوانان به تیم ملی دعوت نشدید؟من
در تیم های پایه ی ایران مثل امید، نوجوانان و جوانان به تیم ملی دعوت
نشدم و فقط تنها عضو بزرگسالان تیم ملی شدم. ولی در مواقعی که دعوت نمی شدم
هیچ وقت احساس ناامیدی نکردم و شبانه روز به همراه آقای دباغیان بیشتر
تمرین می کردم.
مربی گری آقای دباغیان تا چه حد بر پیروزی شما تاثیر داشت؟آقای
دباغیان نه تنها از لحاظ فنی و تمرینی بهترین بود، بلکه از لحاظ اعتقادی
هم به بهترین شکل ممکن ما را پرورش می داد. یکی از برنامه هایی که برای
شاگردانش تهیه دیده بودند این بود که روز های سه شنبه با پای پیاده به
جمکران می رفتیم. ایشان عقیده اش این بود که اگر می خواهیم قهرمان شویم،
باید از چنین مکان هایی شروع کنیم، بعدها خود من به این نتیجه رسیدم که
مسیر جمکران شاید بتواند یک مسیر 8 کیلومتری ساده باشد ولی همین مسیر ساده ی
8 کیلومتری این را به ما می آموخت که باید در زندگی یک مسیر درست انتخاب
کنیم و در آن مسیر تلاش کنیم، زحمت بکشیم و از آن خارج نشویم تا به مقصد
برسیم.
شنیده ایم ایشان به خود سازی شاگردانشان اهمیت زیادی می دهند؟
بله همین طور است. زمانی که می خواستیم کاراته را به صورت جدی شروع کنیم
استاد دباغیان به من و دوستانم که حدوداً 16 نفر بودیم گفت بروید و موی
سرتان را از ته بتراشید. این برای ما سوال بود که چرا این را گفت که بعدا
به دلیل کارش پی بردیم. استاد دباغیان می خواست بداند که ورزش چقدر برای
ما مهم است و این که آیا حاضریم به خاطر قهرمانی و مدال آوری از لذت
دنیایی مثل موی سر بگذریم. اکنون پس از سال ها نیز هنوز موی سر خود را به
تاثی از استاد دباغیان کوتاه می کنم.
در
بازی فینال ابتدا نتیجه به نفع رقیب برزیلی شما بود، تا لحظات آخر هم به
تساوی رسیده بودید؛ چطور در لحظات پایانی به پیروزی رسیدی؟در
فرانسه پس از پشت سر گذاشتن حریف هایی از ازبکستان، مالزی، کلمبیا، ترکیه و
صربستان به فینال رسیدم. در فینال که روز تاسوعای حسینی برگزار می شد، به
حضرت عباس اقتدا کردم و با مدد گرفتن از حضرت عباس توانستم در 4 ثانیه ی
پایانی پیروزی را از آن خود کنم.
کمی از داستان توسلتان در مسابقات جهانی فرانسه به حضرت ابوالفضل العباس را برایمان بگویید؟
من
همه ساله ایام محرم را به هیئت رزمندگان می روم. شب عاشورای سال گذشته در
هیئت، از امام حسین (ع) مدد خواستم سال آینده که مسابقات جهانی برگزار می شود،
مرا کمک کند تا بتوانم در این مسابقات شرکت کنم؛ چرا که با توجه به سن و
سالم این آخرین فرصت برایم می توانست باشد. نکته جالب توجه اینجاست که
دقیقا سال بعد، مسابقه فینال من، مقارن با روز تاسوعا شد که به قهرمانی
نائل شدم. این یعنی اینکه شب عاشورای سال گذشته چنین خواسته ای داشتم و شب
عاشورای امسال آرزویم برآورده شد.
در مصاحبه با خبرنگاران خارجی دلیل موفقیت خودت را چه چیزی بیان کردید؟
بعد
از مسابقه در مصاحبه با خبرنگار فرانسوی که از قهرمانی من بسیار تعجب کرده
بود، در پاسخ به این سوال او که "دلیل موفقیت خود را چه میدانی مربی،
تمرین یا... ؟" گفتم تنها تمرین و مربی نیست؛ بلکه دلیل اصلی اش روحی و
روانی بود که این پاسخ باعث شد مجددا سوال بپرسد که منظور من از روحی و
روانی چیست؟ من هم اینگونه جواب دادم که "امروز در ایران روز خاص و مقدسی
به شمار می رود که به اسم تاسوعا نامگذاری شده است، من به صاحب این روز
توسل کردم و نتیجه اش را هم گرفتم."
چه شد که بعد از بازگشتت به ایران، تصمیم به اهدای مدال طلای خود به مقام معظم رهبری و بسیج گرفتید؟
با
توجه به اینکه سال 1385 به تیم مقاومت رفتم، لیگ خود را از آنجا شروع کردم
و در آنجا برای من زحمت های بسیاری کشیده شد و همچنین در زمان های باخت
بسیار از من حمایت می شد، به همین دلیل تصمیم گرفتم که اولین مدال جهانی
خود را تقدیم به بسیج و مقام معظم رهبری کنم.
کسب مقام اول و مدال طلا پدر و مادرت را چقدر خوشحال کرد؟
من
در یک خانواده متوسط به دنیا آمدم و پدرم به سختی ما را بزرگ کرده بود،
همین امر سبب شد که در این مسابقات بیشترین تلاش خود را بکنم تا بتوانم
بهترین نتیجه را بگیرم. باخت من در بازیهای آسیایی گوانگجو باعث شد که
خانواده ام به خصوص مادرم بسیار ناراحت شوند بهمین علت دیگر نمی خواستم
این ناراحتی را در چشمان مادرم ببینم که شکر خدا با توسل به حضرت ابوالفضل
العباس و دعای خیر مادرم، توانستم به فینال راه پیدا کنم و طلای مسابقات را
به دست بیاورم.