اين آدم وقتي از كوچهي ما رد ميشد، ميايستاديم و بازوها، سركول و سينهي ستبر و هيكل ورزشكارياش را تماشا ميكرديم. چشمهاي درشت، موهاي فرفري و طرز راه رفتنش كه خيلي با وقار و با ابهت بود، با قدمهاي سنگين، چشم همه را ميگرفت. او هميشه با دايي حبيب به مسجد و هيئت ميرفت.
کد خبر: ۸۹۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۱/۱۶
کد خبر: ۶۲۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۸/۰۸