شبکه ایران 1- در چند روز گذشته و در تمام تجمعات مردمی علیه سران فتنه، از تشییع پیکر شهید صانع ژاله تا تجمعطلاب انقلابی در مدرسه فیضیه تا راهپیمایی سراسری روز گذشته، شعارهای مردمی در جهت محکومیت عملکرد حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی بیش از گذشته شنیده میشود تا آنجا که حتی تکیهگاه فتنه بیش از سران فتنه مورد توبیخ و محکومیت مردم قرار گرفته است. اما محدود جلوه دادن و متصل کردن شعارهای فراگیر و گسترده مردم درباره آقای هاشمی رفسنجانی به یک جریان خاص، یک جعل بزرگ تاریخی است. زیرا اصلیترین کسانی که همواره در برابر شعارها و جریانات خاص ایستادهاند همین مردم با بصیرت و نیروهای اصیل انقلابند که با هرگونه انحراف - از جانب هرکسی که باشد - مقابله میکنند و در این باره با هیچ کس عهد اخوت نبستهاند.
شعارهایی که درباره حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در 9 دی 88 و 27 بهمن 89 در تهران و قم و روز گذشته در تمام کشور سرداده شد، یقیناً برای خیلیها آزار دهنده است. حتی شعار دهندگان که لایههای بزرگی از نیروهای انقلابند نیز شاید راضی به این نباشند که آقای هاشمی را از گردونه انقلاب جدا بدانند، اما در این ماجرا نباید همه تقصیر را به گردن مردم بصیر انداخت که همه یکصدا آقای هاشمی را به «بصیرت» دعوت میکنند.
آیا درخواست زیادی از جانب مردم است که رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در برابر جریانی که ماهیت ضدانقلابی و براندازانه آن حتی برای کودکان دبستانی هم آشکار شده است، بطور صریح و روشن موضع گیری کند و با بیان مواضع دوپهلو، موجب گستاخی آنان نشود؟ جریانی که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه دولت استکباری امریکا صراحتاً از آن حمایت میکنند و تاریخ و ساعت آشوبگری و مسیر و شعارهای آنان را سایت وزارت خارجه اسرائیل تعیین میکند.
2- جالب آنجاست که سایت شخصی هاشمی رفسنجانی که خود از محرکین فتنه است، طرح شعار علیه آقای هاشمی در صدا و سیما را آرزوی دیرینه قطبزاده و بنی صدر خوانده که این موضوع قطعاً نوعی گروکشی تاریخی و فرافکنی و تعمیم نارواست که فقط از دست گردانندگان سایت آقای هاشمی برمی آید. چه کسی است که نداند اگر روزی قطبزاده و بنی صدر آرزوی شعار علیه آقای هاشمی را داشتند، به دلیل این بود که وی در آن روزگار، در زمره استوانههای جریان انقلابی و خط امام(ره) در برابر ائتلاف منافقین و چپها و لیبرالهای نهضت آزادی بود؟ در آن روزگار، آنها که علیه آقای هاشمی شعار میدادند و بنی صدر و قطبزاده قصد پخش این شعارها در صداوسیما را داشتند، نه مردم مسلمان و انقلابی و متعهد به نظام، بلکه اعضای گروهکهای ضدانقلاب و مخالف خط ولایت بودند. اتفاقاً در آن مقطع نیروهای حزب الله مدافع جدی آقای هاشمی بودند و در بهار 1359 زمانی که اعضای گروهکهای چپ در دانشگاه تبریز سخنرانی آقای هاشمی را برهم زده و علیه ایشان شعار دادند، نیروهای حزب اللهی وارد عمل شده و همین جرقهای برای شروع انقلاب فرهنگی در دانشگاهها و تصفیه گروهکها شد.
اما اکنون اطرافیان حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی باید به سمع و نظر وی برسانند، جماعتی که در اجتماعات بعد از فتنه 88 درباره وی شعار میدهند، عموماً از جنس همان کسانی هستند که در سالهای نخستین پیروزی انقلاب، از آقای هاشمی خط امامی و ولایتمدار، در برابر منافقین و بنی صدر و نهضت آزادی جانانه دفاع میکردند. آنچه که باید مورد تأمل جدی قرار گیرد، این است که چه اتفاقی افتاده که هواداران و حامیان دیروز آقای هاشمی، امروز به گونهای دیگر موضع میگیرند؟ آن روز اگر بنی صدر و قطبزاده علیه آقای هاشمی موضع گیری و توطئه میکردند، به دلیل استقامت وی بر خط امام(ره) و مقابله با انحرافات جریان غربزده و لیبرال و منافقین بود نه به دلیل خصومت و رقابت شخصی. اگر ملاک بنی صدر است اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی، مصاحبهها و یادداشتهای بنی صدر را طی دو سال اخیر - که گاه و بیگاه در سایتهای ضدانقلاب منتشر میشود - به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نشان دهند ...
... تا مشخص شود، رئیس جمهور مخلوع و فراری چگونه با تمام قوا از جریان فتنهای که متأسفانه خود را مستظهر به حمایت آقای هاشمی میداند، دفاع میکند.
3- از نظر سایت آقای هاشمی رفسنجانی و شخص وی، چه تفاوتی میان اقدامات کنونی آقایان موسوی و کروبی با اقدامات بنی صدر و قطبزاده و رجوی در سالهای نخستین پیروزی انقلاب وجود دارد؟
دقیقاً همان مواجهه ایدئولوژیک و صف بندی عقیدتی- سیاسی سالهای نخستین پیروزی انقلاب،در این دو سال فتنه تکرار شده است.همان قانون شکنیها، همان هتاکیها، همان آشوبهای منافقین و عوامل بنی صدر و رجوی علیه انقلاب و نظام توسط موسوی و کروبی و پیاده نظام آنها در حال تکرار است و طرفه این که بسیاری از کسانی که امروز در صحنه اغتشاشات سفارشی موسوی و کروبی حضور مییابند همان عناصر ضدانقلاب و منافق و سلطنت طلب ابتدای انقلاب یا نسل دوم و سوم آنها هستند.حمایت امریکا و اسرائیل از جریان ضدانقلاب چه در آن روزگار و چه در زمان کنونی هیچ تفاوتی نکرده است. مگر این که اطرافیان حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، مواضع «نتانیاهو، اوباما، کلینتون و شیمون پرز»در حمایت از جریان فتنه و موسوی و کروبی را به سمع و نظر وی نرسانده باشند. پس آرایش تغییر نکرده است و تاریخ در حال تکرار است. حتی موسوی و کروبی از بنی صدر و رجوی و قطبزاده هم بدتر عمل میکنند. به راستی رجوی و بنی صدر و قطبزاده چه کردند که موسوی و کروبی نکردهاند؟ دسته اول لااقل ماهیت غربگرا و ضدانقلابی شان از همان ابتدا تا حدودی روشن بود اما سران فتنه کنونی به سبک عمروعاص عمل میکنند. از رجوی هم منافق ترند که او لااقل به جمهوری اسلامی رأی نداد اما اینها به اسم خط امام (ره) تیغ کین به ساحت جمهوری اسلامی کشیدهاند.
4- مردم ایران اکنون از آقای هاشمی درباره مهدی، فائزه و یاسر میپرسند که چگونه قانون را زیر پا گذاشتند و هر یک به گونهای در تمهید فتنه کوشیدند. مردم از سکوت و حمایت هاشمی رفسنجانی از اصحاب فتنه در 20 ماه گذشته میپرسند که چرا در برابر تهمت بزرگ تقلب به نظام سکوت کرد و حتی هیزم به آتش فتنه گران کشاند. چرا فرزندان آقای هاشمی و عوامل آنها در خیابانهای نظام خون مردم عادی و نیروهای امنیتی و بسیجی را به زمین ریختند و او ساکت بود و گفت، فائزه برای اغتشاش نرفته بود، برای ساندویچ خوردن رفته بود!
مردم
از فرار مهدی و مفاسد سیاسی و اقتصادیاش میپرسند و هاشمی جواب میدهد او
برای تحصیل با حقوق ماهانه
پنج میلیون تومان به لندن رفته است. مردم
از ارتباطات، رفتوآمدها و سفرهای مشکوک به خارج از کشور برخی فرزندان وی
سؤال میپرسند و هاشمی میگوید که آنها مأموریت و مسئولیتهای کاری برعهده
دارند!
مردم از سکوت در برابر شعار نه غزه، نه لبنان، هتک حرمت امام خمینی(ره) و ولایت فقیه و فاجعه عاشورا میپرسند و هاشمی سکوت میکند.
اکنون مردمی که 20ماه مظلوم بودند، با همان بصیرتی که فتنه و سرانش را ذلیل و سرافکنده کرد، از هاشمی رفسنجانی دیگر پاسخ نمیخواهند و دیگر شعار هاشمی سکوت چرا؟
سر نمیدهند، آنها عمل میخواهند!