ژنرالهاي قدرتمند سوري به خوبي ميدانند که اگر تغييري خارج از نظام فعلي در عرصه سياسي کشور روي دهد، سرنوشت آنها کمتر از سرنوشت ارتش بعث عراق نخواهد بود و از اينرو براي حفظ موقعيت خود در جريان آتشبس اعلام شده اخير وارده شده و براي پذيرش آن شروطي را تعيين کردند که در حقيقت اين اولين بار بود که ارتش سوريه شرط تعيين ميکرد.
دليل عمدهاي که باعث شد تا ارتش سوريه در اين مرحله شروط خود را تعيين کند، مخالفت آن با طرح شش مادهاي کوفي عنان به خصوص آن بخش از طرح که از ارتش ميخواست تا از شهرها خارج شود، بود. واقعيت آن است ارتش سوريه براي رسيدن به جايي که پيش از شروع طرح عنان حضور داشت بيش از شش هزار کشته، 200 تانک منهدم شده، شش بالگرد، پنج فروند جنگنده، صدها خودرو و صدها افسر کارکشته خود را از دست داد که همين مساله باعث شد تا با احتياط بيشتري با اين آتش بس موافقت کند.
ارتش سوريه دستکم در سه مورد ديگر وارد عمل شده و در هر سه مورد، ورودش نتيجهبخش بوده است:
1- درگيري مرزي با ترکيه که ارتش سوريه از طريق وابسته نظامي يکي از کشورهاي دوست پيام به شدت محکم و تهديدآميزي را به مقامات ترکيه به خصوص فرماندهان ارتش ترکيه فرستاد و پس از آن اوضاع مرزي اندکي آرام شد.
2- همکاري با ارتش لبنان در آرامسازي مرزهاي دو کشور که باعث شد تا استان حمص و شهرهاي جنگزده القصير، الرستن، تلکلخ و خود شهر حمص به دست ارتش کنترل شود و پستهاي مرزي به صورت کامل به دست ارتش بيفتد.
3- همکاري با همتايان خود در ارتش اردن که در اين زمينه نيز دولت اردن حاضر نشده حتي يک فرد سياسي و يا نظامي جدا شده از دولت سوريه را بپذيرد و روز يک شنبه گذشته دو تن از افراد نظامي جدا شده از ارتش سوريه را که قصد پناه بردن به اين کشور داشتند، به خاک خود راه ندادند.
در مجموع ميتوان گفت در سوريه اکنون اين شخص بشار اسد و ژنرالهاي همراه او هستند که حرف اول و آخر را ميزنند و وارد شدن اين کشور به يک جنگ همه جانبه داخلي ارتش را بيش از پيش درگير امور کرده و نتيجه نهايي چنين مسالهاي نيز پيچيدهتر شدن حل بحران سوريه با استفاده از راهکار سياسي است و اين موضوعي است که دستکم تاکنون فرستاده سازمان ملل و سران برخي از کشورهاي دخيل در بحران سوريه – به جز اردن و ترکيه – آن را درک نکردهاند.