به گزارش فارس، اندیشکده «گارنگی» در مقالهای به قلم «دیوید روسکافت» محقق مجله سیاست خارجی، با عنوان «یک تهدید معتبر نظامی علیه ایران» نوشت: در سخنرانی «امید یک استراتژی نیست» میت رامنی در موسسه نظامی ویرجینیا، رقیب جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری، ناآرامی های اخیر خاور میانه را نشانه ناکارآمد بودن سیاست خارجی اوباما دانست.
به عبارت دیگر طعنه آمیزترین منظور رامنی ادعای دوباره درباره القاعده بود-اینکه کشتن اسامه بن لادن احساس رضایت ضمنی برای آمریکا ساخت- ولی باعث تغییر بازی در منطقه نشد.
* تلاش های اوباما در معکوس کردن خط مشی ایران در دستیابی به تسلیحات هسته ای ناموفق بوده است
اما مسئلهای که از اهمیت برابر برای منتقدان جمهوری خواه اوباما برخوردار است، ارزیابی رامنی از این موضوع است که تلاشهای اوباما در معکوس کردن خط مشی ایران در دستیابی به تسلیحات هستهای ناموفق بوده است.
ساعتی قبل از آغاز سخنرانی رامنی، « دن سنور» مشاور نومحافظه کار سیاست خارجی وی، پیشنهاد داده بود که اوباما باید به طور موثر در برابر اراده خود نسبت به اعمال تحریمهای شدیدتر علیه ایران عقب بکشد، همان تحریمهایی که دولت مرتب برای آن اعتبار میگیرد و شروع به تأثیر گذاری کرده است.
سنور همچنین اشاره کرد که «تیموتی گایتنر» وزیر خزانهداری آمریکا و «جیمز استنبرگ» معاون سابق وزیر امور خارجه، هر دو در برابر حمایتهای دو حزبی کنگرهای برای تحریمهای دور از نگرانی به عقبنشینی کرده با این استدلال که این تحریمها ناخواسته عواقب منفی برای آمریکا به دنبال داشته و اقتصاد جهانی را تحت فشار قرار داده است.
علت بحث مبارزات انتخاباتی رامنی در مورد اینکه اوباما به انداز کافی در قبال ایران سختگیر نبوده است، این است که رئیس جمهور تهدید معتبر نظامی علیه ایران ارائه نکرد.
آنچه شما در مورد اظهارات رامنی میدانید -صحبتهای همیشگی او که حرف جدیدی در آن نیست، به جز زمانی که نامزد جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری برای اولین بار سیاست خارجی را بدون قطع اظهارات غلط خود، مورد خطاب قرار داد- با این وجود حتی برخی از حامیان رئیس جمهور نیز به طور خصوصی به من گفتند که از تعهد اوباما در بکارگیری اقدام نظامی ارتش آمریکا علیه ایران متعجب شدهاند.
خستگی مردم آمریکا از جنگ افغانستان و عراق، هر اقدام پیچیده، پرهزینه و خطرناکی را به یک معامله سخت سیاسی برای آمریکا تبدیل کرد.
*تحلیلگران سیاسی بر این باورند که احتمال حمله نظامی موفق به ایران کم است
دلایل متعددی برای این شک و تردیدها وجود دارد. با وجود اطمینان خاطر همیشگی رئیس جمهور از اینکه ایران اجازه توسعه تسلیحات هستهای ندارد و در صورت لزوم به زور متوسل خواهیم شد، خستگی مردم آمریکا از جنگ افغانستان و عراق، هر اقدام پیچیده، پرهزینه و خطرناکی را به یک معامله سخت سیاسی برای آمریکا تبدیل کرد. علاوه بر این، ادعاهای بسیاری از تحلیلگران نشان داده است که احتمال حمله موفق به ایران کم است. در نهایت، کشمکش عمومی با اسرائیلی ها حاکی از این است که آمریکا پا پس کشیده و اسرائیل مجبور است دقیقاً به تنهایی در اقدام نظامی علیه ایران عمل کند زیرا آنها انتظار نداشتند مورد حمایت آمریکا قرار گیرند.
علیرغم ظاهرسازیهای عمومی در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، کاخ سفید و مقامات اسرائیلی هر دو ادعا میکنند که در روزهای اخیر از نظر دیدگاهی در پشت صحنه به یکدیگر نزدیکتر شدهاند.
در حالی که ممکن است توافق دقیقی در مورد آنچه به عنوان «خط قرمز» تعریف شده است - به مفهوم نشانه های پیشرفت ایران در توسعه تسلیحات هسته ای برای آغاز اقدام نظامی- وجود نداشته باشد، گزینههای نظامی که توسط اسرائیلیها حمایت میشود، به طور قابل ملاحظهای محدودتر و کم خطرتر از گزینههایی است که افرادی علناً بحث میکنند.
در واقع، بر اساس اعلام یکی از منابع آگاه نزدیک به بحث، در بهترین حالت این حمله فقط چند ساعت زمان میبرد و به طول کلی یکی دو روز درگیر هستیم. این حمله از طریق هوایی؛ در درجه اول با استفاده از بمب افکن و هواپیماهای پشتیبان انجام میشود.
طرفداران این رویکرد بر این باورند که نه تنها این اقدام از نظر سیاسی برای آمریکا خوشایند است بلکه موفق هم خواهد بود-به این معنی که ضربه زدن به تأسیسات غنی سازی هسته ای ایران، برنامه هستهای این کشور را سالها به عقب برمیگرداند و این کار بدون تلفات جانی صورت میگیرد- و این اقدام منفعتهای منطقهای هم خواهد داشت.
یک مدافع این فرضیه، ادعا میکند که این اقدام «نتیجه تحول در نجات عراق، سوریه، لبنان، احیای دوباره روند صلح، تأمین امنیت خاورمیانه، ارسال پیام صریح به روسیه و چین و استیلای آمریکا در منطقه برای یک دهه» را به دنبال خواهد داشت.
*هیچ یک از هواپیماهای اسرائیلی قابلیت نابودکردن تأسیسات هسته ایران را ندارد
در حالی که این رویکرد، هزینههای منفی مربوط به مداخلات طولانی را محدود میکند، این اقدام به تنهایی از دست اسرائیلیها برنمی آید. برای از بین بردن تأسیسات هستهای ایران، مانند تأسیسات غنی سازی فردو، انباری از مهمات نابودکننده در مقیاسی نیاز است که هیچ یک از هواپیماهای اسرائیلی این قابلیت را ندارند بنابراین این مأموریت باید با همکاری آمریکا، به تنهایی و یا در اجرایی مشترک با اسرائیل و دیگر کشورها صورت گیرد.
*آمریکا از تهدید نظامی معتبر علیه ایران به عنوان اهرمی در جهت دیپلماسی موفقتر استفاده میکند
سؤالی که در اینجا پیش میآید این است که این فرضیه چه ارتباطی با اظهارات رامنی دارد؟ واضحتر شده است که گزینه اصلی که در قبال ایران مورد بحث قرار گرفته، این حمله متلاشی کننده محدود است؛ سپس تهدیدات نظامی آمریکا معتبرتر خواهد شد و در صورتی که تهدیدات معتبرتر باشد -به دلیل اینکه به نظر میرسد شبیه به خطری است که رئیس جمهور خواستار بکارگیر آن است- بنابراین آمریکا از آن به عنوان اهرمی در جهت دیپلماسی موفقتر استفاده کند. به عبارت دیگر، افکار عمومی محدودتر و مأموریت عملی اهرم قویتری نسبت به تهدید است که حتی احتمال صورت گرفتن آن ضعیفتر باشد.
با در نظرگرفتن این فرضیهها و با توجه به پیشرفتهایی که به نظر میرسد در هفتههای گذشته اسرائیلیها با دولت آمریکا در مذاکرات داشتهاند، شاید سادهترین راه برای تیم اوباما، خنثی کردن انتقادات رامنی درباره ایران است که به سادگی گزینههای قابل توجه واقعی را بهتر مرتبط میکند.
اندازه تهدید به حمله مهم نیست ولی احتمال اینکه این اتفاق صورت گیرد، تهدید نظامی را به یک ابزار دیپلماتیک و شاید ابزار سیاسی مفید تبدیل میکند.