مدیر گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه امام صادق(ع)، راهبرد ایجاد فقه مضاف را برای اسلامی شدن علوم انسانی پیشنهاد داد.
به
گزارش شبكه اجتهاد، حجتالاسلام دكتر سعدی، مدیر گروه فقه و مبانی حقوق
اسلامی دانشگاه امام صادق علیهالسلام در جلسهای با دانشجویان دانشگاه
امام صادق(ع) در جمع دانشجویان این دانشگاه، راهبرد ایجاد فقه مضاف را برای
اسلامی شدن علوم انسانی پیشنهاد داد.
بنا
به گفته این عضو هیات علمی، دانشجویان رشتههای مختلف علوم انسانی
میتوانند ضمن مباحثه با دانشجویان و اساتید رشته فقه، به ادبیات مشتركی
برسند كه این موضوع میتواند منجر به اسلامیشدن علوم انسانی شود. متن
سخنان این استاد حوزه و دانشگاه را می توانید در ادامه ببینید؛
برای
اینكه انسان یك نگاه راهبردی داشته باشد، هم شناخت محیط موجود یعنی -
فضایی كه در آن تنفس می كند- لازم است؛ و هم ترسیم افق آینده، اگر در هر
كدام از این حوزه ها دچار خلل و مشكل شویم، قطعاً نمی توانیم آن برنامه ی
راهبردی خودمان را ترسیم نماییم و علی القاعده توفیق هم حاصل نمیشود.
من
مختصری پیرامون آن وضع «باید» نه وضع «هست»، عرض می كنم ووضعیت
موجود،«هست»، را ان شاء الله با جلسات مكرربا دوستان و همچنین نشست های
تخصصی كه با دانشكده ها خواهیم داشت به دست می آوریم و ان شاء الله با علم
به وضع كنونی برنامه ریزی كنیم و فقه را به سمت وضع «باید» حركت دهیم.
اصولاً
انتخاب دانشگاه امام صادق علیهالسلام دلیل دارد، چرا شما ،دانشجوی
دانشگاه امام علیهالسلام شدید؟ ببینید دوستان دغدغه ای كه در رسالت
دانشگاه هم منعكس شده است، و مقام معظم رهبری هم مطالبه شان از دانشگاه
هاست و آیت الله مهدوی هم مطرح كردند یك آینده ی جدی پر كاری است . من هم
مثل شما ها توفیق حضور در جنگ را نداشتم به خاطر اینكه نوجوان بودیم، جنگ
تمام شد ولی انقلاب اسلامی یك نقطه ی عطفی در طول تاریخ در فقه امامیه
بودحدود چهارده قرن غربت را امام با آن عزم الهی تمام كرد. حالا ما هستیم
و این علم، شما برخی بحث ها را می بینید انصافاً نظام ما نظام جمهوری
اسلامی ایران شد ، اما آیا خرده نظام های ما هم اسلامی است، آیا فرهنگ
منطبق بر آموره های دینی است؟ وآیا علوم انسانی ما آن ارتباط وثیق را با
معارف وحیانی دارد؟ و.. اینها را شما می توانید ترسیم كنید یك مدت رفتم
دانشكده ی ارتباطات گفتم: این بحث های فقهی كه من می گویم كف بحث های فرهنگ
و ارتباطات دینی است نه سقف آن، همان كف را هم ما می بینیم در بسیاری
موارد رعایت نمی شود، دقت می شود، همین بحث را ببرید در دانشكده ی اقتصاد
آیا واقعاً تلاشی كه باید در این 30 سال می كردیم؛ كردیم؟ ( عرضم جامعه ی
علمی است ) آیا جامعه ی علمی این دغدغه را داشته است ؟ این سؤال را در تمام
دانشكده ها می توانید در مقابلتان بگذارید.
در برابر این سؤالها
پاسخ مشخص است، تقریباً اجماع در میان همه ی نخبگان این است كه آنچه كه
باید انجام می شد، انجام نشده است، كاستی ها را باید رصد كنیم ببینیم كجا
است ؟ نظام آموزشی ما در بحث های شكلی گرفتار است ؟ در بحث های محتوایی
دچار اعوجاج است. این موارد را باید رصد نمود. امروز این موارد در بحث های
مدیریت به عنوان پایش دائم، مورد بحث است این نیست كه من امروز طرحی بدهم
و یكی دو سال بخوابم؛ دائماً باید كنترل شود و بازخورد آن گرفته شود.
آیا
این مجوز می شود یك برنامه ی درسی كه مثلاً مصوب 1362 است؛ ما باید در
1389 هم طبق همان جلو برویم، مقتضیات جامعه تغییر كرده است، انتظارات تغییر
كرده، سمت و سو باید تغییر نماید، اگر می خواهد آن مطالبات به خود جامهی
عمل بپوشاند. احتمالاً به ذهن دوستان بیاید كه علوم دینی- كه دغدغه ی ماست-
چه ربطی به فقه دارد ؟ یك دغدغه ی مشترك همه ی ما را اینجا جمع كرده است
كه ما بتوانیم رسالت تاریخی خود را انجام دهیم. بله عرض من هم همین است «
لیتفقهوا فی الدین » كل مطالعات دینی ما باید غنایی به آن ها داد كه خروجی
آن انطباق علوم مخصوصاً علوم انسانی با علوم دینی باشد. من در جریان بخشی
از مشكلات هستم.
احتمال دارد بگویید این یك آرمان است و محقق نشده
است ما باید ببینیم چرا محقق نشده است ؟ چرا پایان نامه های ما به این سمت و
سو حركت نمی كند ؟ این همه مسئله ی مهم داریم، ما می خواهیم پژوهش را به
یك سمت و سویی سوق دهیم كه مشكلاتی را بتوانند حل كنند؛ مثلاً اگر صد پایان
نامه ما نباشد چه خللی ایجاد می شود ؟
یك موقع می گوییم تحقیق
محور، پژوهش محور و... ولی كدام تحقیق ماست كه یك گام به جلو ببرد، نمی
خواهیم همه را منتفی كنیم آیا با این دغدغه جلو می رویم ؟ اگر هست؛ پس
تقویت كنیم اگر نیست چرا نیست ؟ آسیب ها كجاست ؟ یك سری مشكلات دانشجویی
است، آن ها را باید از طریق خودش حل كرد. من دانشجو محورم یعنی تأكید روی
دغدغه ی دانشجو دارم و اعتقاد دارم باید گوش كرد. البته این هم به معنای آن
نیست كه هر چه دانشجو گفت،صحیح است؛ زیرا ما هم دوران دانشجویی شما را
سپری كرده ایم یك سری چیز ها در اذهان دانشجویان می آید كه باید در كنار
تجارب پیر مردهای ما بیاید و بنشیند تا ان شاء الله مسیر مستقیم را برود.
ما
بحث فقه را بدین معنا مطرح می كنیم كه فقه آن لبه ی عملیاتی دین با حوزه ی
مباحث اجرایی هست، شما اكثراً فقه را خوانده اید، اصلاً رسالت فقه بیان
حكم مكلف است. به مكلف یك نگاه فردی داریم یك نگاه اجتماعی، وقتی یك نظامی
به عنوان نظام اقتصادی می خواهد در جامعه حاكم شود، خودش را باید با فقه
منطبق نماید البته مدعی نیستیم كه اگر خودش را با فقه منطبق كرد، ایده آل
ما هست، خیر باز هم از آنجا باید حركت كرد تا به فضای ایده آل رسید لذا من
نگاهم فعلاً روی فقه است زیرا مدیر بخش فقه هستم و الّا ما ضرورت بقیه ی
علوم را كم نمی كنیم و به هیچ وجه اهمیت فقه به معنای كاستن اهمیت بقیه ی
علوم نیست.
شما بخشی را هم تجربه كرده اید ما رفتیم دانشكده ی حقوق،
بحث حقوق جزاء، تصور از بیرون این بود كه حالا در حقوق جزاء فقه چه چیزی
می خواهد بگوید، بسیار خلأهایی پیدا كردیم كه نظام جزایی ما با فقه لینك
نشده است و این مشكلات را ایجاد می نماید.
برخی از دانشجویان مطرح می كنند كه حالا چرا فقه در دانشگاه، چرا در حوزه نه ؟ من یك جواب نقضی دارم و یك جواب اثباتی.
جواب نقضی: این برای همه قابل طرح است همین سؤال را بگذارید در مقابل فلسفه، علوم قرآنی و...
جواب
اثباتی: اینجا پتانسیلی داریم كه در حوزه نیست، بنده پنج دانشكده با پنج
تركیب تخصصی در كنار دستم هست كه می توانیم جلسات مشترك بگذاریم، اگر من می
خواهم در مورد ماهیت پول بحث نمایم؛دانشكده ی اقتصاد با متخصص آن،در كنار
من است.من یك موقع طرح تدوین پایان نامه های مشترك را دادم؛ اگر در حوزه ی
تولید علوم اسلامی باید حركت كنیم؛ همه ی لوازم آن را باید بپذیریم. من
خودم در پایان نامه ی دكترایم خواستم رساله بگیرم این را طرح كردم، گفتم:
دكترای مشترك مثلاً اگر می خواهیم در حوزه ی فقه الاقتصاد كار كنیم یك
دانشجوی فقه و یك دانشجوی اقتصاد، اگر می خواهیم در فقه الجزاءكاركنیم؛ یك
دانشجوی فقه و یك دانشجوی حقوق جزاء، این ها با هم مباحثات داشته باشند، با
ادبیات هم مشترك بشوند، گاهی ادبیات ما ظاهرش مساوی است، محتوایی كه داریم
بحث می كنیم واحد نیست ما( فقها) میگوییم یك چیزی موضوعیت دارد حقوقی هم
می گوید موضوعیت دارد ما می گوییم طریقیت دارد آن ها هم می گویند طریقیت
دارد اصلاً طریقیت فقها با طریقیت حقوقدان ها فرق می كند.
متن
ادبیات ها منطبق نشده است. لذا بنده معتقدم به جِد یكی از ضروری ترین دروسی
كه باید در دانشگاه مطالعه شود فقه است واین فقه را بیاورد در كنار بحث
های تخصصی، این مسأله در حوزه نیست بنده مدرس حوزه بوده ام، طلبه ی حوزه
بوده ام الآن هم با حوزه ارتباط دارم، من فقه ارتباطات گفتم دركنارم اساتید
ارتباطات بودند.
این امتیاز هم در فضای تدریس و هم در فضای
دانشجویی است. اگر آن فضا باشد؛ باید لوازم آن هم مدنظر باشد، ان شاء الله
باید بیاییم و این ها را مطالبه نماییم یعنی اگر واقعاً می بینیم یك قانون
در عمل فشل كننده است ما را از هدف باز می دارد در آن قانون تجدید نظر
كنیم.
به هر حال باید این مجموعه را كنار همدیگر بگذاریم به نظر می
رسد اگر بخواهیم این دغدغه را كه الآن یك گفتمان غالب بر فضای نخبگان ما
شده است و تقریباً اجماع داریم كه با فضای موجودی كه علوم انسانی دارند (
من فرصت نیست ورود پیدا كنم، همین ترم چند واحد فلسفه ی حقوق در دانشگاهی
گرفته ام به خاطر اینكه خیلی از مسائل باید برود در آن حوزه حل شود و ما حل
نكردیم فقط گرته برداری و ترجمه و... ) من بحثم را جمع كنم، آن آینده ای
را كه ما در ذهن مان هست و در ذهن مؤسسان اینجا بوده و دانشجو ها هم با آن
انگیزه ها وارد می شود این است كه این عمر كمی كه خداوند به ما داده است
اگر ما نتوانیم این زمان را مدیریت نماییم -مدیریت زمان شرط اول توفیق
است؛ هم مدیریت زمان در نگاه فردی است و هم در نگاه جمعی- قطعاً باخته ایم و
به آن توفیقات نمی رسیم.