سرویس فرهنگی پایگاه 598 - به عکس های زیر نگاه کنید:
قطعاً کسی رویش نمی شود بگوید ما باید در اعتراض به این عمل، در مسابقه ها شرکت نمی کردیم. بالاخره کسب مدال، ارزشش بیشتر از این است که بخواهد سر مسائل کوچک این چنینی زیر سؤال رود. ما هم قصد نداریم خدای ناکرده چیزی را زیر سؤال ببریم و به ساحت مقدس ورزش اسائه ادبی داشته باشیم تا هم خودمان زیر سؤال رویم و هم به خشکه مقدس بودن و خلاف مردم بودن و... محکوم شویم.
از سویی قصد هم نداریم صدا و سیما را بابت پخش کردن و سانسور نکردن چنین صحنه هایی مؤاخذه کنیم. به واقع اگر غیر از این بود، تعجب داشت که چه اتفاق خارق العاده ای افتاده که چنین مسائل «خُردی» برای صدا و سیما مهم شده است.
بالاخره المپیک است و نمی توان خلاف جهت آن شنا کرد. اگر اعتراض کنیم، می گویند «خوش آمدید! به سلامت». همین الآن هم چشم دیدن ما و برنده شدنمان را ندارند. پس باید از چنین مسائل کوچکی اغماض کنیم. خدا هم اغماض می کند دیگر. نه؟
استاد فقیدی زمانی می گفت اینهایی که می گویند ما «لا ادری» هستیم، یعنی نه می گوییم خدایی هست و نه می گوییم نیست، دروغ می گویند و اصلاً چنین چیزی محال است. چراکه بالاخره وقت نماز می شود و او یا نماز می خواند یا نمی خواند. اگر نخواند، یعنی قبول ندارد که خدایی هست که این حکم را فرستاده و واجب کرده و اگر انجام ندهد عذابش می کند. «لیبرالیسم» هم نظیر همین حیله را درون خود دارد. به ظاهر می گوید هر کسی آزاد است دیندار باشد یا نباشد. اما در عمل، بی دینی را به فرد تحمیل می کند. او خود «محرم و نامحرم» را قبول ندارد و لذا ساختارهایش را طوری می چیند که الزاماً چنین حریمی در آن شکسته شود.
اما ما باید چه
کنیم؟ راهی که اکنون در پیش گرفته ایم، «چشم پوشی» است. اما باید دانست که کفر «گسترش
خواه» است. اینگونه نیست که نظام کفر، بالاخره یک قوانینی دارد که ما یک بار تصمیم
می گیریم به آنها تن دهیم یا نه. قوانین کفر رفته رفته فراگیرتر می شوند و ما
هرقدر عقب نشینی کنیم، او جلوتر می آید. امروز داور زن مردان را چک می کند؛ درحالی
که سابقاً اینگونه نبود و فردا هم محدود به این نخواهد شد. اینکه داور یا فردی که
جوایز را اعطا می کند زن باشد، قطعاً بی جهت و بی هدف نیست و بر اساس تدبیری است.
یک راه، شرکت نکردن در این مسابقات به نشانه اعتراض است. فعلاً بررسی این راه رها می کنیم و آن را به نتیجه راه حل بعدی واگذار می نماییم.
ساده ترین کار این بود که همانطورکه انواع کمپین ها و موج ها های وبلاگی در محیط وب ایجاد می گردد، چنین چیزهایی بعنوان «احترام به ادیان جهانی» در این فضا تشکیل می شد.
همچنین وزارت امور خارجه کشورمان، رایزنی ها، نامه نگاری ها، بیانیه ها، محکوم کردن ها و بسیاری کارهای دیگر ذیل همان عنوان «احترام به ادیان جهانی» می توانست شکل بگیرد که البته در این مورد هم مانند صدا و سیما اگر اقدامی صورت می گرفت، غیر طبیعی بود و جای اعجاب داشت.
اگر چنین اقداماتی صورت گیرد و برای مردم کشورها جا بیفتد که حرف ما چیست، آنوقت می توان با افتخار و غرور، مسابقات را تحریم هم کرد. آنوقت است که دیگر کسی ما را هو نمی کند، بلکه خواهند گفت «این چه دینی است که پیروانش از مدال المپیک هم بخاطر آن می گذرند». البته در کنار آن، باید ثابت کرده باشیم که این کناره گیری ها از سر ترس نیست و اگر شرکت می کردیم، مدال آفرین بودیم. افسوس که در شرائط فعلی چنین تحریمی نه تنها بُعد جهانی نخواهد داشت، بلکه به علت بی عرضگی رسانه ای مان، برای مردم خود ما هم غیرقابل قبول خواهد بود.