بولتن نیوز: در شرایطی که کشورهای غربی، شورشیان و تروریست ها در سوریه، به
رجز خوانی و ماجراجویی مشغولند و عده ای از مطرح شدن ایران در گام های
بعدی سخن می گویند، بسیاری از رسانه ها و نویسندگان آسیایی، خاورمیانه و
روسیه خواستار مقابله جدی و هماهنگی کشورهای منطقه علیه غرب و پرهیز از جنگ
سوم جهانی هستند.
سایت
روسی با نام regnum.ru در تاریخ 8 آگوست 2012 (به قلم دنیس دوورنیکوف
نوشته است: ما امروز در صفحات رسانههای گروهی طراز اول و در سخنان
کارشناسان، اغلب سخنان مربوط به اجتناب ناپذیر بودن حمله کشورهای «ائتلاف
دموکراتیک» به ایران را میشنویم که ناگزیر باعث آغاز جنگ جدید جهانی
میشود. این نظر به طور کلی به این شکل بیان میشود: «همین که با سوریه
تسویه حساب کنند سراغ ایران را میگیرند و آن وقت شعله آتش بزرگ بلند
میشود».
امری که تعجب آور است غیب گویی کارشناسان نیست زیرا اکثر
آنها نظر خود را بر اساس فال قهوه بیان نمی کنند. امر تعجب آور واکنش آرام
حکومت و جامعه روسیه نسبت به این پیش بینی ها میباشد. آخر جنگ در جزایر
اقیانوس آرام یا درگیری در جزایر فالکلند مطرح نیست. امری که مطرح میباشد
جنگ تمام عیار در انفجار آمیزترین منطقه جهان میباشد که به احتمال قوی
کشورهای دارای توان اتمی در آن شرکت میکنند و مهم تر این که این درگیری
در جوار بلاواسطه مرزهای جنوبی روسیه راه میافتد.
این تصور بروز می
کند که رهبری سیاسی کشور به ندرت به نقشه جهان نگاه می کند. برای این که
درک شود که جنگ سوم جهانی آینده نه تنها مرزهای کشورهای آسیای مرکزی و
قفقاز بلکه خود روسیه را تغییر میدهد، لازم نیست اطلاعات مفصلی در مورد
توان نظامی طرفین داشته باشیم. ملایم ترین «عارضه جنبی» این جنگ بروز
فاجعه انسانی غیر قابل تصور در قفقاز و همچنین دامنه شمالی آن (در خاک
روسیه) خواهد بود.
ایران کشوری مانند عراق و افغانستان نیست، ایران
کشور خیلی منسجم تر و نیرومندتری است. ایران سوریه هم نیست و جنگ در صورت
آغاز شدن در آینده نزدیک در آینده چندان نزدیکی به پایان نخواهد رسید. این
جنگ باعث می شود هر روز کشورهای جدیدی به آن کشیده شده و تحت تأثیر آن
درگیری های مزمنی چون ناگورنو قره باغ، آبخازستان و استیای جنوبی دوباره
عود می کنند. در این شرایط موجودیت «محور مسیحی» قفقاز زیر سئوال بزرگی می
رود. ارمنستان که با ایران مرز مشترک دارد در صورت آغاز جنگ فرجام تلخی
خواهد داشت. گرجستان هم نباید خواب خوشی در مورد زندگی آرام زیر بال ناتو
در سر بپرورد. در جنگ باید به فکر جنگ باشی و امکان دارد ملاحظات ژنرال های
ناتو با آرمان های رهبری گرجستان همخوان نباشد.
به احتمال قریب به
یقین می توان گفت که آغاز حمله به ایران باعث تحریک «حریق» در قفقاز شمالی
می شود. نزدیکی ارتش «شرکای غربی» ما به منطقه، هرج و مرج کلی، تسلیحات
موجود در منطقه، سیل آوارگان، همه اینها همراه هم آن ذره نهایی خواهد بود
که کمر اسب خسته حکومت فدرال روسیه در قفقاز را خواهد شکست. وقایع سیاسی
اخیر منطقه چون اظهارات فرماندار کراسنودار، درگیری رؤسای چچن و اینگوشتیا و
وارد صحنه شدن «مجاهدان کرانه ولگا» باعث خوش بینی نمی شود.
من
میخواهم سئوال کنم: آیا وقت عصبی شدن نیست؟ آیا وقت آن نیست که در مورد
آینده خیلی نزدیک کشور فکر کنیم؟ یا ممکن است نقشه غیر منتظرهای برای نجات
یافتن از این مهلکه وجود دارد؟ من که خیلی تردید دارم. به رغم اظهارات
قلنبه، سوریه را طبق معمول به حال خود رها کردند. چنانچه زمانی هم صربستان
را به دست درندگان سپردند. ولی در مورد ایران این رفتار ممکن نخواهد بود.
این درگیری وارد خانه ما میشود و بستن گوش های مان برای نشنیدن خواهش و
تمنای کمک – چون مورد حمله ناتو به بالکان – ممکن نمیشود.
اگر
حکومت به فکر مسئله جنگ سوم جهانی نیست من پیشنهاد میکنم کارشناسانی که به
این سادگی در مورد کشتار جدید حرف می زنند در مورد جستجوی قدم هایی فکر
کنند که روسیه باید برای عقب راندن جهان از لبه پرتگاه بردارد. در این مورد
فکر کنید که چند طفل معصوم که امروز در حال بازی هستند در نتیجه جنگ جان
خواهند باخت، دست و پای شان بریده می شود، بی پدر و مادر خواهند ماند.
آنها هنوز از این امور بی خبرند. ولی سیاستمداران که باید بدانند.
وقت
آن است که روسیه ابتکار عمل را بدست گیرد. تجربه نشان میدهد که تلاش برای
فعالیت هماهنگ با مقررات دمکراسیهای تجاوزگر فقط باعث سرافکندگی دیگر
میشود. اگر روسیه جسارت نشان دادن قابلیت رزمی خود در استیای جنوبی را
داشت پس حالا – وقتی ما با انتخاب بین باقی ماندن در موقعیت قدرت منطقه ای
یا تبدیل شدن به «آلبانی دوم» مواجه شده ایم – بقایای این جسارت باید به
جنبش درآید.
من سناریوی خودم را پیشنهاد میکنم. هرچند امکان دارد استراتژیستهای کبیر از آن انتقاد کنند ولی باید هر راه حلی بررسی شود.
باید
از ایران در عمل حمایت کرد و نه حرف. باید به طور یکجانبه تحویل تمام عیار
تسلیحات دفاعی به ایران را ترتیب داده و حمایت سیاسی از آن را به سطح
دیگری منتقل کرد. برای این امر کافی است معنای اولیه موازین بنیادی حقوق
بینالمللی را به یاد آورد. ایران هم باید به طور کتبی از هر قصد
تجاوزگرانه نسبت به کشورهای ثالث منصرف گردد.
باید گفتگو با جامعه
ایران در تمام جهات، از علوم و فرهنگ گرفته تا پروژههای سرمایه گذاری و
همچنین تماس های فعال با نهادهای مدنی توسعه داده شود. این گفتگو همچنین
باید حمایت از منافع و امنیت دو کشور – ارمنستان و جمهوری آرتساخ (ناگورنو
قرهباغ) – را در بر گیرد. معلوم است که سرمایه گذاران ایرانی از خیلی وقت
پیش به سرمایه گذاری در این جمهوری به رسمیت شناخته نشده علاقمند هستند. به
رسمیت شناختن آرتساخ و همچنین تأمین دسترسی ارمنستان به دریا از طریق
ایران و دفاع بلاقید و شرط متقابل روسیه از ایران به حل یک رشته مسائل
مختلف از جلوگیری از آغاز درگیری جدید در "ناگورنو قره باغ" گرفته تا
جلوگیری از آغاز جنگ سوم جهانی کمک می کند. روسیه در این صورت نفوذ خود در
قفقاز جنوبی را حفظ می کند. ضمناً اطمینان دارم که این حرکت سیاسی باعث
می شود دیگر کشورهای منطقه هم به سوی ما جهت گیری کنند. این کشورها امروز
به پاس «کمک» فعال مبارزان راه دموکراسی از صحنه تاریخ خارج شدهاند. در
صورت موفقیت این طرح مسئله احیای روابط با روسیه برای گرجستان از برادری با
آذربایجان و ترکیه جذاب تر میشود.
باید این واقعیت را در نظر گرفت
که ایران یک بار روسیه را از فروپاشی نجات داده است. این امر در سال های
90 رخ داد وقتی مقامات ایران جدایی طلبان چچن را محکوم کردند. امکان
گفتگوی مذهبی و اعتبار رهبران روحانی ایران می تواند این بار هم به
برقراری ثبات در روسیه که اوضاع آن دارد از زیر کنترل خارج می شود کمک
کند. هرچند این مسئله بلاتردید خیلی ظریف میباشد.
اجرایی کردن این
سناریو با چه ریسک هایی همراه است؟ تحریم روسیه؟ در شرایط توسعه روابط با
ایران و به هم نزدن روابط با چین ما می توانیم هر تحریمی را تحمل کنیم.
«جامعه جهانی» امروز ما را با چه موضوعی می تواند ارعاب کند؟ این که در
بازی های المپیک 2014 - چون بازی های المپیک 1980 در شوروی - شرکت نمی
کند؟ ولی در صورت آغاز جنگ جهانی سوم بازی های المپیک سوچی اصلاً برگزار هم
نخواهد شد.