سرویس سیاسی پایگاه 598 -
حسن نوروزی/ جنايات تمدن مادی غرب در حق بشریت در فلسطین و عراق و افغانستان و سوریه و میانمار و ... نشان می دهد که انسان وقتی از نور حق و هدايت الهی دور شود هيچ دليل منطقی وجود ندارد که حقوق ديگران را مراعات کند.
در دنياطلبی آنچه محقق می شود بدگمانی انسان ها به يک ديگر، جرم و جنايت و خيانت است، اما وقتی انسان خود را بنده خدا بداند و صفات خداوندی را در وجود خود متبلور کند نسبت به بندگان خدا مهربان و دلسوز خواهد شد و کوچک ترين آزار و اذيتی را در باره آنها روا نخواهد داشت. اعلاميه التقاطی جهانی حقوق بشر صرفا يک ژست فلسفی و سياسی است؛ زيرا مبانی مادی حاکم بر سازمان ملل و دنيای غرب، انسان را به دنيا و رفاه زودگذر دعوت می کند و رعايت پايدار حقوق ديگران در اين فضا ممتنع خواهد بود.
دنيا همواره محل مبارزه دنياخواهان است؛ نه محل رعايت حقوق بشر. (اين نکته هم بماند که اساسا حق اصلی بشر بيش و پيش از آن که حقی مربوط به امنيت جانی او باشد حق تکامل اوست؛ يعنی حق بشر است که به عبوديت و کمال دست يابد. پس حتما دوری از حقیقت ملازم با نفی حقوق اصلی بشر خواهد بود.)
با این وضعیت، انسان تعجب می کند از افکار و آرا منورالفکران سکولار وطنی که چشم دلشان را باز نمی کنند و واقعیت کنونی جهان را نمی بینند و فریفته تئوری های عقلی و عرفانی مادی شده اند و نمی خواهند در مواضع خود تجدیدنظر کنند.
آقای مصطفی ملکیان یکی از همین دسته منورالفکران است. وی در جایی گفته بود: «من معتقدم دین بودا به سه دلیل حائز خصلت و استعداد جهانی شدن است: یکی این که بودا تنها بنیانگذار دین و مذهب است که ازما اطاعت بیچون و چرا نمیخواهد... دوم این که آیین بودا کم شریعتترین دین است، به طوری که بیش از هر مذهب دیگر به باطن اهمیت میدهد، نه به ظاهر ما... و جهت سوم این که دین بودا از اول گفته است من برای درد و رنجهای بشر آمدهام و این دین، تنها دینی است که این را می گوید... هیچ دینی نیست که مثل آیین بودا تمام بخش هایش راجع به درد و رنج باشد». (گزارش گفت و گو، سال اول، شماره ۱، ص ۱۸).
حال جا دارد از آقای ملکیان بخواهیم که نظرش را درباره جنایت های بودائیان افراطی در میانمار برای ما بگوید و توضیح دهد که طرفداران تنها دینی که برای برطرف کردن دردها و رنج های بشر آمده است،
چرا این جنایت هولناک (قتل ۲۰۰۰۰ مسلمان) را مرتکب شده اند و چرا بزرگان این آیین، کاری نمی کنند؟! آیا جز این است که بودیسم هم نوعی عرفان انحرافی در ذیل تمدن غرب و در خدمت اهداف آن قرار دارد؟