به گزارش رجانیوز، پس از انتشار برخی اخبار نادرست و تحریف سخنان باقری لنکرانی در بعضی رسانه ها پیرامون کاندیداتوریاش در انتخابات ریاست جمهوری، این بار سعید جلیلی هدف حمله برخی محافل رسانهای و جریان های سیاسی خاص قرار گرفته است تا به بهانه احتمال حضور دبیر شورای عالی امنیت ملی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، به تخریب سازماندهی شده و معنادار وی بپردازند.
در همین زمینه برخی رسانههای نزدیک به فرزندان هاشمی رفسنجانی که گردانندگان آن ارتباط نزدیک و تشکیلاتی با دفتر برخی مسئولین سابق سیاست خارجی دارند، در گزارشی به بهانه چند مطلب وبلاگی بی نام و نشان که اقدام به دعوت از جلیلی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری کردهاست، طرح تخریب سعید جلیلی را کلید زدهاند.
اما آنچه در این زمینه بیشتر برای افکار عمومی قابل فهم است، منشاء و "چرایی" آغاز تخریب های صورت گرفته علیه شخصیت و عملکرد دکتر سعید جلیلی است. سعید جلیلی که از سال 86 و پس از قرار گرفتن در جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی کشور، به تدریج به شخصیتی مقبول در میان نخبگان و شناخته شده در میان توده های مردم تبدیل شده، دارای ویژگیهای خاص گفتمانی همچون ساده زیستی، ولایتمداری، اخلاق گرایی، دوری از حواشی و کارآمدی است که همین ویژگیها، حتی طرح نام او برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری در چند وبلاگ بی نام و نشان را نیز به یک تهدید بزرگ برای جریانات متصل به قدرت و ثروت تبدیل کرده است.
اما شاید مقبولیت گفتمانی جلیلی تنها یکی از جبنههای کلید خوردن پروژه تخریب رسانهای وی باشد و جنبه مهمتر، جایگاهی باشد که او این روزها و در شرایط خاص کشور در آن قرار گرفته است. شرایط خاص بینالمللی و خیز بزرگ انقلاب اسلامی برای عبور از مرحلهای که رهبر انقلاب از آن به عنوان «پیچ بزرگ تاریخی» یاد کردهاند، امری است که نه تنها این روزها همه توان دستگاه سیاست خارجی ایران را به خود اختصاص داده است، بلکه بدون شک در انتخابات آینده ریاست جمهوری نیز بحث اصلی طرفهای حاضر در انتخابات خواهد بود.
تلاش برای عبور از این مرحله بدون دادن امتیازی خاص به دشمنان انقلاب اسلامی و یا کوتاه آمدن در مقابل فشارها و تعامل با قدرتهایی که سالهاست با انقلاب اسلامی دشمنی میکنند، دو رویکردی است که به نظر میرسد در ماههای آینده چالشهای جدیتری را در عرصه سیاسی کشور با یکدیگر داشته باشند. چنانکه هاشمی رفسنجانی به عنوان نماد رویکردی که چندان موافق با شرایط خاص مقاومتی کنونی نیست، بحث آن را در هفتههای گذشته و به بهانه موضوع رابطه با امریکا کلید زد تا به این ترتیب دور خیز خود برای تاثیر در فضای انتخابات 92 را به رخ بکشد.
هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با نشریه مطالعات بینالمللی، شرایط پایان دفاع مقدس را پیش کشید و گفت: « بالاخره وقایع دفاع مقدس برای کسانی که تفکری در میدان جنگ داشتند، ثابت کرد که نمیتوان صرفاً با شعار، کار کرد. بلکه باید همراه عملگرایی وارد سیاست شد. تجربه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در پایان جنگ بود. وقتی این مسئله مطرح شد، در آن موقع هم فرمانده جنگ بودم و مسئولیت من از همه روشنتر بود و هم قائم مقام فرمانده کل قوا بودم و اختیاراتم بالا بود. با تفکر وارد شدم و این مسئله را عملیاتی کردم. از وزارت خارجه خواستم که قطعنامه را نه رد و نه قبول کنند و بگذارند مذاکره کنیم. قطعنامه را قابل قبول کنیم و بعد تصمیم بگیریم.»
وی به این بهانه به موضوع رابطه با امریکا رسیده و با اشاره به نامهای به حضرت امام(ره) میگوید: « بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
این سخنان در کنار برخی اظهارات جسته و گریخته پیرامون رفراندوم هستهای و یا احتمال کاهش فشار بین المللی بر ایران در صورت سهمدهی به اصحاب فتنه در قدرت و فضای آینده سیاسی کشور، همه و همه از یک طراحی بزرگ داخلی و همراهی سازماندهی شده خارجی برای تاثیر بر فضای انتخابات آینده ریاست جمهوری با ابزار سیاست خارجی حکایت دارد.
این در حالی است که موفقیتهای سالهای اخیر در پیشبرد رویکرد مقاومتی و عدم باجدهی به دشمنان غربی آنهم با ژست واقعگرایی و عملگرایی موجب شده است تا امروز ایران پس از هفت سال به یک جهش استراتژیک در منطقه و جهان دست پیدا کرده و قدرت نفوذ و تاثیرگذاریاش بر معادلات و مناسبات جهانی غیرقابل مقایسه با سالهای حاکمیت رویکردهای کارگزارانی و اصلاحطلبانه باشد و شکی نیست که اوج این چالش و مقاومت را در سالهای اخیر و خصوصا یکسال اخیر میتوان شاهد بود.
موفقیت جلیلی و تیم او در پیشبرد این رویکرد مقاومتی و تلفیق تدبیر و واقعگرایی با آرمانگرایی انقلابی از یک سو و نزدیک شدن پرونده هستهای ایران به مرحله به ثمر رسیدن در دوره مدیریت وی، سبب شده است تا جایگاه جلیلی برای حامیان رویکرد سازش جایگاهی مهم و حساس و تخریب او دارای ارجحیت و موضوعیت باشد چرا که با به ثمر رسیدن پرونده هستهای در دوره جلیلی، از یک سو محور مانور و عملیات این جریان یعنی فشارهای خارجی، در انتخابات آینده ریاست جمهوری غیر قابل استفاده خواهد شد و از سوی دیگر شخص جلیلی که دارای مقبولیت گفتمانی نیز هست، به یک گزینه جدی برای رقابت در انتخابات تبدیل خواهد شد. و شاید بر همین اساس است که ماهها مانده به انتخابات ریاست جمهوری و در حالی که رهبر معظم انقلاب بارها از کشیده شدن فضا به سمت چالشهای انتخاباتی یکسال قبل از انتخابات، انتقاد کردهاند، برخی جریانات و محافل رسانهای به دنبال حاشیه سازی در قبال موضوع کاندیداتوری جلیلی و زمینهسازی برای تخریب سازماندهی شده وی هستند.
این درحالی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در نفی رویکرد سازشکارانه نه تنها در دی ماه 86 بلکه در دیدار اخیر خود با مسئولان نظام در روز چهارم ماه مبارک رمضان به این امر مهم اشاره کرده و فرمودند:» آن روزى كه ادبيات مسئولين ما آلوده شد به حرفها و تعبيرات تملقآميز نسبت به غرب و فرهنگ غربى، در آن روز اينها ما را «محور شرارت» معرفى كردند! ... در همين قضيهى هستهاى، آن وقتى كه ما با اينها همراهى كرديم و عقبنشينى كرديم - البته براى ما تجربهاى بود، اما اين واقعيت است - اينها جلو آمدند؛ اينقدر جلو آمدند كه من در همين حسينيه گفتم اگر بنا باشد كه اين روال از سوى آنها ادامه پيدا كند، من خودم وارد قضيه خواهم شد؛ و وارد قضيه شدم ... عقبنشينىها آنها را گستاختر کرد.»