تبیان، در تعداد گناهان كبیره روایات و اقوال علما مختلف است بعضی علماء
عدد گناهان كبیره را هفتاد و هفت، و بعضی هفتاد ، و بعضی شصت ، و بعضی چهل ،
و بعضی بیست ، بیان می كنند و، در بعضی از اخبار سی و دو، و دربعضی بیست و
یك، و در بعضی هفت، و در بعضی پنج، بیان میشود.
علامه حلی رحمة الله علیه دركتاب قواعد و تحریر فرموده اند: گناه کبیره گناهی است كه حق تعالی بر آن وعده آتش داده است. (1)
شیخ
طبرسی در تفسیر مجمع البیان به اصحاب نسبت می دهد كه گناهان، همه كبیره
هستند بالنسبة به گناهان ماتحت خود، مثلا بوسیدن زن نامحرم، نسبت به زنای
با او، صغیره است اما نسبت به نگاه كردن به او كبیره است.
ابن عباس و
بعضی علماء شیعه می گویند: هر كاری را كه كه خدای متعال نهی فرموده است
كبیره می باشد. لكن بعضی از آنها بزرگترند نسبت به بعض دیگر، مثلا نگاه
كردن به نامحرم از گناهان بزرگ است، اما نسبت به بوسیدن نامحرم كوچك است،
و
همچنین بوسیدن نامحرم گناه بزرگی است، اما نسبت به زنا كردن كوچك تر است، و
همچنین زنا كردن با زن نامحرم گناه بزرگی است، اما گناه زنا با زن شوهردار
به مراتب بیشتراست از زنای با زن بی شوهر، و لذا حدش سنگسار است اما حد
زنا با زن بی شوهر صد تازیانه است.
نه اینكه بعضی از گناهان ذاتا
كوچك باشند كه بدون مانع انسان آنها را به جا آورد و حال آنكه در روایت
وارد شده در موقع معصیت به كوچكی گناه نگاه مكن بلكه تأمل و فكر كن كه گناه
چه كسی را و چه خدائی را می كنی و از او شرم كن و در مقابل نعمتهای او
شاكر باش.
شیخ بهائی رحمة الله علیه فرموده در تحقیق گناهان كبیره میان بزرگان اختلاف است.
1 - هر گناهی كه خدا در قرآن برای آن عقاب معین كرده است.
2 - هرگناهی كه برای آن حد مع ین شده.
3 - هرگناهی كه ارتكاب آن دلالت بر بی اعتنائی به دین دارد.
4 - هرگناهی كه حرمتش به دلیل قطعی ثابت است.
5 - هر چه در قرآن و سنت به شدت مورد تهدید واقع شده است.
6 - ابن مسعود گفته كه هر چه از اول سوره نساء تا آیه 31 از آن نهی شده است.
7
- همه گناهان، كبیره هستند چون خلاف دستور خدایند و بزرگی و خردی آنها
نسبت به هم است مرحوم طبرسی این قول را در مجمع البیان به علمای شیعه نسبت
داده است.
8 - جمعی از علماء كبائر را هفت شمرده اند.
9 - جمعی از علماء گناهان بزرگی را بیست گفته اند.
10- بعضی از بزرگان چهل گناه را كبیره شمرد ه اند.
علامه
طباطبایی (ره) در این مورد، می فرمایند: «بزرگى معصیت وقتى تحقق مى یابد
که نهى از آن نسبت به نهی ای که از معصیت دیگر شده مهم تر باشد. و نشانه
اهمیت نهى شدیدتر بودن خطاب است، یا اینکه در خطاب اصرار شده باشد (در
موارد متعدد، تکرار شده باشد)، و یا اینکه مرتکبش به عذاب آتش تهدید گشته
باشد، و یا به نحوى دیگر از آن اهمیت گناه استفاده شود».
حضرت امام
خمینی (ره) نیز - در کتاب تحریر الوسیله - می فرمایند: «گناهان کبیره
عبارتند از هر گناهى که وعده آتش و یا عقاب در برابر آن وارد شده باشد و یا
با شدت زیادی از اجتناب آن نهی شده باشد و یا دلیلى وارد شده باشد بر
اینکه آن گناه از بعضی از گناهان کبیره بزرگتر و یا مساوى آن است و یا عقل
حکم کند به اینکه آن گناه کبیره است و یا نزد مردم دین دار مسلم و قبول شده
باشد که فلان گناه کبیره است و یا تصریحی بر کبیره بودن آن گناه رسیده
باشد».
اما آنچه بعضی از علماء به كبیره بودن آنها تصریح نموده
اند، هفتاد و هفت گناه است، اگر چه در كبیره بودن بعضی از آنها تأمل و منع
است:
-1 گمراه كردن مردم 2- كذب 3- افتراء به خدا 4- كشتن كسی كه
كشتن او حرام است 5- فساد در زمین (مفسد فی الارض بودن) 6- ظلم كردن 7- بر
ظالمین تكیه كردن 8- كمك كردن به ستمكاران 9- تكبر كردن 10- نماز نخواندن
11 - زكات ندادن 12 - به جهاد نرفتن 13 - منع كردن مردم را از رفتن به جهاد
١٤ - فرار كردن از جهاد 15 - خوردن مال یتیم 16 - ناامیدی از رحمت
خدا 17 - ایمن بودن از غضب خدا 18 - حكم كردن به غیر حكم قرآن 19 - حج
خانه خدا نكردن، برای مستطیع 20 - فتنه انگیزی 21 - میان مردم را به هم زدن
22 - شراب خورد -23 عقوق والدین (یعنی اذیت كردن پدر و مادر) 24 - كافر
شدن به خدا مثل تكذیب قرآن
25 - شرك به خد ا 26- نفاق 27 - جحود
آیات قرآن (یعنی انكار آن) 28 - محاده با خدا (یعنی دشمنی با خد ا) 29 -
مشاقه الرسو ل (یعنی مخالفت با پیامبر صلی الله علیه وآله)
30 -
انكار معاد 31 - انكار حشر اجساد(یعنی انكار معاد جسمی) 32 – انكار ضروری
دین 33- اعراض كردن از ذكر خدا 34 - ملحد شدن در بیت الله (یعنی ظلم و
تجاوز كردن در مسجد الحرام و مكه) 35 - منع كردن مردم را از مساجد 36 - به
زن عفیفه نسبت زنا دادن 37 - نسبت لواط به كسی دادن 38- استهزاء
مۆمنین(یعنی مسخره كردن مۆمنان) 39 - فاحشه،(یعنی كارهای بد)را در بین مردم
شهرت دادن 40 – شكستن عهد
41 - شكستن یمین (قسم) 42- زنا كردن 43 -
لواط كردن 44 - غناء 45 - قمار كردن 46- دف زدن 47- مساحقه (یعنی تماس
گرفتن زن با زن، مانند تماس گرفتن مرد با زن، خصوصیات آن در كتابهای فقهی
آمده است) 48- قسم دروغ خوردن 49 - شهادت دروغ دادن
50 - هتك حرمت و
احترام كعبه (خانه خد ا) 51 - ترك احرام (برای كسی كه می خواهد وارد مكه
شود) 52 - دزدی كردن 53 - رفتن به شهری كه عالمی در آنجا نباشد كه مسائل
دین از او اخذ شود 54 - خوردن مردار 55 - خوردن گوشت خوك 56 - خوردن ذبیحه
(یعنی حیوانی كه ذبح شده) كه به غیر اسم خدا ذبح شده
57 - كسب مال
حرام كردن 58 - كم دادن در كیل و وزن 59 - حبس حقوق مردم بدون عذر شرعی 60
- اسراف 61 - تبذیر 62 - خیانت كردن 63 - به لهو مشغول شدن 64 - به لعب
مشغول شدن 65 - اصرار بر گناه صغیره 66 - قوادی كردن (یعنی زن و مردی كه به
هم حرامند به هم رسانیدن)
67 - دیوثی (یعنی همسر خود را در اختیار
دیگران گذاردن) 68 - سخن چینی 69 - قطع رحم 70 - دروغ گفتن به خصوص به
پیغمبر 71 - زدن مسلمان به ناحق 72 - كتمان و پوشیدن شهادت (در جایی كه
باید شهادت بدهد) 73 - شكایت مسلمانان را نزد ظالم نمودن -74 تاخیر حج
بدون عذر شرعی 75 - ظهار كردن (یعنی مرد به زن خود بگوید: ظهرك علی كظهر
امی) 76 – قطع طریق یعنی راهزنی.
پی نوشت:
1. تحریر علامه2 /208 و قواعد علامه 2236/