کد خبر: ۶۶۴۲۶
زمان انتشار: ۱۴:۰۵     ۲۰ تير ۱۳۹۱
اصغر پورهاجریان رئیس انجمن جلوه‌های ویژه از تاریخچه شکل‌گیری جلوه‌های ویژه میدانی در سینمای ایران و همکاری با ابراهیم حاتمی‌کیا گفت.
فارس، جلوه‌های ویژه در باور‌پذیر شدن وقایع و اتفاقات از اهمیت بسیاری برخوردار است. ‌برای به تصویر کشیدن صحنه‌های جنگ و زد و خوردها اولین چیزی که ذهن انسان را درگیر می‌کند جلوه‌های ویژه‌ای است که بتواند درست عمل کرده و به باور مخاطب کاملا نزدیک باشد. با ورود سینما به ایران توجه زیادی به این بخش وجود نداشت، حتی در برخی از کارها که نیاز به جلوه‌های ویژه بود، از افراد خارجی استفاده می‌شد. کم کم نیاز به این رشته تخصصی احساس و با آغاز جنگ تحمیلی و ساخت آثاری از این دست جلوه‌های ویژه پررنگ‌تر شد.


برای اطلاع از چگونگی بهره بردن از جلوه‌های ویژه در سال‌های قبل و بعد از انقلاب گفت وگویی با «اصغر پورهاجریان» رئیس صنف جلوه‌های ویژه میدانی ترتیب داده‌ایم. در بخش نخست این گفت‌و‌گو درخصوص تاریخچه جلوه‌های ویژه و ورود آن به ایران صحبت کرده‌ایم که از نظر می‌گذرانید:

به عنوان اولین سوال درباره چگونگی ورود جلوه‌های ویژه به ایران بگویید.

انقلاب شد 12 ساله بودم و کار در سینما را بعد از انقلاب پی گرفتم، از سال 63 یا 64؛ ولی بر اساس تحقیقات و مطالعاتی که داشتم و با افراد پیشکسوتی که صحبت کردم به صورت بیان خاطره از جلوه‌های ویژه ‌سال‌های قبل از انقلاب در سینمای ایران  اطلاعاتی بدست آوردم که برایتان باز‌گو می‌کنم. جلوه‌های ویژه قبل از انقلاب به این شکل و شمایل نبوده که حالا هست و‌ بیشتر از تروکاژ تدوین استفاده می‌کردند، مثلا با صداها و افکت‌هایی که ایجاد ‌می‌کردند یا از دود برای انفجار یا شلیک تفنگ بهره می‌بردند. جلوه‌های ویژه آن زمان بسیار پیش پا افتاده بوده است. ‌سال 54 یا 55 یک فیلم محصول مشترک ایران و آمریکا با نام «کاروان‌ها» ساخته می‌شود که «آنتونی کوئین» در آن بازی می‌کرد. آنتونیونی (مسئول جلوه‌های ویژه) ایتالیایی‌الاصل بوده ‌از  بچه‌های تهیه و تدارکات به عنوان دستیار و تامین‌کننده وسایل مورد نیاز خودش به عنوان کمک استفاده می‌کرده و بعداز اتمام آن فیلم و بازگشت ایشان گروه بچه‌هایی که تجاربی را کسب کرده بودند سعی می‌کنند کارهای ابتدایی را خودشان در سینما انجام دهند، مثل اثر گلوله (به صورت تک گلوله) روی لباس یا دیوار و همچنین شلیک سلاح‌هایی مثل ام یک و برنو، یا انفجارهای کوچک در فضای باز اجرا می‌کردند. پیشکسوتانی چون مهدی بهمن‌پور، مرحوم محمود پیراسته، ایرج صفدری، رضا قومی و...

پس ورود جلوه‌های ویژه به ایران در سال 54 بود؟

قبل از آن فکر کنم سال 33 آقای مهرجویی فیلمی می‌ساخت به نام «الماس 33» که صحنه‌ای از آن فیلم جلوه‌های ویژه داشته که این اولین بار بوده که در فیلم ایرانی از جلوه‌های ویژه بهره می‌برده‌اند که در آن سال‌ها ایرانی‌ها مشتاق کسب تجربه در این رشته نبودند، اما در سال 54 از امکان پیش آمده نهایت استفاده را کردند و مرحوم محمود پیراسته و مهدی بهمن‌پور بعد از آن به عنوان مسئول اثرات خاص - که منظور همان جلوه‌های ویژه بوده - در کنار کار تهیه و تدارکات و کار گریم‌ در سینما ادامه فعالیت می‌دهند. جلوه‌های ویژه در تیتراژ فیلم‌ها‌ی قبل از انقلاب با عنوان «افکت‌های خاص» یا «اثرات خاص» می‌آمده، البته در این میان نقش ساموئل خاچیکیان را نباید از یاد برد. ساموئل خاچیکیان از اولین کارگردانانی بوده که تمایلش را به استفاده از جلوه‌های ویژه نشان می‌دهد و به افرادی که این مسئولیت را انجام می‌دهند اعتماد می‌کند و حتی خودش در طراحی و ایده‌پردازی برای خلق صحنه‌هایی از این دست در میان فیلم‌هایش پیش‌قدم می‌شد. انقلاب سال 57 رخ می‌دهد و در همان سال یا سال بعد از آن فیلم «گوزن‌ها» توسط «مسعود کیمیایی» ساخته می‌شود که در سکانس فینال آن حجمی از جلوه‌های ویژه توسط محمود پیراسته اجرا می‌شود که تا آن زمان سرآمد تمام کارهای قبل از انقلاب بود، جلوه‌های ویژه این فیلم خوب می‌درخشد، ساختمانی به گلوله بسته می‌شود، در شهر و با این حجم انفجارات و اثرات گلوله‌ها کار نو و سختی بوده است.

در فیلم «الماس 33» از تجربیات گروه خارجی استفاده نمی‌کنند؟

در آن زمان بهره لازم از افراد خارجی توسط ایرانی‌ها برده نمی‌شود و مدت زمانی که این افراد در ایران حضور داشتند خیلی کم بوده است اما در زمان ساخت «کاروان‌ها» لزوم این کار بیشتر احساس می‌شده و از تجربیات آنتونیونی، دوستان ایرانی نهایت استفاده را می‌برند.




بعد از انقلاب فیلمی ساخته می‌شود به نام «برزخی‌ها» که قصه‌ای در ارتباط با مواد مخدر و قاچاق بوده که مصادف می‌شود با زمان جنگ تحمیلی که «ایرج قادری» این قصه را تغییر می‌دهد و تبدیل می‌کند به هجوم دشمن که وارد مرزهای ایران می‌شوند و مرزنشین‌ها و ژاندارمری آن زمان از مرزهای ایران دفاع جانانه‌ای می‌کنند. ما در این فیلم حجم زیادی انفجار و اثرات گلوله (جلوه‌های ویژه‌) مشاهده می‌کنیم که این کار هم توسط مرحوم پیراسته انجام می‌شود. اینجا باید به این نکته اشاره کنم قبل از انقلاب آقای بهرام‌پور که در آمریکا دوره دیده بودند و جزء تیم جلوه‌های ویژه فیلم «آسمان‌خراش جهنمی» بوده است، از اواخر سال 50 تا اوایل دهه 60 در تلویزیون ملی ایران فعالیت می‌کند اما بعد از مدتی به آمریکا مهاجرت می‌کند و همچنان در سینمای آمریکا فعالیت دارد.

«بهرام‌پور» چقدر به پرورش افراد در جلو‌ه‌های ویژه کمک کرد؟

او کمک چندانی جهت در اختیار گذاردن تجربیاتش به افراد در سینمای ایران نمی‌کند‌. شاید هم شرایط برایش به‌وجود نمی‌آید، در آن زمان که محمود پیراسته کارهای اثرات خاص در برخی از فیلمفارسی‌ها‌ را انجام می‌داده یا جلوه‌های ویژه «گوزن‌ها» را برعهده داشته، از افراد دیگری ‌مثل آقای مهدی بهمن‌پور یا غلام قمی استفاده می‌کرده و در سال‌های آخر رژیم پهلوی و اوایل انقلاب کارهای خوبی ارایه دادند، مثل فیلم «مرز»‌، «تفنگ شکسته» یا «دادشاه »، «ترن» و... این فیلم‌ها جلوه‌های ویژه نیاز داشته و این افراد به خوبی ‌کار می‌کردند.

بعد از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ چگونه جلوه‌های ویژه رونق می‌گیرد؟

بعد از پیروزی انقلاب و  آغاز جنگ تحمیلی یک سری بچه‌های معتقد به سینمای جنگ که دغدغه‌شان به تصویر کشیدن رخدادهای جنگ بود وارد عرصه فیلمسازی شدند، مثل مرحوم رسول ملاقلی‌پور، احمدرضا درویش، ابراهیم حاتمی‌کیا، کمال تبریزی و... از کارگردانان با‌سابقه که قبل از انقلاب نیز فعالیت داشتند، نیز وارد سینمای جنگ شدند، مانند مرحوم ساموئل خاچیکیان که فیلم «عقاب‌ها» را ساختند. فیلم «عقاب‌ها» اولین فیلمی بود که به ‌جنگ ایران و عراق می‌پرداخت و پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما‌ی ایران در آن مقطع می‌شود. تا زمانی که بچه‌هایی از دل جنگ وارد سینما می‌شوند و تولید فیلم‌های دفاع مقدسی اوج می‌گیرد که در این میان ‌نیاز به یک فرد احساس می‌شود که مسئولیت اجرای انفجارات و تیراندازی و اتفاقات جنگی را برعهده بگیرد، بچه‌های قبل از انقلاب این تبحر و تجربه لازم را در زمینه جبهه و جنگ نداشتند یا اگر داشتند این‌قدر نبود که با توپ و تانک و مسلسل و... کار کنند. افرادی که با مواد منفجره و محترقه در جبهه سر و کار داشتند بیشتر بچه‌های تخریب بودند و آشنا به علم انفجار نظامی. آمدند در سینما و به کسب تجربه پرداختند و آزمون و خطا کردند و یکسری فیلم‌ها مثل «زندان دولتو»، «پرچمدار»، «پیشتازان فتح» و «خونبارش» که بچه‌های جنگ کار کردند، ساخته شد.

بچه‌های جنگ این مسئولیت را قبول کردند؟ آن‌ها چگونه دانش آموختند، ورود شما به سینما چگونه بود؟

بهتر است برای پاسخگویی به این سوال خاطرات خودم را تعریف کنم. من از بچه‌های بخش آموزش گردان تخریب لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) بودم. آموزش نظامی دیده بودم و وظیفه‌ام ‌چیدن و جمع‌‌آوری میدان مین‌ بود و همچنین آموزش به دیگران، یعنی کاملا با لوازم و ادوات جنگی و نظامی آشنایی داشتم، اما با علم باز‌سازی صحنه‌های جنگی به شکل سینمایی نه. من با «‌ابراهیم‌ حاتمی‌کیا» از زمان جنگ آشنا بودم، یک روز در جبهه آقای حاتمی‌کیا را دیدم که برای ساخت یک فیلم کوتاه مقداری مواد منفجره خواست، من هم از تخریب لشکر محمد رسول الله (ص) برایشان تهیه کردم. این اولین اجرای من بود، این کار را در اطراف پادگان دوکوهه ‌انجام دادیم و به یاد دارم که یک یا دو انفجار بیشتر نداشتند. من رفتم برای اجرای انفجار نظامی، اصلا سینما را نمی‌شناختم، دو انفجار واقعی را پیش‌بینی کرده بودم، وقتی افراد را کنار محل انفجار چیدند گفتم باید حداقل 200 متر فاصله بگیرند و به من توضیح دادند که در این صحنه باید این افراد حضور داشته باشند و به یاد دارم اولین انفجارم بود که نسبت به حجم انفجارهای نظامی کوچک بود. آن‌ها هم زاویه و میزانسن را تغییر دادند و ‌کمک کردند که انفجارها ‌درست شکل بگیرد و کسی هم آسیب نبیند‌. من انفجار را زدم و دوستان راضی بودند و به به و چه چه گفتند و اینکه ‌خیلی خوب شد‌، این‌گونه بود که وارد سینما شدم.

آن زمان چند سال داشتید؟

18 ساله بودم. بعد گذشت تا در مرخصی تهران‌،‌ حاتمی‌کیا برای فیلم «عبور» - اولین ساخته کمال تبریزی - به من پیشنهاد کار داد. حاتمی‌کیا تهیه‌کننده آن فیلم بود و من برای اولین بار جلوه‌های ویژه یک فیلم سینمایی را انجام دادم. فیلم «عبور» مربوط به گروه جنگ شبکه دو سیما بود‌. همه ‌بچه‌هایی که در آن فیلم‌ حضور داشتند کار و تجربه اول‌شان در سینما بود. (البته در سمت‌هایی که در این فیلم بر عهده داشتند) حسین قاسمی‌جامی، کمال تبریزی (کارگردان)، سعید حاجی‌میری (فیلمبردار)، حاتمی‌کیا (تهیه‌کننده)، دوستی داشتیم مسئول گروه جنگ بنیاد سینمایی فارابی بود سید علی اکبر اوره‌ای (بازیگر نقش اول)، محمد رحمانی (بازیگر) و دوستان دیگر و خودم که از همه تازه‌کارتر و کم‌تجربه‌تر بودم، چرا که اولین بار بود که در یک فیلم سینمایی حضور پیدا کرده بودم و تجربه بزرگی هم بود. سعی کردم بر اساس تجربه فیلم کوتاه ‌با حاتمی‌کیا اشل کارها را کوچک‌تر بگیرم و فیلم را کار کنم. بعد از اتمام این فیلم تصمیم گرفتم که دیگر در سینما کار نکنم.

چرا؟

چون کار خیلی مشکلی بود. مسئولیت سخت و حساسی داشت و با روحیات من هم سازگار نبود، اگرچه همان بچه‌های جبهه و جنگ کار می‌کردند ولی با فضای سینما سنخیتی نداشتم و مانوس نبودم.

شما در آن زمان به جبهه هم می‌رفتید؟

بله من در رفت و آمد بودم و فیلم را در زمان مرخصی به انجام رساندم. کادر لشکر بودم و در گردان کار می‌کردم، در یکی از این مرخصی‌ها حاتمی‌کیا فیلم «فرمان موج» را به من پیشنهاد کرد که در رابطه با تسخیر جزیره فاو بود که ساخته نشد. پیش‌تولید انجام شد، تدارک کار را دیده بودند اما یکی دو روز مانده به شروع فیلمبرداری فاو سقوط کرد. قرار بود فیلم در جزیره فاو ساخته شود. فاو که سقوط کرد حاتمی‌کیا قصه «دیده‌بان» را برای ساخت دست گرفت و سریع پیش‌تولید انجام شد و جایگزین  «فرمان موج‌» شد و در نهایت فیلم ساخته شد. فیلم‌های «دیده‌بان» و «عبور» در جشنواره هشتم فیلم فجر کاندیدای بهترین جلوه‌های ویژه شد و مشوق من برای ادامه کار.




چرا دوباره سینما را قبول کردید؟

به دلایلی که عرض کردم، تشویقی که انجام شد، دوستی‌ها و ارتباطاتی که وجود داشت و پیشنهاد حاتمی‌کیا را قبول کردم‌. از سوی دیگر در آن مقطع شاید یکی دو نفر بودند که کار جلوه‌های ویژه را انجام می‌دادند، رضا رستگار و محمدرضا شرف‌الدین نمی‌توانستند همه جلوه‌های ویژه فیلم‌ها را برعهده بگیرند، چون در آن برهه از زمان‌، حجم فیلم‌های تولید شده با موضوع دفاع مقدس زیاد بود. حاتمی‌کیا هم تمایل داشت که من هم کار جلوه‌های ویژه را ادامه دهم‌، خودم هم علاقه‌مند شده بودم و سینما برایم جذابیت پیدا کرده بود و این‌ باعث شد به سینما روی بیاورم. جنگ هم تمام شد و من می‌توانستم فعالیت کنم.

اقبال شما به سینما چگونه ادامه پیدا کرد؟

در آن مقطع حجم فیلم‌های دفاع مقدسی زیادی مانند دو دوست دیگرم به من پیشنهاد می‌شد. شاید باور نکنید پیش می‌آمد در طول چهار یا پنج‌ماه به خانه سر نمی‌زدم، زیرا در سفر و در شهرستان‌های مختلف بودم. همیشه سه، چهار پروژه جنگی دستم بود و دستیار هم کم داشتم، یک یا دو نفر دستیار از بچه‌های جنگ داشتم. این‌گونه نبود که هر مدیری دستیارهای متعددی دارد و می‌تواند همزمان چند کار را قبول کند. خودم هم سعی می‌کردم سر صحنه‌ها حضور داشته باشم که اتفاقی برای کسی رخ ندهد. این شیوه کار کردنم بود که خدا هم کمکم کرد سانحه نداشته باشم.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها