به گزارش ماهان نیوز، حجت الاسلام رسایی
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری،
در پنجمین نشست جبهه پایداری استان کرمان ضمن تبریک اعیاد شعبانیه گفت:
انقلاب اسلامی پیچ های خطرناک مهم وسرنوشت سازی را در سالهای گذشته پشت سر
گذاشت و اتفاقات مهمی در کشور ما رخ داد که هرکدام از این اتفاقات اگر در
کشوری دیگر اتفاق افتاده بود قطعا آن نظام را سرنگون می کرد.
وی گفت :
به لطف الهی به دلیل ریشه های مردمی انقلاب و رهبری هوشمندانه مقام معظم
رهبری و بصیرت مردم هیچکدام از این اتفاقات نتوانسته کشتی انقلاب اسلامی را
به گل بنشاند.
حجت الاسلام رسایی گفت: در دنیا طنین شعار هایی را
می شنوید که این شعار ها روزی در این کشور سر داده شده، امروز شما در دنیا
حرکت های اجتماعی را می بینید انقلاب هایی را می بینید که ریشه این انقلاب
ها با ریشه انقلاب اسلامی ایران یعنی مبارزه با ظلم، توجه به قدرت مردم،
مراجعه مردم به شعار های اسلامی، پناه آوردن مردم به دین و شعار های دینی و
مقابله و مبارزه با ظلم و ستم یکی است. در مصر ، لیبی و اردن و در کشور
های مختلف منطقه، شما شاهد نسیمی هستید که طعم این نسیم بیداری اسلامی است
که برگرفته از شعارهای اسلامی است.
این تحلیل گر مسائل سیاسی با
اشاره به فتنه 88 یادآور شد:ما حوادث زیادی را در این 8 سال پشت سر گذاشتیم
با اینکه دشمن خودش را آماده کرده بود برای انتخابات مجلس، یک بهانه
اجتماعی یک اعتراض اجتماعی دیگر را سامان دهی کند به لطف خدا انتخابات پر
شور مجلس شورای اسلامی برگزار شد و هیچکدام از اهداف انها تحقق پیدا نکرد .
وی گفت : ما اتفاق دیگیر را پیش رو داریم که انتخابات ریاست جمهوری یازدهم است، می بیندید هر روز در روزنامه ها در سایت ها در محافل مردم خواص این موضوع مورد توجه است .بالاخره در نظام جمهوری اسلامی تفکیک قوا انجام شده و قوه مجریه که وظیفه اجرای ساز وکارهای این کشور را دارد یکی از مهم ترین قوا است و و قدرت زیادی هم در اختیار دارد به نوعی غیر از مسئله قضاوت بسیاری از امور دیگر ازنظر اجرایی در اختیار این قوه است پس طبیعی است که گرایش ها ، نگرشها ،نهله های مختلف، جریان های سیاسی مختلف و جبهه های مختلف که هرکدام یک تفکر دارند فعالیتی را انجام دهند که بتوانند در انتخابات ریاست جمهوری به یک حد و نصابی برسند تا رأی اصلی مردم را به خود اختصاص دهند.
شروع بیماری در دولت اول سازندگی/نباید به دنبال مشارک حداکثری باشیم!
رسایی با بیان این سخن مقام معظم رهبری که فتنه 88 را محصول یک بیماری دانستند گفت : در عالم سیاست در عالم مسائل اجتماعی در عالم تصمیم گیری های بزرگ ما باید به عقب برگردیم و مروری داشته باشیم برای تصمیم گیری برای آینده .ما باید روی فکر ، روش و منش خود بایستیم و مقاومت داشته باشیم همانطور که انقلاب اسلامی در طول این 33 سال این کار را انجام داده است و اکنون نتیجه اش را می گیرد و در سطح ریزتر در مناسبات داخلی و سلیقه های سیاسی داخلی هم همین موضوع حاکم است. واقعیت این است که از سالهای بعد از جنگ یک بیماری در بین نخبگان سیاسی ایجاد شد .
آن بیماری بود که بعد از جنگ و بعد از
دولت اول سازندگی برخی از مسئولین و نخبگان سیاسی کشور کم کم جمع بندیشان
این شد که مردم از روحیه پنجاه و هفتی و آرمان گرایی و ارزش گرایی خسته
شده اند و دیگر حوصله اینجور شعار ها را ندارند ، گفتند همه این کارها تند
روی است . این بیماری از آنجایی شروع شد که دولت اول سازندگی وقتی دوره خود
را به اتمام رساند و در دور دوم که خودش را در مقابل انتخاب مردم قرار داد
و کاندیدا شد، لیدر این جریان یعنی جناب آقای هاشمی رفسنجانی بعد از دولت
اول سازندگی در دولت دوم دچار افت رأی شد که هم رأی مردم و هم میزان
مشارکت کاهش پیدا کرد، به طورکه از بین سی میلیون کسانی که می توانستند رأی
دهند فقط 15 میلیون پای صندوق های رأی آمدند و از این 15 میلیون فقط 10
میلیون نفر به کسی که قبلا رئیس جمهور بود یعنی آقای هاشمی رفسنجانی رآی
دادند و از اینجا بود که شخصیتی مثل ایشان دچار عارضه شدند و گفتند علت عدم
حضور 15 میلیون دیگر پای صندوق های رأی این است که مردم از تفکر پنجاه و
هفتی و اینکه ما آمریکا را دشمن بزرگ میدانیم خسته شده اند ، در حالی که
ناراحتی اصلی مردم دوچیز بود: اول اینکه سیاست های اقتصادی که آن روزها
اتخاذ شده بود و این سیاست های اقتصادی تورم 50 درصدی بوجود آورده بود و
دوم سیاست های مدیریتی که اتخاذ کرده بود و مدیرانی که منش و عفیده
ورفتارشان با مردم عادی فرق داشت. این دوعامل باعث بروز اتفاقاتی در مشهد ،
قزوین و شهرهای دیگر شد.مردم با انقلاب قهر نکردند، با صندوق قهر کردند
متاسفانه برداشت آن آقایان این شد که مردم از انقلاب خسته شده اند. از
اینجا بود که بیماری به شکلی که گفتند نبایدخیلی به دنبال مشارک حداکثری
باشیم ایجاد شد. و گفتند با مشارکت حد اقلی می توانیم صحنه مدیریتی کشور را
کنترل کنیم .
در مقابل این نگاه خطرناک مقام معظم رهبری ایستادند کسی
که همواره بر مشارکت حد اکثری تأکید کرده خطاب به مسئولین آن روز گفتند :
از اشرافی گری فاصله بگیرید، سیاست های اقتصادی را بر اساس امور بومی قرار
دهید، سیاست های اقتصادی نباید بر اساس مدل و الگو های غربی باشد این کار
اصلا به نفع ما نیست. سیاست های بومی در بلند مدت به نفع ماست. مقام معظم
رهبری در مقابل این دو نگاه ایستادند.
انتخابات سال 1376 / هرچی بیشتر مواضع ضد انقلابی بگیریم مردم بیشتر با ما هستند!
رسایی
گفت: در انتخابات سال 1376 جریان چپ منتقد دولت سازندگی شد، همان هایی که
بعد ها مشهور به اصلاح طلبان شدند. روزنامه سلام سیاست های اقتصادی و چهره
های دولت سازندگی را بی رحمانه نقد می کرد. جریان راست مدافع دولت سازندگی
شد و در آخر انتخابات 1376 به دو گروه تقسیم شد؛ یک گروه که به حمایت از
دولت سازندگی برخواستند و یک گروه هم مخالفت با دولت سازندگی را در پیش
گرفت.
وی
گفت : در سال 76 مردم از ترس برگشتن سیاست های آقای هاشمی توسط آقای ناطق
که تورم 50 درصدی را به دنبال داشت و از ترس اینکه سیاست های مدیریتی آقای
هاشمی دوباره روی کار آید به آقای خاتمی رأی دادند. میزان مشارکت بالا رفت
و و بر خلاف انتخابات 4 سال قبل حدود سی میلیون نفر مشارکت کردند.بیماری
در بین نخبگان ما تشدید شد .جریان راست گفت مردم از انقلاب خسته شده اند به
همین دلیل مشارکت بالا رفته است. و جریان چپ که سخنانش رنگ و بوی
اپوزوسیون داشت اقبال مردم را گرفت مشارکت بالا رفت و جریان چپ از صندوق
بیرون آمد. مردم از ترس آقای هاشمی به آقای خاتمی رأی دادند ، ولی متأسفانه
چهره های سیاسی این را درک نکردند. و این شد که در این دوره سال به سال
مدیران احزاب و رسانه هایی ایجاد شدند که به جان انقلاب افتادند و شعار های
انقلاب را مورد حمله قرار دادند .تلقی آنها این بود که مردم از انقلاب از
استکبار ستیزی خسته شده اند و هرچی بیشتر ضد انقلابی موضع گیری کنیم بیشتر
مردم با ما هستند در حالی که واقعیت این نبود. در این دوره بود که
انتخابات شورای شهر که تا آن زمان نبود برگزار شد، در این انتخابات باز
جریان اصلاح طلب بیشترین رآی را آورد،اول اینکه مشارکت حد اکثری بود و بعد
جریان اصلاح طلب جریان پزتیو اپوزسیون می گرفت، و جریان راست باز ادعا کرد
که اگر مشارکت پایین می رفت ما برنده می شدی!
انتخابات مجلس ششم/تشدید بیماری! - استراتژی اطلاح طلبان، انتخاب بین دین سخت و دین آسان!
نماینده
مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: در انتخابات مجلس ششم فضای سنگینی
علیه شورای نگهبان درست کردند و شورای نگهبان مات شد و نتوانست بعضی
کاندیداها را رد صلاحیت کند. در مجلس ششم هم اکثر مردم جریان چپ را انتخاب
کردند و میزان مشارکت نیز بالا بود و باز بیماری در بین نخبگان سیاسی ما در
دو طرف تشدید شد .
حجت الاسلام رسایی در پاسخ به این
سوال که چرا مردم با قبول انقلاب و موافق بودن با ارزش ها هنوز به آنهایی
که حرف های ضد انقلابی می زدند بیشتر رأی می دادند گفت:
استراتژیست های
ایران مردم مارا تحلیل کرده بودند و گفته بودند مردم ایران مردمی هستند که
اگر بین دینداری و بی دینی قرار بگیرند دینداری را انتخاب می کنند،
به همین دلیل انقلاب کردند و این همه شهید دادند. همین مردم اگر بین دین
سخت و دین آسان قرار بگیرند به صورت طبیعی دین آسان را انتخاب می کنند .
امثال سعید حجاریان که استراتژیست های اصلی ایران بودند در نتیجه به این
تحلیل رسیدند که اگر ما مردم را مقید کنیم بین دینداری و بی دینی خیلی ها
می روند به سراغ دینداری، باید از طریق روزنامه ها و رسانه مردم را مقید
کنیم بین دین سخت و دین آسان و از طریق تبلیغات و رسانه ها طوری نشان دادن
که جریان چپ متولی دین آسان است و جریان اصول گرا متولی دین سخت است.و آیت
االه صانعی و کرسی دانشگاه که دین را زیر سوال میبرد را به عنوان متولی دین
آسان و آیت الله مصباح و تریبون نماز جمعه را به عنوان متولی دین سخت
معرفی کردند.مردم برای مدتی تحت تأثیر این فکرقرار گرفتند که بسیجیان متولی
دین سخت هستند.
این فکر تا جایی ادامه داشت که به مرور زمان بصیرت
ایجاد شد، خصوصا اتفاقاتی مانند کنفرانس برلین اتفاق افتاد .از کنفرانس
برلین به بعد و فعالیت روزنامه ها و زیر سوال بردن امام حسین ، همه اینها
جمع شد و مردم کم کم پی بردند که این بی دینی است نه دین آسان. و در این
زمان بود که رهبر گفتند اصلاحات یعنی مبارزه با فقر؛ اگر می خواهید اصلاحات
انجام دهید به مردم خدمت کنید. آقا گفتند اگر با مردم هستید و رأی مردم را
می خواهید به مردم خدمت کنید.بعد از کنفرانس برلین مردم فهمیدند اصلاح
طلبان دروغ میگویند ولی به اصول گرایان هم اعتماد کاملی نداشتند و نشانه آن
بی اعتمادی این است که بعداز مجلس ششم انتخابات دوم شورای شهر برگزار شد ،
در انتخابات شورای شهر مشارکت سیاسی پایین آمد و اکثر اصولگرایان رای
آوردند و بجای اینکه بیماری خوب شود و تحلیل درستی داشته باشند تشدید شد و
همان بیماری قبلی ادامه پیدا کرد. و در شورای شهر بنا بر خدمت به مردم
گذاشتند وآقای احمدی نژاد را به عنوان شهردار تهران انتخاب کردند که واقعا
به مردم خدمت کردند.
انتخابات مجلس هفتم
یک سال بعد انتخابات مجلس هفتم ، مشارکت سیاسی کمی بالا آمد ولی مردم هنوز
با صندوق ها قهر بودند و اصولگرایان اکثریت مجلس هفتم را تشکیل دادند و
بیماری در هر دوطرف تشدید شد.
انتخابات ریاست جمهوری نهم سال 84 / خیمه در اردوگاه های آرای سفید، خاکستری و سیاه!
عضو
فعال جبهه پایداری گفت : یک سال بعد از مجلس هفتم نوبت به انتخابات ریاست
جمهوری نهم رسید یعنی سال 84. در انتخابات این سال هر دو جریان سیاسی بیمار
بودند که وارد انتخابات شدند یعنی هم جریان چپ ( اصلاح طلب) و هم جریان
راست ( اصولگرا) البته نه همه، هر دو حزب با بیماری وارد رقابت انتخاباتی
شدند. بیماری این بود که هر دو جریان فکر میکردند که مردم از انقلاب خسته
شده اند. رهبر در تمام این سالها تآکید میکردند که مردم از این انقلاب خسته
نیستند، مردم از عدم صداقت مسئولین خسته می شوند ولی تحلیل سیاسیون این
بود که مردم از انقلاب خسته شده اند. در جریان این انتخابات بعضی از
کاندیداها در جامعه رأی سیاه خیمه زدند و حرف سیاه زدند مثلا آقای معین حرف
هایی میزد که اگر بی بی سی گوش میدادید شاید بی بی سی هم همان حرف ها را
می زد و متأسفانه آقای موسوی هم از این جنس بود. بعضی در جامعه سفید خیمه
زدند ولی حرف سفید نزدند چون اینها هم بیماری داشتند، هرکدام شعاری داشتند
یکی هوای تازی، یکی مدیریت و کار آمدی، بعضی برای خود لنز چشم می گذاشتند و
خود را زیبا نشان می دادند تا رأی مردم را بدست بیاورند و بعضی هم در
خاکستری خیمه زدند مثل کروبی و محسن رضایی و اینها آنقدر بی ربط حرف زدند
که هیچ کس باور نکرد و الا کروبی گفته بود هرکس به من رأی دهد ماهانه 50
هزار تومان دریافت میکند.فقط یک نفر از بین این کاندیدا ها در جامعه سفید
خیمه زد و سفید حرف زد که آقای احمدی نژاد بودند. از ولایت گفت، از بسیج
گفت، از شهدا گفت، از زحمت گفت، از تلاش گفت باز مردم اعتماد نکردند و
رقابت به مرحله دوم رسید ، بین آقای هاشمی و آقای احمدی نژاد. اتفاق سال 76
تکرار شد و مردم از ترس آقای هاشمی به آقای احمدی نژاد رأی دادند، رأی 5
میلیون آقای احمدی نژاد در دور اول ، رسید به 18 میلیون در دور دوم و آقای
احمدی نژاد رئیس جمهور شدند ولی بیماری هنوز خوب نشده بود .
انتخابات ریاست جمهوری دهم سال 88
در
انتخابات سال 88 مردم یکضرب 25 میلیون رأی به آقای احمدی نژاد داند و رأی 5
میلیونی به 25 میلیون تبدیل شد مشارکت بالا رفت ولی باز اصلاح طلب ها رای
نیاوردند و آنها که می گفتند اگر مشارکت بالا برود اسم ما از صندوق بیرون
می آید و احمدی نژاد انقلابی ترین موازین را در پیش گرفت و بهترین اخلاق
مدیریتی را حاکم کرد.
انقلابی بودن با انقلابی ماندن فرق می کند ، راه این است که روی اصول بایستیم تا جواب بگیریم
حجت الاسلام رسایی گفت: بعد از انتخابات 3 سال قبل متاسفانه نشانه هایی از این بیماری در آقای احمدی نژاد هم به وجود آمد و ما به مرور شاهد این بودیم که آقای مشایی کنار هنرپیشه ها عکس می اندازد و حرفای بو دار میزند، اینجا بود که بیماری ایجاد شد و به جای اینکه مثل دوره ریاست جمهوری شهید رجایی بر اصولگرایی پافشاری کنند کم کم پیچ و مهره ها شل و مواضع عوض شدو به این خیال که اینها تندروی هست و نباید تندروی کرد. و گفتند روی افراد باید وحدت کنیم، در صورتی که جبهه پایداری گفت این اصلا بی معنی است و روی اصول باید وحدت کنیم، ولی باز گفتند اینقدر سخت نگیرید هی اصول اصول، آیه مشهور جبهه پایداری (آنهایی که میگوییند پروردگار ما خداست و سپس استقامت می کنند پس ملائکه بر آنها نازل می شود )،نه هر کس که بگوید پروردگار ما خداست تا ملائکه برشان نازل شود ،اینجا مهم این نیست که همه می گویند اصولگرایی ،انقلاب ، مهم این است که چه کسانی پایداری می کنند .و اینجا است که انقلابی بودن با انقلابی ماندن فرق می کند ، راه این است که روی اصول بایستیم تا جواب بگیریم ،همانند 24 سال پیش که امام خمینی از دنیا رفتند ولی همچنان هست ، یادتان باشد هر گرایشی روی اصول بایستد جواب می دهد حتی در انتخابات بعدی ،و همه چیز به اسم نیست بلکه به عمل است ،ومردم هم به کسی رای دهند که بدانند صادق است.
وی گفت: اکنون الحمدالله با مسائل انحرافی
که پیش آمده خود مردم آزموده شده اند و به راحتی خوب را از بد تشخیص می
دهند و من به جد مطمئن هستم که هنوز در بین نخبگان سیاسی بیماری وجود دارد و
بر اساس همین بیماری نسخه غلط به مردم ارائه می دهند.یعنی باز سراغ
مدلهایی می روند که نه مبتنی بر اصول است و نه مردم و بدنه اجتماعی را از
بین می برند، پس هر کس صادقانه و بر طبق اصول سفید حرف زند مردم اعتماد می
کنند.