فارس، متن شعر سیاوش امیری به شرح ذیل است:
و شب در گیسوانش چنگ میزد
و اهریمن دَف ِ نیرنگ میزد
و شب آبستن خون و خطر بود
و شب در گیرودار حیر و شَر بود
و آن شب آسمان هم زار میزد
و از اندوه و شیون جار میزد
و آن شب کوه ماتم شد نمایان
و آن شب سیل غم جاری در ایران
و آن شب خیل یاران خمینی (رض)
و آن شب سربداران حسینی
در آن شب لالهها در خون تپیدند
و بر سودای باطل خط کشیدند
و آن شب سخت و سنگین و غمین بود
شبی پُر خاک و خون و آتشین بود
شبی کز کینهها شد سینه سوزان
شبی آشفته سر از داغ و هجران
و آن شب مویهها پُرسوز و تب بود
و آن شب سّید ما تشنه لب بود
و آن شب پیر ما (رض) دلخون شد از غم
و آن شب شد خمینی (رض) غرق ماتم
و آن شب اهرمنها شاد و خندان
و آن شب ملتی گریان و نالان
شب شام غریبان بود آن شب
شب فقدان یاران بود آن شب
شب خونین تیر هفتمین روز
شبی کز غصهها شد سخت و جانسوز
در آن شب فطر خون روزهداران
بزد آتش به جان نابکاران
در آن شب راز خنّاسان عیان شد
در آن شب خون به کام مردمان شد