امیر علی صفا در وبسایت شخصی اش نوشت :
وظیفه ی ما در یک جمله
آقای دشمن ، خانم فتنه !
لطف فرموده بروید کشکتان را بسابید. اینجا ایران است کوفه که نیست. رهبری
دارد از جنس نور ، به قداست ظهور و از تبار بسیجیانی که حضرت روح الله
آنرا شجره ی طیبه خواند. بسیج و ماادراک ما بسیج ؟
اگر قداست شیعه به خم است ، و اگر نی ، نوای مستضعفین است خم و نی هر
دو بر بازوان بسیجی بوسه زده اند . و امام روح الله جای آن بوسه را نشان
داد !
عجب جمله ای گفتم ! آقای دشمن ، خانم فتنه ، تا کنون کسی برای مردان خدا
جوی شما ! از این جملات سروده ؟ آیا تا کنون کسی از شنیدن تفکرات شما روحش
تازه شده ؟ بله ، می بینم که سرت پایین است. خیلی رو داری که از شرم آب
نمی شوی خانم فتنه !
آری از شرم باید آب شوی. حالا آبجو هم شدی ، به حکم فتوای عالم ضرار،
اشکال ندارد! حقیقت اما این است که شما کلهم از تفکرات خالی هستید و تنها
پشه هایی هستید شدیداً وزوزو که به دور مزبله های فکری متعفن غرب پرسه می
زند گواری وجودتان. که اسلامتان بوی تعفن سگ های ایالات متحده را می دهد !
و تسبیحتان بافته شده از استخوان خوک های اسرائیلی !
اما بگذار از بوی عطر دل انگیزِگل اسلام ناب محمدی برایتان بگویم . گوش درازت با من باشد آقای دشمن ، خانم فتنه ؛
ما مفتخریم به اینکه روح الله که روح هستی در کالبد زمان بود ، افتخارش
را در این دنیا به از ما بودن می دانست. ما مفتخریم به اینکه ، آنانکه
بینی دو ابر قدرت شرق و غرب را در جنگ به خاک مالیدند از ما هستند. ما
مفتخریم به اینکه عبدالحسین برونسی و مهدی زین الدین که پشت دشمن از شنیدن
نامشان به لرزه می افتاد از ما هستند . ما مفتخریم به اینکه پیرو تفکری
هستیم که همت را تبدیل می کند به حاج ابراهیم ، و شهردار تبریز را می کند
باکری ، و دانشجوی آمریکا نشین را می کند چمران ، و خلبان لس آنجلس نشین
را می کند بابایی ، و دانشجوی دانشگاه را می کند علم الهدی ، که از زیر
شنی تانک ، علم هدایت به دست گرفت برای رسانیدن به عرش ، و شیرازی را می
کند صیاد دلها که تابوتش لیاقت بوسه میابد ، و علی هاشمی را می کند سردار
هور ، و حسین کبیری را می کند فرشته ی خونین بالی که هنوز در تفکرم که
نَفسش را چقدر کوتاه کرده بود که از معبر تنگ شهادت در خیابان ولی عصر
آسمانی شد . آری این است تفکر انسان ساز بسیجی که اگر هر کدام از آیه های
الهی شأن نزولی دارد تفکر بسیجی به هر بنده شأن صعود می دهد! اینهم
زیبا جمله ایی دیگر …
اما تفکر شما چه ؟ آیا بجز پت و مت پرور است ؟ فقط یک قلم آنرا بگویم که
برادر محسن را می کند دکتر رضایی! و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل …
آری اینچنین است آقای دشمن ، خانم فتنه؛
ما پیرو مقتداییم و حق را از چهره ها نمی شناسیم بلکه چهره را با حق می
سنجیم و حق را می نمایانیم تا سیه روی شود هر چهره و یا ابرچهره ی چیره
دستی که بخواهد پشت نقابش پنهان شود . نقابش را پاره پاره می کنیم با شلیک
قانصه وار کلمات به پیشانیش که بسیجی نفسش حق است ، مغضوب دشمن است و محبوب
دوست.تیرش را با چاشنی “بصیرت، اخلاص ، عمل به هنگام و به اندازه”
از چله رها می سازد”و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی ” . آری بسیجی تشنه ی
حق است و پیرو علی .حلقوم ناپاک دشمن را به گلوی خوارج می دوزد اگر مولا
اذن دهد که اینجا علی نه یک مالک که بلکه میلیون ها اشتر نخعی دارد که تا
پای جان ایستاده اند البته تا خون نریزند خون نمی دهند !
آری ای دشمن ناپاک این است تفکر ما . پرتو گرفته از چادرخاکی زهراء اولین مدافع ولی که خونش هنوز بر روی دیوار کوچه است و مولا ی مطهر اگر اذن دهد انتفام سیلی را از تک تک نفاق خواهیم ستاند که “ما حیدری هستیم ، که خیبری هستیم ، که عاشق سیدعلی هستیم” و ما اگرچه در فتنه روزگاریم و در کشاکش طوفانیم ، پاییز را به جان دشمن می نشانیم چرا که چشم به راه بهار انسانهاییم !