تهاجم فرهنگي مثل خود كار
فرهنگي، اقدام آرام و بي سر و صدايي است. يكي از راه هاي تهاجم فرهنگي اين
بوده است كه سعي كنند جوانان مؤمن را از پايبندي هاي متعصبانه به ايمان، كه
همان عواملي است كه يك تمدن را نگه مي دارد، منصرف كنند. همان كاري را كه
در اندلس، در قرن هاي گذشته كردند. يعني جوانان را در عالم به فساد و شهوت
راني و مي گساري و اين چيزها مشغول كردند. اين كار حالا هم انجام مي گيرد.
من بارها گفته ام؛ عده اي وقتي در خيابان نگاه مي كنند و زناني را مي بينند
كه حجابشان قدري ناجور است، دلشان خون مي شود. بله، اين كار بدي است. اما
كار بد اصلي، اين نيست. كار بد اصلي آن است كه شما در كوچه و خيابان نمي
بينيد! كسي به كسي گفت چه كار مي كني؟ گفت دهل مي زنم. گفت چرا صداي دهلت
در نمي آيد؟ گفت فردا صداي دهل من در مي آيد! صداي فروريختن ايمان و
اعتقاد، ناشي از تهاجم پنهاني و زيرزيركي دشمن -اگر شما ملت و عناصر فرهنگي
بيدار نباشيد- خداي نخواسته آن وقتي در مي آيد كه ديگر قابل علاج نيست.
جوان جبهه رفته ما را اگر محاصره كردند؛ اگر اول يك ويدئو در اختيارش
گذاشتند و بعد او را به تماشاي فيلم هاي جنسي وقيح وادار كردند؛ شهوت او
را تحريك كردند و بعد او را به چند مجلس كشاندند، چه خواهد شد؟! وقتي
تشكيلاتي وجود داشته باشد، جوان را در اوج نيروي جواني فاسد مي كنند. و
حالا دشمن اين كار را مي كند.
من از شهرستان ها خبر دارم. از شهرهاي
مختلف كشور خبر دارم. خبرهاي آنچناني را به ما مي دهند. روز و شبي نيست كه
ما، از اين گونه خبرها نشنويم. اين كارها را چه كسي مي كند؟ دشمن. جوان
دچار شهوت راني مي شود و ايمان خودش را از دست مي دهد. در اوايل كار، حتي
همان جوان گريه
مي كند، اما به تدريج او را همين طور
مي برند. بچه
مدرسه اي هاي ما را، دبيرستاني هاي ما را، حتي بچه هاي مدارس راهنمايي ما
را، همين طور فاسد مي كنند. افرادي را پيدا مي كنند كه مواد مخدر و عكس هاي
ناجور به مدرسه مي برند. من مي خواهم از شما سؤال كنم، اگر مدير مدرسه اي،
نسبت به فاسد شدن پانصد يا ششصد يا هزار نوجواني كه به دست او سپرده اند،
حساس بود و گوش كسي را كه وسيله دشمن قرار گرفته و داخل آن مدرسه هروئين
آورده، پيچاند، ما بايد به اين مدير مدرسه چه بگوييم؟ بگوييم آقا، شما
برخلاف آزادي عمل كردي؟ اين چه روشي است؟ شما ضد آزادي هستي. اين حرف درست
است؟ اين درست است كه به مدير يك مدرسه كه مي گويد هزار تا جوان را دست من
سپرده اند؛ من نمي خواهم فردا اينها را هروئيني تحويل مادران و پدرانشان
بدهم، بگويند نه خير! شما بايد اجازه بدهي خودشان انتخاب كنند. هركس نخواست
خودش نكشد؛ تو برو در مضرّات هروئين حرف بزن! اين يك بخشي از تهاجم فرهنگي
است. نظام اسلامي را متهم مي كنند كه اين مرام، نظامي است و آزادي نمي
دهد. چطور ما آزادي نمي دهيم!؟
در مقابل تهاجم، عناصر مؤمن خودي مي
توانند بايستند. عناصر مؤمن خودي را، هرجا كه هستند، گرامي بداريد. حرف من
اين است. من به مسئولين فرهنگي كشور، از وزارت آموزش و پرورش تا وزارت
ارشاد اسلامي، تا سازمان تبليغات اسلامي، تا بقيه مؤسسات و بنگاه هاي
فرهنگي كشور عرض مي كنم، به عناصر خودي تكيه كنيد. منظور من اين نيست كه
اگر كسي، جوان انقلابي نيست، دستش را بگيريد بگذاريدش بيرون؛ نه. چه كسي
چنين چيزي را مي گويد؟ اصلاً منطق اسلام كه اين نيست؛ منطق انقلاب كه اين
نيست. ميدان بدهيد، به همه ميدان بدهيد. هركس كه مي خواهد براي اين ملت كار
كند، كار كند. من مي گويم اجازه منزوي شدن عناصر خودي را ندهيد.
اگر
روزي دشمني به كشوري حمله نظامي كند، چه كسي در مقابلش مي ايستد؟ كسي كه از
همه به سرزمين خود علاقه مندتر است، به ملت خود علاقه مندتر است، به زخارف
دنيوي بي علاقه تر است، احساس مسئوليت بيشتري مي كند و متعهدتر است. چنين
كسي مي رود دفاع مي كند. شما ديديد كه در دوران جنگ، چه كساني رفتند دفاع
كردند. عمده ميدان ما را بسيج پر كرد. بسيج يعني همين؛ يعني عنصر مؤمن
انقلابي علاقه مند به سرنوشت ميهن، علاقه مند به سرنوشت كشور و يك فرد
فداكار. رفت وسط ميدان و با فداكاري دشمن را به زانو درآورد.
در زمينه
فرهنگي نيز همين طور است. آن عنصري كه وابسته به دستگاه شاهنشاهي است و
دلش به ياد آن روزها مي تپد، نمي آيد از نظام و فرهنگ اسلامي دفاع كند. چرا
ما بايد غافل باشيم؟! كسي از فرهنگ اسلامي و حيثيت و موجوديت اين ملت دفاع
مي كند و در مقابل تهاجم دشمن مي ايستد كه دلش در هواي اسلام بتپد و اسلام
و ايران را دوست بدارد. عده اي كه دين ندارند، ميهن دوستي هم ندارند؛
ايران را هم قبول ندارند. كسي كه سلطه آمريكا را براي ايران بپسندد و تشويق
كند، ميهن دوست نيست. اينها با اين قلم زهرآگينشان مي آيند در مقابل تهاجم
دشمن، از فرهنگ ملي و اسلامي و ايراني دفاع كنند؟! معلوم است كه نمي كنند.
معلوم است كه اين ستون پنجم دشمن است. اين براي دشمن كار مي كند. اين از
خدا مي خواهد كه آمريكايي ها برگردند. از خدا مي خواهد كه نظام وابسته به
آمريكا و استكبار و گردن كلفت ها برگردد. اين براي نظام اسلامي كار خواهد
كرد؟ تلاش خواهد كرد؟ معلوم است كه نه! اين حقيقت روشني است. شما كه در صدا
و سيما مسئول امور هستيد بايد مواظب اين مطلب باشيد. شما كه در روزنامه
ها مسؤول امور هستيد، بايد مواظب اين مطلب باشيد. شما كه در سازمان تبليغات
يا در وزارت ارشاد، يا در آموزش و پرورش، يا در آموزش عالي و يا در مؤسسات
فرهنگي گوناگون مسئول امور هستيد، بايد مراقب اين قضيه باشيد. البته همه
مسئولند. منظورم از مسؤول، رئيس نيست. «كلّكم راع و كلّكم مسئوأ عن رعيّت
ه» همه مسئولند. مراقب اين معنا باشيد.
اين ملت، براي اينكه حيثيتش و
كيان حقيقي و انساني و اسلامي و انقلابي و فرهنگ ملي اش حفظ شود، احتياج به
مجاهدت و مقاومت و ايستادگي در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم كردن به نقاط ضعف
دشمن دارد. اين را خودي ها مي توانند بكنند. من حرفم فقط همين است. من مي
گويم اگر مي خواهيد هنر اين كشور رشد و اعتلا پيدا كند، به هنرمند جوان
مؤمن تكيه كنيد. او مي تواند از اسلام و از انقلاب و از اين كشور دفاع
كند.21/5/71
اينكه شما مي بينيد بنده مسأله تهاجم فرهنگي را مطرح
كردم و گفتم؛ روي آن اصرار ورزيدم؛ راجع به آن حقيقتاً غصه خوردم و تلاش
كردم و باز هم به فضل الهي تلاش مي كنم؛ گاهي در ريز مسائل وارد شدم و اگر
كسي در اين زمينه به من اشكالي كرد، در يك سخنراني به اشكال او جواب دادم،
همه به خاطر اين است كه چنين ميدان و صحنه اي را به طور واضح مشاهده مي كنم
و مي بينم كه اينها چطور با استفاده از همان تواني كه در خودشان هست، از
ضعف هاي جمهوري اسلامي استفاده مي كنند. من مي دانم اگر نسل روي كار، يعني
جوان، روشنفكر، آگاه، روحاني و كسي كه در فضاي اين مسائل قرار دارد، به
اين نكته توجه كند كه دشمن مي خواهد ارزش هاي فكري و انقلابي او را مورد
سؤال و تهاجم قرار دهد، نصف بيشتر قضيه حل شده است. درست مثل اينكه دشمن
بخواهد در مرزها به ما حمله كند و مرزها را بشكند. به مجرد اينكه يك نيروي
نظامي كارآمد خوب فهميد دشمن دارد حمله مي كند، ديگر خيال شما آسوده است؛
پيداست بقيه كارها به خودي خود انجام خواهد گرفت.18/12/76
کیهان