اندیشکده روابط بین الملل - مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 در بغداد به پایان رسید و چشم ها به مذاکرات اواخر خرداد ماه در مسکو دوخته شده است. شراطی نشان می دهد میزان حساسیت این مذاکرات بیشتر از دوره های قبل است. مصاحبه پیش رو گفتگویی است با امیر حشمتی استاد دانشگاه و کارشناس ارشد روابط بین الملل پیرامون مذاکرات آتی مسکو.
به نظر شما دلایل ناتمام ماندن مذاکرات در بغداد چه بود ؟
اندیشکده روابط بین الملل _ این که قرار است مذاکرات در بغداد به نتیجه نهایی برسد را هیچ مقام رسمی اعلام نکرده بود. مگر موضوع هسته ای ما ظرف چند روز ایجاد شده است که بخواهد در چند دور مذاکره حل شود. لایه هایی نظیر تحریم ها ، قطعنامه ها، محدودیت ها ، ابهامات طرفین و ... بر اصل موضوع اضافه شده است که حل هر لایه شاید مدت ها زمان ببرد. لذا نه بغداد میدان نهایی بود و نه مسکو میدان آخر است. این فضا که نتیجه مذاکرات باید یا صفر باشد یا صد فضای خوبی نیست. حداقل برای کشور ما تهدید است. تهدید داخلی و خارجی . لذا باید هم در داخل و هم در خارج مراقب ایجاد چنین فضایی بود. پس از استانبول ؛ رسانه های داخلی و خارجی بیش از حد منتظر تمام شدن پرونده در بغداد بودند. البته رسانه های خارجی بیشتر اهداف دولت هایشان را پیگری کردند. ایجاد جو خوشبینی همیشه برای ما مثبت و مساعد نبوده است.
اصولا چه دلیلی دارد که رسانه های غربی میدان دار خوشبینی پس از مذاکرات استانبول شدند؟
اساسا در جنگ نرم مبحثی وجود دارد با عنوان " شایعات امید بخش" . ادبیات بکار رفته شده رسانه های غربی ساعتی پس از کنفرانس اشتون و جلیلی در استامبول موجی از امیدواری به حل سریع موضوع را ایجاد کرد. این روش طبیعتا سطح انتظار داخلی و خارجی از مذاکرات بغداد را بیش از حد طبیعی بالا برد. این تاکتیک منجر به آن می شود که در صورت شکست مذاکرات در بغداد یا مسکو متناسب با سطح امیدورای کاذب و بالا ، سطح نارضایتی جهانی یا داخلی نیز بالا و سنگین باشد. یعنی فضا برای اقدامات غیر طبیعی مساعد می گردد. از طرفی در جهان امروز رسانه ها بیشتر از واقعیت ها بر وضعیت اقتصادی و سیاسی کشورها اثر می گذارند. لذا برای اروپای بحران زده که همچنان نگران وضعیت انرژی است و نیز برای اوباما که با فشارهای انتخاباتی روبرو است شایعه حل موضوع ، کدئینی عمل می کند .
· افکار عمومی در داخل بر مذاکرات تاثیر می گذارند یا از مذاکرات تاثیر می پذیرند؟
قطعا هم تاثیر می گذارند و هم تاثیر می پذیرند. ملت ما دارای حافظه تاریخی کم نظیری است. هنوز مردم بخصوص جوانان از اقدامات رنجش آور حکومت های پادشاهی در اعطای امتیازات به غرب، سوال و ابراز انزجار دارند . کافیست نام قرارداد رویترز ، ترکمنچای ، گلستان و ... را در بین مردم برد. واکنش آنان مشخص است. پس حالا که حکومت برخواسته از آرای عمومی است سطح انتظارات به مراتب بالاتر است. تیم مذاکره کننده می داند که مدل حل مساله و اینکه منافع ملی چقدر تامین شده است در حافظه تاریخی مردم ما باقی خواهند ماند. این تاثیر مردم است بر مذاکرات. اما مردم نیز از مذاکرات تاثیر می پذیرند. البته نباید درمذاکرات نقش تماشاگر نما داشته باشیم. در چند برهه ، یک مشکل کشور ما در سطح بین الملل با واکنش تماشاگر نماها در داخل مواجه شد. به بهانه تحریم یا فشار یا امنیت ، عده ای در داخل به خصوص در حوزه اقتصاد به ضرر مردم حرکت کردند. افزایش قیمت ها ، تلاطم بازار طلا و ارز نمونه این مساله است. این وظیفه نخبگان است که مردم را به سمت آرامش و درک واقعیت ها رهنمون کنند.
افکار عمومی در داخل یا خارج ،کدامیک بیشتر می تواند بر یک تیم مذاکره کننده تاثیر بگذارد ؟
برای تیم مذاکره کننده کشور ما ، افکار عمومی داخلی مهم هستند اما این به معنای مهم نبودن افکار عمومی خارجی نیست. از طرفی به اعتقاد بنده برای تیم مذاکره کننده ما منافع ملی مهمتر از افکار عمومی داخلی و خارجی است. الزاما حرکت منطقی، عقلانی و مبتنی بر منافع ملی همیشه در مسیر رضایت افکار عمومی نیست. شاید در دوره ملی شدن صنعت نفت ، بدلیل تحریم ها و فشارهای اقتصادی ، خواسته عمومی از دولت دکتر مصدق ، کوتاه آمدن در برابر انگلستان بود اما آنچه که بعدها مردم ما در 29 اسفند هر سال برای آن جشن می گیرند ، روز تامین منافع ملی است نه روز پیروی از افکار عمومی. البته ؛ سعی نظام بر این بوده است که رابطه مستقیمی بین منافع ملی و رضایت مردمی ایجاد کرده و این دو را به هم نزدیک نماید. اما در واقع این رضایت عمومی است که باید خود را به منافع ملی نزدیک کند . خوشبختانه در موضوع هسته ای تا حدود زیادی رضایت و منافع ملی همراهی دارند.