شایعات و منابع غیر موثق و نامرئی، ستون فقرات مکالمات جامعه ایرانی را از سطوح بالا تا پایینترین سطح در بر گرفته است.
به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران؛
اصطلاحاتی همچون «شنیده شده است»، «گفته میشود »، «معلوم است »، «هر کسی
میداند» و... از جمله تکه کلام هایی است که هر روزه از زبان شهروندان
ایرانی شنیده می شود و همه اینها نشان از وجود گسترده شایعه و شایعات در
درون جامعه ایرانی دارد.
ماجرای انداختن لوگوی یکی از شرکت های
بزرگ آمریکایی بر روی کره ماه چند روزی بود که فکر جوانان ایران را به خود
مشغول کرده بود و در شبکه های اجتماعی بحث های متواتری در این باره انجام
می شد. این خبر به شکلی در شبکه های اجتماعی فیس بوک و توییتر در یک هفته
گذشته منتشر شده بود که به عنوان پر مخاطب ترین موضوع مورد بحث آنها قرار
گرفته بود. خبری که اساس آن و منبع انتشار مشخصی نداشت اما به سرعت در شبکه
های اجتماعی فراگیر شده بود.
این موضوع سوژه یکی از خبرگزاری های
داخلی ما نیز شده بود بطوری که سایت منتسب به یک نهاد دانشگاهی خبر را کار
کرد و تا آنجا پیش رفت که چند مصاحبه با کارشناسان و اساتید تبلیغات و
روابط عمومی هم انجام داد اما بعد از شایعه در آمدن آن خبر را حذف کرد.
حتی شنیده شد که در یکی از دانشگاههای
کشور دانشجویان که جزو اقشار تحصیل کرده و آکادمیک هستند تا پاسی از شب در
صحن دانشگاه به تماشای آسمان نشسته بودند تا از این واقعه دیدن کنند. اما
بعد از ساعت ها مشخص شد که خبری از این واقعه تاریخی نیست و تنها این یک
خیزش تبلیغاتی و بدون هزینه برای این شرکت بوده است. اینها همه بهانه ای شد
تا ما به سراغ «تاثیر شایعه بربافت جامعه ایرانی برویم».
متاسفانه شایعات و منابع غیر موثق و
نامرئی، ستون فقرات مکالمات جامعه ایرانی را از سطوح بالا تا پایینترین در
بر گرفته و اصل بر این است که بیشتر مکالمات بنا بر شایعات است و نه سخنان
مستدل و منطقی؛ اما چرا اساس مکالمات جامعه ایرانی بر پایه شایعه بنا شده
است؟!
بنا بر این گزارش، وجود فرهنگ شفاهی و
انتقال سینه به سینه اخبار و حتی تجربیات انسانی ایران، یکی از ریشههای
تاریخی وجود شایعه در جامعه ایرانی است. افراد جامعه ایرانی، هماکنون نیز
اصولا عادت به صرف وقت برای خواندن اخبار و مطالب از منابع نوشتاری و اصلی
نداشته و عموما تمایل دارند در فرصتی کوتاه و در مکالمهای مختصر، اطلاعات
خود را از دیگران گرفته و آن را به روز کنند؛ بنابراین، ممکن است در این
فرایند، یک خبر با هزاران تفسیر، منتقل شده و سرانجام با شاخ و برگ زیاد به
شایعهای تبدیل شود که اذهان را مدتها به خود مشغول کند.
افزون بر این، نبود منابع رسمی درباره
اخبار ،به ویژه اخبار خاص سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، بساط شایعه را در
جامعه افزایش داده است. هنگامی که در جامعهای، راههای دریافت اخبار محدود
و غیر متنوع باشد، اخبار ناسالم و شکسته ـ بسته در اختیار مخاطب قرار می
گیرد و زمینه ظهور و وجود شایعه را در جامعه تقویت می کند.
شاید بتوان یکی از بهترین مثال ها در
زمینه تاثیر شایعه در جامعه ایرانی را «شبهه تقلب» در انتخابات سال 88
دانست که با ایجاد یک رپرتاژ رسانه ای از سوی رسانه های داخلی و خارجی از
جمله بیبیسی انگلستان در عرض چندین ماه بصورت متوالی و در چند ساعت روز
انتخابات از شروع تا پایان باعث ولوله ای در جامعه شد و روشن شدن فضا و
متوجه شدن مردم نسبت به شایعه بودن موضوع چند وقتی به طول انجامید.
در اینجا نقش رهبران فکری در جامعه را
باید مورد توجه قرار داد. رهبران فکری که افرادی تاثیرگذار در اشاعه افکار و
اندیشه ها هستند و در ادبیات ایرانیان به عنوان "نخبگان جامعه" معرفی می
شوند، در جهت دهی این شایعات و یا بر ملا کردن آنها نقش دارند. چنانچه به
اذعان همه کارشناسان تبیین فضای بعد از انتخابات 88 توسط رهبر انقلاب
بیشترین کمک را برای شناخت فتنه و رفع شبهه تقلب در جامعه ایران داشت.
رهبران فکری نقش های متعددی را در
افکار عمومی دارند که تنوع آن بسته به نوع گروه؛ متفاوت است. برای مثال در
ایجاد شایعه تقلب در انتخابات 88 نیز مواضع برخی از نخبگان موثر بوده است.
ایجاد کمیته ای برای صیانت از آرا در مقابل شورای نگهبان این شایعه را در جامعه نسبت به سلب اعتماد از شورای نگهبان ایجاد کرد.
اظهار نظر عفت مرعشی صبح روز رأی گیری
که گفته بود:"اگر تقلب شد مردم به خیابان ها بریزند" و کنفرانس خبری موسوی
دو ساعت قبل از پایان رأی گیری و اعلام پیروزی و اتصال این دو اظهار نظر
از دو نخبه سیاسی ایجاد شایعه کرد. این موضوع توسط دیگر نخبگان دامن زده شد
و شایعه با شاخ و برگ بسیار در جامعه منتشر شد.
و یا مصاحبه بی بی سی فارسی با زهرا
رهنورد و استدلال او بر اینکه لر ها به دامادشان رأی می دهند و ترک ها به
پسرشان این شایعه را که "پس چه کسی به احمدی نژاد رای داده است در اذهان
بوجود می آورد؟" و خود باعث بازتولید شایعه و نشر آن می شود. در این میان
نقش رسانه ها نیز در غبار آلود کردن فضا اهمیت پیدا می کند و می تواند قدرت
تحلیل را از افراد بگیرد همچون کاری که بی بی سی فارسی در ایام فتنه انجام
می داد.
بحث دومی که در شیوع یک شایعه و یا
جلوگیری از انتشار شایعه می توان مطرح کرد وجود رسانههای گسترده؛ اعتماد و
یا عدم اعتماد به آنها است. از آنجا که هیچ گاه اعتماد کامل و دوطرفه بین
شهروندان و رسانه ها بوجود نمی آید، اخبار و اطلاعات به صورت ناقص و از
مجاری خاص به صورت تدریجی منتشر می شود و تا هنگامی که اخبار از مجاری
قانونی و عرفی، درست در اختیار مردم قرار گیرد، در ارتباط با خبر شایعات
فراوانی ساخته و پرداخته می شود و هنگامی هم که خبر، درست منتشر می شود،
درستی آن مورد تردید جامعه قرار دارد تا اینکه فرد مورد اعتمادی بر آن
اخبار صحه گذارد که در مورد همین فتنه سال 88 تایید سلامت انتخابات توسط
رهبری را می توان شاهد مثال گرفت.
افزون بر همه اینها، حرف زدن و مکالمه
درباره هر مسألهای، از جمله سرگرمیهای ایرانیان تبدیل شده است و اتفاقا
بسیاری از مسائل جدید و اخبار مرتبط با این مسائل در درون محافل عمومی
همچون اتوبوسهای شهری، تاکسیها، صفوف نانوایی و اخیرا نیز در شبکه های
اجتماعی مثل فیس بوک و... رد و بدل می شود و هر کس بنا بر سلیقه و ذایقه
همصحبت خود، مطالب و اخباری را می گوید یا می سازد که او بپسندد و بدین
طریق، هر روز بازار شایعه در کشور گسترده و گستردهتر میشود و برای آن
پایانی نیست.
مسأله دیگر، امکان غلو و دادن شاخ و
برگ های بسیار به واقعیت است. این ویژگی است که باعث می شود هر چه گستره
مخاطب شایعه بیشتر می شود، خود خبر هم پرشاخ و برگ تر و جذاب تر گردد و
جزئیات بیشتری به آن افزوده شود. از این طریق همه ما در تولید و انتشار
شایعه سهیم می شویم.