عصرايران- اهالی دشت حولا در قلب سوریه
هیچگاه جمعه سیاه 25 ماه می را فراموش نخواهند کرد. خبر قتل عام ده ها تن
از اهالی این منطقه در رسانه های خبری منتشر شد و به سرعت انگشت اتهام به
سمت نظام سوریه نشانه رفت:
"به گزارش مجلس ملی سوریه مستقر در
استانبول، ده ها تن از شهروندان غیر نظامی حولا وابسته به طایفه سنی در
نتیجه حملات خمپاره ای ارتش سوریه در منطقه حولا کشته شده اند که در میان
اجساد کشته شدگان، 49 کودک و 30 زن دیده می شود." ادعایی که نظام سوریه به
شدت آن را رد کرد و گروه های مسلح را عامل این جنایت هولناک دانست.
نخستین تصویر مربوط به حادثه توسط شبکه
خبری بی بی سی به نقل از صفحات فیس بوک معارضین نظام سوریه منتشر شد.
تصویری که بلافاصله با اعتراض عکاس آن روبرو شد. مارکو دی لاور، معارضین
سوری و بی بی سی را متهم به تحریف واقعیت نمود و اعلام کرد که این عکس
متعلق به یک گور دستجمعی مربوط به قربانیان انتفاضه سال 1991 شیعیان جنوب
عراق است که 27 مارس 2003 در منطقه نصیب(40 کیلومتری بغداد) کشف شده است.
اعتراض دی لاور باعث شد که شبکه بی بی
سی این تصویر را حذف کند اما ارتش آزاد سوریه همچنان اصرار داشت که این
تصویر متعلق به قتل عام حولا است.
البته جنجال بر سر تصویر دی لاور،
واقعیت تلخ قتل عام زنان و کودکان را در حولا انکار نمی کرد. جنایتی که به
تنهایی کافی است تا بانیان آن را اصلی ترین مانع بر سر پایان بحران سوریه و
تحقق مطالبات بر حق مردم این کشور بدانیم. بنابراین با پی بردن به ماهیت
این جنایت هولناک می توان به ماهیت اصلی بحران در سوریه پی برد؛ نظام حاکم
یا معارضین مسلح وابسته به مجلس ملی معارض؟
پس از گزارش اولیه گروه مراقبین سازمان
ملل متحد در سوریه مبنی بر اینکه بیشتر قربانیان جنایت حولا، با شلیک از
نزدیک کشته شده اند، رابرت کولویل سخنگوی کمیسیون عالی حقوق بشر وابسته به
سازمان ملل متحد اظهار داشت که این حادثه 108 قربانی داشته است که فقط 20
تن آنها در نتیجه حمله خمپاره ای کشته شده اند و ما بقی قربانیان در نتیجه
اعدام های دستجمعی، توسط شبه نظامیان علوی وابسته به حکومت قتل عام گشته
اند.
با فشارهای غرب و دعوت وزیر امور خارجه
امارات متحده عربی، به عنوان رئیس دوره ای وزرای امور خارجه شورای همکاری
خلیج فارس، برای نشست فوق العاده شورای امنیت، این گزارش اولیه، مبنای
قطعنامه شورای امنیت درباره قتل عام حولا را فراهم کرد و پس از آن، موج
گسترده فشارها و تهدیدات بین المللی علیه دمشق آغاز شد. برخی از کشورها از
جمله فرانسه، ترکیه، ژاپن با اخراج سفرای سوریه، سفرای خویش را از دمشق فرا
خواندند و رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا نیز یک بار دیگر تهدید به مداخله
نظامی در سوریه نمود تهدیداتی که به سرعت از سوی روسیه، چین و ایران به
آنها پاسخ داده شد.
از همان زمان که اخبار این حادثه
دردناک منتشر شد پتانسیل های طایفی و مذهبی آن نیز نگرانی های زیادی در
داخل و خارج سوریه ایجاد کرد و بسیاری را به این نتیجه رساند که این کشور
در حال ورود به جنگ داخلی با صبغه های طایفی و مذهبی است.
گفته می شود در 72 ساعت اولیه پس از
فقط در دمشق صدها خانواده علوی، از ترس انتقام گروه های مسلح وابسته به
ارتش آزاد سوریه، خانه و محل کار خویش را ترک و به مناطق ساحلی سوریه که
عمدتا علوی نشین است پناه بردند.
گردان فاروق وابسته به ارتش آزاد سوریه
به فرماندهی عبدالرزاق طلاس تهدید کرد که انتقام خون کودکان حولا را از
بشار اسد خواهد گرفت و پس از این تهدیدات بود که این تیپ به قلعه حمص حمله
کرد و آن را به آتش کشید، به این ترتیب عملا آتش بس رسمی میان ارتش سوریه و
ارتش آزاد در قالب طرح کوفی عنان شکسته شد.
با روشن شدن اینکه عبدالله مشلب یکی از
نمایندگان مجلس سوریه که در انتخابات اخیرا این کشور به پارلمان راه یافت
در میان اعدامیان جنایت حولا وجود دارد تردیدها در نقش ارتش سوریه در این
حادثه بیشتر شد.
با مصاحبه یکی از بازماندگان این جنایت
با شبکه ANNA ، حقایق حوادث جمعه سیاه حولا آشکارتر شد. حقایقی که نشان می
دهد قربانیان غیر نظامی همگی از طایفه شیعه بودند که با توجه به نگرانی
های اقلیت های مذهبی و طایفی(از جمله شیعیان) سوریه از سقوط نظام موجود و
روی کار آمدن یک حکومت سلفی، اکثریت این اقلیت ها از حکومت حمایت می کنند.
موثق بودن این حقایق زمانی افزایش یافت
که پایگاه خبری syriatruth.org وابسته به هیئت تنسیق معارضه سوریه (مجموعه
مخالفین غیر مسلح نظام سوریه که مرزبندی مشخصی با مجلس ملی سوریه مستقر در
استانبول و گروه های مسلح وابسته به این مجلس دارد) ، صحت اطلاعات ارائه
شده در این مصاحبه را تایید کرد:
« ماجرا زمانی آغاز شد که پس از نماز
جمعه، گروهی از مسلحین به فرماندهی نضال بکور به پایگاه ارتش در تپه مشرف
به روستا حمله کردند که در جریان این حمله، 25 تن از شبه نظامیان این گروه
کشته شدند.
پس از رسیدن قوای کمکی از سوی ارتش
آزاد، راس ساعت 3.30 بعد از ظهر، این تپه سقوط کرد و همه سربازان پایگاه به
شکل فجیعی قتل عام شدند.
پس از اشغال پایگاه بود که جنایت بزرگ
رخ داد. به غیر از عبدالله مشلب، زن و فرزندانش، همه اعضای طایفه السید و
طایفه عبدالرزاق اعدام می شوند که در میان اعدامیان این دو طایفه، 20 کودک
از آل السید و 10 کودک از آل عبدالرزاق، توسط گروه سلفی مسلح اعدام می
شوند. »
به این ترتیب در ادامه اجساد اعدام
شدگان و اجساد مسلحینی که در درگیری با ارتش سوریه کشته شده بودند جمع آوری
و در مسجد روستا گذاشته می شوند که بلافاصله تصاویر آن به شبکه الجزیره
ارسال می گردد.
تفاصیل بیشتر حادثه در این لینک از
سایت اینترنتی معارض حکومت سوریه قابل دسترسی است.
http://www.syriatruth.org/news/tabid/93/Article/7474/Default.aspx
جالب این جاست که در گزارش کمیته حقیقت
یاب حکومت سوریه که روز پنج شنبه ارائه شد نیز هیچ اشاره ای به طایفه
قربانیان اصلی این جنایت نشده است و فقط از آنها به عنوان خانواده های
طرفدار دولت نام برده شده است که می توان دلیل آن را حساسیت نظام حاکم در
عدم بالا رفتن حساسیت های طایفی و مذهبی این جنایت هولناک دانست.
روشن شدن این واقعیت تلخ که قربانیان
غیر نظامی فاجعه همگی شیعه بودند به معنای این نیست که اگر این قربانیان از
طایفه سنی و یا علوی بودند، فرقی در اصل ماجرا می کرد. سوریه لحظات حساسی
را پشت سر می گذارد. اگر سوریه با توجه به بافت جمعیتی اش در دام جنگ مذهبی
و طایفی بیفتد دامنه این درگیری ها مرزهای سوریه را پشت سر خواهد گذاشت و
به لبنان، ترکیه و عراق خواهد رسید و یک فاجعه "انسانی" رخ خواهد داد.