سرویس سیاسی پایگاه 598 - محمد حسن رضائی/ پس از سه دهه از شکل گیری و تثبیت انقلاب اسلامی در ایران که منجر به تاسیس گفتمانی جهانی با آرمان های اسلامی و عدالتخواهانه گردید، ناگهان چشم جهانیان خیره به خروشی عظیم در برخی ملت ها گردید. خیزشی عظیم در ملتهای مسلمان منطقه و برخی کشورهای آفریقایی و بدنبال آن پیدایش موج گسترده اعتراضات در کشورهای اروپائی و کشیده شدن این امواج سهمگین که توجه رسانه های دنیا را به خود معطوف ساخته بود، به قلب تمدن مادی و سرمایه داری دنیا در ایالات متحده آمریکا با عنوان جنبش تسخیر وال استریت یا 99درصدی ها، تحلیل ها و اظهارات گوناگونی از سوی کارشناسان، اندیشمندان و دولتمردان و رهبران سیاسی در دنیا صورت گرفت.
بی تردید می توان گفت پایه و اساس خروش ملت های مسلمان و آزاده بر ظلم و استکبار دیکتاتورهای دست نشانده دولت های غربی را باید در گفتمان بنیانگذار انقلاب جهانی اسلامی امام خمینی (ره) و پس از آن در مدیریت یداللهی رهبری معظم انقلاب اسلامی ، امام خامنه ای جستجو کرد. گفتمانی که به دنبال درگیری تمدنی حق و باطل بود و در این باره فرمود: جنگ ما جنگ عقيده است، و جغرافيا و مرز نمى شناسد. و ما بايد در جنگ اعتقادى مان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم.
در این میان برخی اصحاب خسته و یا از نفس افتاده انقلاب اسلامی در پیچ و خم گذرگاه های حساس و سرنوشت ساز امت اسلامی با برخی اظهارات نسنجیده و یا بعضاً بر اساس شکاف های ایدئولوژیک ایجاد شده با گفتمان اصیل انقلاب اسلامی، سعی در ایجاد انحراف در مسیر اصلی امت اسلامی که به تعبیر امام راحل منجر به ظهور حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداه خواهد گردید، نمایند.
همان بیگانگان با الفبای مبارزه که در معرکه جنگ تحمیلی در نیافتند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و امام در این جنگ حق و باطل، استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهين، هدفی را جز صدور انقلاب به خارج از مرزهای جغرافیایی و بیداری ملت های مسلمان و آزادگان جهان دنبال نمی کند، جام شوکران را به امام امت نوشاندند.
بهار عربی، بیداری انسانی، مبارزه با بی عدالتی های اقتصادی، تحولات منطقه ای، اصلاحات بجای انقلاب و ... واژگانی است که این روزها در برابر اصرار ولی و سرپرست جامعه مسلمین بر واژه و مفهوم عمیق "بیداری اسلامی" از سوی برخی اصحاب دیرین انقلاب صادر می گردد.
در این میان اکبر هاشمی رفسنجانی سه شنبه نهم خرداد ماه در همایشی با عنوان "تحولات خاورمیانه و آینده نظم منطقهای" در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، تحولات منطقه اسلامی و آفریقایی را تحولات بسیار مهمی در عصر حاضر دانسته و افزوده است: میتوان با اطمینان پیش بینی کرد که این تحول در دراز مدت برای منطقه و دنیا بسیار مفید خواهد بود.
وی در ادامه علیرغم تاکیدات مقام معظم رهبری مبنی بر اسلامی بودن و ضد استکباری بودن انقلابهای منطقه، افزوده است: نباید بر روی اسم این تحولات زیاد پافشاری کرد. بیداری اسلامی، بهار دنیای عرب یا انقلابهای مردمی هر اسمی که داشته باشد مبارک است.
هاشمی رفسنجانی در تصریح سخنان خود می گوید: نکته مشترک دیگر بین همه این کشورها این است که احزاب نیرومند در آنها شکل نمیگیرد. ممکن است حزب دولتی مانند رستاخیز وجود داشته باشد اما نقطه ضعف همه کشورهای جهان سوم این است که اجازه نمیدهند احزاب در آنها شکل بگیرند. اگر احزاب در این دولتها شکل میگرفت و مردم وارد صحنه میشدند و اصلاحات به وجود میآمد دیگر انقلابی صورت نمیگرفت. در این شرایط نیروهای سیاسی و فرهیخته عمیقاً ناراضی هستند که به بازی گرفته میشوند.
وی در پایان ابراز می دارد: اگر در مسیر درست به حضور نیروهای سالک، خیرخواه و باسواد به صورت NGOها و احزاب بزرگ اجازه فعالیت داده می شد دیگر نیازی به انقلاب نبود. اصلاحات مفیدتر از انقلاب جامعه را به سمت درستی حرکت میدهد.
به منظور تبیین شکاف های نظری جناب آقای هاشی رفسنجانی با اندیشه های والای امام امت و رهبری معظم، در ادامه به بیان برخی از فرمایشات امام و رهبری در این باره می پردازیم:
حضرت امام در پیام حضرت امام خمینی )ره) به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 در تبیین اصول مبارزه با جهانخواران و مستکبران می فرمایند: ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقى و راستين ارزش هاى اسلامى هستند، به خوبى دريافته اند كه مبارزه با رفاه طلبى سازگار نيست، و آنها كه تصور مى كنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بيگانه اند. و آنهايى هم كه تصور مى كنند سرمايه داران و مرفهان بى درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مى كنند آب در هاون مى كوبند.
حضرت امام نبايد در تعیین هدف اصلی انقلاب اسلامی می فرماییند: شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد. تمامى اينها خيالات باطل ملي گراهاست. ما هدفمان بالاتر از آن است .ملي گراها تصور نمودند ما هدفمان پياده كردن اهداف بين الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است. ما مى گوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم. ما تصميم داريم پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم.
رهبر کبیر انقلاب اسلامی در هشداری جدی به ملت های مسلمان و آزاده درباره عدم امکان اصلاح جهانخواران و مستکبران عالم و اجتناب ناپذیری درگیری تمدنی اسلام با کفر می فرمایند: و حال آنكه اين وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامى ماست كه در سراسر جهان صدا زنيم كه اى خواب رفتگان! اى غفلتزدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانه هاى گرگ منزل گرفته ايد. برخيزيد كه اينجا جاى خواب نيست! و نيز فرياد كشيم سريعا قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست! امريكا و شوروى در كمين نشسته اند، و تا نابودى كاملتان از شما دست بر نخواهند داشت. راستى اگر بسيج جهانى مسلمين تشكيل شده بود، كسى جرات اينهمه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول اللّه - صلى اللّه عليه و آله و سلم – داشت؟
حضرت امام خمینی نسبت به ضررورت تشکیل بسیج جهانی مستضعفین و ایجاد شبکه مقاومت در سراسر دنیا با نام و نشان اسلامی و انقلابی می افزایند: ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامى-انسانى با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود، و آقايى و سرورى محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشيد قدرتهاى شرق و غرب همان مظاهر بى محتواى دنياى مادى اند كه در برابر خلود و جاودانگى دنياى ارزشهاى معنوى قابل ذكر نمى باشند. من به صراحت اعلام مى كنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذارى مى كند. و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه طلبى و فزونطلبى صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد.
جنگ ما جنگ عقيده است، و جغرافيا و مرز نمى شناسد. و ما بايد در جنگ اعتقادى مان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم. انشاءاللّه ملت بزرگ ايران با پشتيبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختي هاى جنگ را به شيرينى شكست دشمنان خدا در دنيا جبران مى كند. و چه شيرينى بالاتر از اينكه ملت بزرگ ايران مثل يك صاعقه بر سر امريكا فرود آمده است.
امام خمینی در تبیین روش های نرم مبارزه می افزایند: ما مظلومين هميشه تاريخ، محرومان و پابرهنگانيم. ما غير از خدا كسى را نداريم. و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم بر نمى داريم. جمهورى اسلامى ايران از مسلمانان آزاده جهان كه على رغم اختناق سياسى حاكم بر آنها با ترتيب كنفرانس ها و مصاحبه ها و سخنراني ها پرده از اسرار جنايتبار امريكا و آل سعود برداشتند و مظلوميت ما را به دنيا نشان دادند تشكر مى نمايد.
همچنین ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله خامنه ای در سخنان مهم و اثر بخش خود در افتتاحيه اولين اجلاس بين المللی بيداری اسلامی در شهريور ماه 1390 در تهران درباره اسلامی بودن انقلاب ها و خیزش های ملت های مسلمان می فرمایند:
آنچه ما را در اينجا گرد آورده، بيدارى اسلامى است؛ يعنى حالت برانگيختگى و آگاهىاى در امت اسلامى كه اكنون به تحولى بزرگ در ميان ملتهاى اين منطقه انجاميده و قيامها و انقلابهائى را پديد آورده كه هرگز در محاسبه شياطين مسلط منطقهاى و بينالمللى نمىگنجيد؛ خيزشهاى عظيمى كه حصارهاى استبداد و استكبار را ويران و قواى نگهبان آنها را مغلوب و مقهور ساخته است.
ایشان در تبیین چگونگی بوجو آمدن تحولات بزرگ منطقه می فرمایند: شك نيست كه تحولات بزرگ اجتماعى، همواره متكى به پشتوانههاى تاريخى و تمدنى و محصول تراكم معرفتها و تجربهها است. در صدوپنجاه سال اخير حضور شخصيتهاى فكرى و جهادى بزرگ جريانساز اسلامى در مصر و عراق و ايران و هند و كشورهاى ديگرى از آسيا و آفريقا، پيشزمينههاى وضع كنونى دنياى اسلامند.
به نظر من مهمترين عنصر در اين انقلابها، حضور واقعى و عمومى مردم در ميدان عمل و صحنهى مبارزه و جهاد است، نه فقط با دل و خواست و ايمانشان، بلكه علاوه بر آن، با جسم و تنشان. فاصلهى عميقى است ميان چنين حضورى با قيامى كه به وسيلهى يك جمع نظامى يا حتى يك گروه مبارز مسلح در برابر چشمان بىتفاوت مردم يا حتى مورد رضايت آنان انجام میگيرد.
امام خامنه ای در باره نقش احزاب و NGO ها در پیدایش و ادامه انقلاب های منطقه می افزایند: در چنين انقلابهائى، اصول و ارزشها و هدفها، نه در مانيفستهاى پيشساختهى گروهها و حزبها، بلكه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهاى آنان اعلام و تثبيت ميشود.
مقام معظم رهری شاخص های تشخیص حرکت اصیل اسلامی در کشورها را اینگونه تبیین می نمایند: با اين محاسبه به روشنى ميتوان تشخيص داد كه اصول انقلاب هاى كنونى منطقه، مصر و ديگر كشورها، در درجهى اول اينها است:
احياء و تجديد عزت و كرامت ملى كه در طول زمان با ديكتاتورى حاكمان فاسد و با سلطهى سياسى آمريكا و غرب، در هم شكسته و پايمال شده است.
برافراشتن پرچم اسلام كه عقيدهى عميق و دلبستگى ديرين مردم است و برخوردارى از امنيت روانى و عدالت و پيشرفت و شكوفائىاى كه جز در سايهى شريعت اسلامى به دست نخواهد آمد.
ايستادگى در برابر نفوذ و سلطهى آمريكا و اروپا كه در طول دو قرن بيشترين لطمه و خسارت و تحقير را بر مردم اين كشورها وارد آوردهاند.
مبارزه با رژيم غاصب و دولت جعلى صهيونيست كه استعمار چون خنجرى در پهلوى كشورهاى منطقه فرو برده و وسيلهاى براى ادامهى سلطهى اهريمنى خود ساخته و ملتى را از سرزمين تاريخى خود بيرون رانده است.
ایشان درباره انکار واقعیت بیداری اسلامی می فرمایند: بىشك اين حقيقت كه انقلاب هاى منطقه متكى به اين اصول و خواستار تحقق آنها است، مورد پسند آمريكا و غرب و صهيونيسم نيست و آنها همهى تلاش خود را به كار ميبرند تا آن را انكار كنند، ولى واقعيت با انكار آن دگرگون نميشود.
در پایان نصیحت امام امت به مسئولینی که در ردای روحانیت مشغول به خدمت به نظام اسلامی و ملت شریف ایران هستند را یادآرو می شود: هيچ چيزى به زشتى دنياگرايى روحانيت نيست. و هيچ وسيله اى هم نمى تواند بدتر از دنياگرايى، روحانيت را آلوده كند ... در اين شرايط حساس و سرنوشتسازى كه روحانيت در مصدر امور كشور است و خطر سوءاستفاده ديگران از منزلت روحانيون متصور است، بايد بشدت مواظب حركات خود بود …البته آن چيزى كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان به در روند حمايت از محرومين و پا برهنه هاست، چرا كه هر كسى از آن عدول كند از عدالت اجتماعى اسلام عدول كرده است. ما بايد تحت هر شرايطى خود را عهده دار اين مسئوليت بزرگ بدانيم و در تحقق آن اگر كوتاهى بنماييم، خيانت به اسلام و مسلمين كرده ايم.