خانواده تنها نظام اجتماعي است كه به معنی واقعی در جوامع مذهبي و به صورت شکلی در جوامع و غير مذهبي پذيرفته شده است و داراي نقش، پايگاه و منزلتهاي گوناگون است، با اينكه خانواده هسته اي كوچك از اجتماع است، در حيات اجتماعي مردم نقش و تأثيري فراوان دارد. خانواده هسته اول همه سازمانها و نهادهاي اجتماعي است همه نقش هاي مربوط به ايجاد تمدن و انتقال مواريث و رشد و شكوفايي انسانيت به آن مربوط مي شود و نيز همه سنت ها، عقايد و آداب ويژگي هاي فردي و اجتماعي از طريق خانواده به نسل جديد انتقال مي يابد. از این رو یادداشت زیر به مناسبت روز جهانی خانواده که به موضوع خانواده و سبک زندگی اسلامی پرداخته است، منتشر می گردد.
****
به این مسئله فکر کنید که قرار است به نوعی شرایط تان را بهبود ببخشید و سطح جدیدی از توانمندی و امکانات را بدست بیاورید. اولین فکری که ممکن است به ذهن ها خطور کند بهینه کردن شرایط، از طریق کشف و گسترش استعدادهایی است که تا بحال یا به کار گرفته نشده اند و یا آنکه نصف و نیمه رها شده اند. در این صورت باید سعی کنید استعدادهای کشف نشده درونتان را پیدا کنید و با «بهینه سازی»، توامندی هایتان موجودتان را تشدید کنید، به نوعی که هر بار در کارهایی که انجام می دهید به سرعت و دقت جدید و برتری دست پیدا کنید.
اما یک مشکل کوچک در این راه حل وجود دارد! درست است که در این رویکرد، شما بر شرایط مسلط هستید و هر لحظه که اراده کنید، میتوانید برنامه هایتان را به سمت دلخواهتان تغییر دهید، اما وقتی خوب به موضوع دقت می کنیم، انگار همه اتفاقها مثل ضرب عدد «یک» در خودش است. ما انسانها فقط «یک» هستیم و اگر عادت داشته باشیم که برای بهبود شرایط فقط امکاناتمان خودمان را گسترش دهیم، انگار که فقط بلد بوده ایم از عمل «ضرب یک در خودش» استفاده کنیم، آن وقت دلمان خوش است که بارها در خودمان ضرب شده ایم و هر بار یکی بزرگتر و تشدید شده تر را بدست آورده ایم، غافل از اینکه در این رویکرد قرار است شما همیشه «یک» بمانید.
دلایل زیبا و فریبده ای هم برای این رویکرد بیان شده است. مثلا گفته شده است که با این رویکرد همیشه «یک» بودن و لذت های «یک» بودن محفوظ می ماند و کسترده تر هم می شود! اما واقعا چه کسی گفته است که دو بودن کمتر از یک بودن لذت بخش است؟ چه کسی گفته است با «دو» بودن شرایط بهتری در پیش روی ما نیست؟
نیاز به توضیح زیادی نیست تا به همه ما یادآوری شود که در دنیای امروز ما دائما به تشدید امکانات خودمان ترقیب می شویم و دائما به ما تاکید می شود که «شما خودتان میتوانید، پس به دیگران تکیه نکنید». همه به خوبی آموخته ایم که «هر کس مشکلات خودش را دارد، پس سعی کنید سربار کسی نباشیم». به ما یاد می دهند که به فردیتمان پایبند باشیم و لذتهای فردی را بر همه لذتها ترجیح دهیم؛ اما واقعا کاملترین و لذت بخش ترین شرایط انسان، در فردیت اوست؟
برای عبور از «یک» بودن، تنها کافی است که یکبار با فردی دیگر «جمع» شد، تا حداقل بتوان به «دو» رسید و این «دو» در طبیعت کره خاکی زمین، یعنی «ازدواج» و عضویت در یک «خانواده». هیچ دو دیگری در دنیای ما، ما را از لاک فردیت مان خارج نمی کند الا ازدواج و تشکیل خانواده. ازدواج و تشکیل خانواده ما را به این سمت هدایت می کند که از این به بعد لذتها و مسئولیت های بزرگتر از «یک» بودنمان را انتخاب کنیم، تا بتوانیم سطح جدیدی از حقایق و لذت های هستی را درک کنیم. ازدواج و تشکیل خانواده تنها راه تضمینی عبور از این فردیت تو در تو این روزگار است. ازدواج و تشکیل خانواده یعنی پابندی به یک رابطه دو نفره برای رسیدن به امکانات بیشتر. فکر کنید، کافی است که خانواده (که همیشه بیشتر از یک است) امکاناتش را در خودش ضرب می کند، واضح است که هر بار به عددی بالاتر و بالاتر خواهد رسید.
می خواهم در پایان این نکته را گوش زد کنم، که پیامبران همیشه بر خانواده تاکید داشته اند، کتاب مقدس ما مسلمانها به زن و مردی که پیمان زوج شدن را ببندند، وعده آرامش و دوستی و یگانگی داده است. این یگانگی آرامش بخش و پر از رحم و عطوفت، تنها سلولی است که میتوان بافت اجتماعی آرام و بی تنش بی آفریند، اما این نفس ما انسانها بوده است که به دلایل پست و واهی، تنها بودن و سودجویانه نگاه کردن به دیگران را جایگزین آن کرده است.
و البته گاهی با خودم فکر می کنم که شاید این راه را شیطانی رانده شده از بهشت، برای دشمنی با ما انسانها جلوی پای ما گذاشته باشد!